يکشنبه, ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۲۳
وقتی در ایلام بودیم ، ماموریت ما بکاو بکش بود، یعنی خودمان بلند می شدیم ، عراقی ها را پیدا می کردیم و آنها را مورد هدف قرار می دادیم و بعد بر می گشتیم. در همین ایام، تیپ 2 اسلام آباد غرب که به تیپ الله اکبر معروف بود ، در آن منطقه مستقر شد و فرماندهی آنها را هم سرهنگ سهرابی به عهده داشت.

میمک

وقتی در ایلام بودیم ، ماموریت ما بکاو بکش بود، یعنی خودمان بلند می شدیم ، عراقی ها را پیدا می کردیم و آنها را مورد هدف قرار می دادیم و بعد بر می گشتیم. در همین ایام، تیپ 2 اسلام آباد غرب که به تیپ الله اکبر معروف بود ، در آن منطقه مستقر شد و فرماندهی آنها را هم سرهنگ سهرابی به عهده داشت.

ما به مرور با پرسنل این تیپ آشنا شدیم. افسر عملیات این تیپ ، فردی بود به نام سروان مهدی رسولی که اهل سیستان و بلوچستان بود و چون سبزه رو بود، به او می گفتند : مهدی مشکی ! سروان رسولی، افسری با سواد ، شجاع و بسیار فعال بود. همه ی پرسنل تیپ و حتی پرسنل هوانیروز او را دوست داشتند و او هم ارادت خاصی به بچه های هوانیروز داشت.

پس از مدتی از طریق سلسله مراتب فرماندهی ، به تیپ 2 دستور دادند که برای اولین عملیات کلاسیک آماده باشد. سرهنگ سهرابی با شمشادیان به مشاوره پرداخت و از او خواست که تا می توانند از وضعیت دشمن اطلاعات به دست بیاورند و نیز از سروان رسولی خواست که فعالیت خود را صرف شناسایی و گرفتن عملیات از دشمن کند.

آن روزها عراق میمک را گرفته بود و اسم آن را عوض کرده و در رادیوی خود، اسم میمک را صیف سعد می خواند.

البته ارتفاعات میمک خیلی بلند نبود، بلندترین آن در غرب میمک قرار داشت. در سمت راست آن ، رودخانه ای است به نام بینک و بالاتر از آن پاسگاه سنگی که در کنار آن چند چاه نفت شناسایی و بسته شده بود. سر مرز هم پاسگاهی بود به نام دارجی که متعلق به عراق بود.

عراق از روز اول جنگ , ارتفاعی را نزدیک سومار گرفته و بر دشت لیک تسلط داشت. در این مسیر ، از لیک راهی بود به طرف ارتفاعات چگو و در سمت چپ آن ارتفاعات کانی سخت و شور شیرین که تا دزفول ادامه داشت و عراق پس از تصرف آنجا ، ادعا کرده بود که من تعرضی به خاک ایران نکرده ام و طبق قرارداد ژنو ، این منطقه جزو زمین های عراق است!

با این تفاسیر عراق به منطقه تسلط داشت و ابتکار عمل در دست او بود. تصمیم ایران هم برای انجام عملیات کلاسیک در این منطقه ، برای آن بود که ابتکار عمل را از دست عراقی ها بگیرد. بالاخره عملیات آغاز شد و هلیکوپترهای هوانیروز به کمک تیپ 2 شتافتند .

در یکی از پروازها ، هلیکوپتر شهید شمشادیان مورد هدف کالیبر 50 دشمن قرار گرفت، به گونه ای که نقشه ای در جیب داشت سوخت، ولی به خواست خدا ،توانست هلیکوپتر را تا منطقه امن هدایت کند.

در مرحله ی بعدی شمشادیان از پشت نیروهای عراقی عمل کرده و توانست یکی از تانک های عراقی را در روی ارتفاعات ، مورد هدف قرار بدهد.

بالاخره دو گردان ناقص از رزمندگان اسلام توانسنتد نیروهای انبوه عراقی را در آن منطقه شکست بدهند. بیش از 20 پاتک دشمن برای پس گرفتن منطقه نیز با شکست روبرو شد.

پس از پایان عملیات، سرهنگ سهرابی وقتی نیروهای خودی و نیروهای دشمن را بررسی کرد، گفت : اگر می دانستم که عراق این همه نیرو در این منطقه مستقر کرده، با چنین نیرویی به او حمله نمی کردم. کمک خدا باعث پیروزی ما در این عملیات شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده