سه‌شنبه, ۰۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۱
حمید از اول جنگ چندین بار به جبهه رفت. آخرین بار که برای عملیات طریق القدس می رفت، دلم نگران شد.

حمید از اول جنگ چندین بار به جبهه رفت. آخرین بار که برای عملیات طریق القدس می رفت، دلم نگران شد. ولی نمی خواستم او را از راه حق که خودش انتخاب کرده بود، باز دارم. فقط در آن لحظه پیشانی اش را بوسیدم و اورا از زیر قرآن کریم رد کردم و نذر کردم که اگر بعد از حمله سالم برگردد یک سفره ی حضرت ابوالفضل(ع) بیندازم.
پس از عملیات طریق القدس و فتح بستان – که در آن حمید به شهادت رسید – برای من این سوال پیش آمده بود که چرا دعای من مستجاب نشد. مگر نه اینکه دعای مادر، هیچ گاه رد نمی شود. تا این که یک روز زنگ در منزلمان به صدا درآمد و وقتی در را باز کردیم، دیدم دوستان او از بسیج مسجد ((حاج صوفی)) هستند و مقداری آجیل مشکل گشا آورده اند. وقتی علت را سوال کردم گفتند که: حمید قبل از اعزام به جبهه به ما گفت که من اگر در این عملیات شهید شوم، برایم قصیده ی مشکل گشا بخوانید و آجیل مشکل گشا پخش کنید.آن روز علت عدم استجابت نذر خود را فهمیدم و به اخلاص فراوان او و دعای مخلصانه اش پی بردم.
راوی: مادر شهید حمید قاسم زاده
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده