همسر شهید تعریف میکند: بخشی از درآمدش را وقف بچههای بیسرپرست، بیماران و نگهداری از ایتام و معلولین میکرد. وقت غذا خوردن، همسایههای بیبضاعت و بیسرپرست را در اولویت قرار میداد و مقداری از غذا را به درب منزل آنها میبرد.
همسر شهید سردار «سبزعلی خداداد» میگوید: برای رفتن به جبهه دوبار با من خداحافظی کرد هیچ وقت پیش نیامده بود که دوبار با من خداحافظی کند. دلم یهویی ریخت و به من الهام شد که این آخرین دیدار ماست.
همسر شهید تعریف میکند: همسر شهید م کارهایی انجام میداد که دوست نداشت کسی از آن باخبر شود. مثلاً هر ماه بخشی از حقوقش را به نیازمندان کمک میکرد و هیچوقت نمیخواست کسی از این موضوع باخبر شود.
زهرا محمودی همسر شهید «شماستون» روایت میکند: همسرم در آخرین تماسش قبل از آغاز عملیات بیت المقدس ۲ به من گفت؛ من در گروهانی حضور دارم که نامش گروهان میثم تمار است، از تو درخواست میکنم هر زمان فرزندمان به دنیا آمد نام او را میثم بگذار...»
همسر شهید تعریف میکند: به شهید گفتم از جبهه تعریف کن و شهید گفت؛ یک تفنگ دستم دادند و من هم مشغول مبارزه شدم. در همین حین یکی از شهدا پایم را گرفت و گفت که زخمی شدهام و کمکم کن. من هم به عقب زنگ زدم تا با آمبولانس او را به بیمارستان ببرند.
گفت و گوی شاهد یاران با ناهید آزاد بخش همسر شهید دکتر زارع جوشقانی:
نوید شاهد: در میان کادر درمان و پزشکی دوران سخت مبارزه با کرونا، نام شماری از یادگاران دوران دفاع مقدس به چشم می خورد. پزشـکان و پرسـتارانی ایثارگری که بـا عشـق و اخلاص سالهای حماسه و جهاد بـرای دفاع از سلامتی مردم آسـتین همت بـالا زدند و در جبهه ای جدید برای سلامتی مردم جانفشانی کردند. یکی از این نامداران استاد زنده یاد دکتر شهید «محمد زارع جوشقانی» عضو هیئت علمی دانشگاه، متخصص چشم و فوق تخصص قرنیه، رییس اسبق دانشگاه علوم پزشکی و بیمارستان شهید بهشتی کاشان و رییس وقت بیمارستان لبافینژاد تهران است.
«آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، همسران، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این قسمت از «آسمان، آبیتر» گفتگو با همسر بزرگوار شهید «عبدالمنان جعفری» شهید مدافع سلامت میباشد که سالهایی را با خدمت خالصانه در آموزش و پرورش سپری کرد و سرانجام پس از تحصیل و خدمت در بخش پزشکی تخصص کودکان، در زمان کرونا به شهدای سلامت پیوست. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند.
همسر شهید «شیخی» تعریف میکند: زمانی که همسرم به شهادت رسید سه فرزند کوچک داشتم و یک توراهی که پنج ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد، آنها را به سختی بزرگ کردم. در واقع همسران شهدا در نبود شوهر، برای فرزندانشان هم نقش پدر ایفا می کنند و هم مادر، در ادامه این مصاحبه منتشر می شود.
سردار شهید «هدایت صحرایی» مسئول اطلاعات سپاه دهلران از جمله شهدای دفاع مقدس است که در طی عملیات والفجر ۳ در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر شهید میگوید: همیشه روسریام را پشت گوشهایم میبستم یک روز خواهر شهید به من گفت چرا تو هر روز صبح که از خواب بیدار میشوی این طور روسریات را میبندی! گفتم هر لحظه احساس میکنم باید منتظر خبر شهادت هدایت باشم. در ادامه این مصاحبه تصویری پر از خاطرات تلخ و شیرین این همسر شهید از زندگی کوتاه مشترکش منتشر می شود.
همسر شهید گمنام «محمدعلی بلبلی قرا» میگوید: وقتی شهید از مرخص آمد خبر شهادت دوست شهیدش غنیزاده که همسایه ما بود را شنید میگفت؛ من چطور زن و بچهاش را ببینم از خیابان پشتی میرفت تا شرمنده زن و بچه دوست شهیدش نشود. خودش دوست داشت شهید شود، همیشه میگفت: مثل حضرت زهرا (س) بینام و نشان باشم و هیچ خبری از من نباشد.
همسر شهید «محمود شهریاری» نقل می کند: سال 1363 پس از پایان تحصیلات ابتدایی خیلی دوست داشت به جبهه برود و عشق رفتن به جبهه در وجودش موج میزد به همین خاطر به بسیج مراجعه نمود و ثبت نام کرد اما به علت جثه کوچک او با عضویتش مخالفت کردند.
گفتگو با همسر شهید «غلامرضا کرد» در هفته گرامیداشت دفاع مقدس
«محبوبه دین محمدی» گفت: همسرم میگفت؛ اینجا همه ما در خانههای خود با امنیت و آرامش زندگی میکنیم و لحظهای به این فکر نمیکنیم که اگر کشورمان به دست دشمنان بیفتد چه کار خواهیم کرد و چه اتفاقات ناگواری در کمینمان است. اگر دشمن به سمت ما بیاید دیگر آرامشی نخواهد بود و زندگی به بدترین شکل ممکن خود را نشان خواهد داد.
همسر شهید تعریف میکند: «آن سید جوان آمد و بچهی بیمارم را به دست گرفت و همراه شهید سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. بعد از لحظاتی خود را در برابر بیمارستان بزرگی دیدم که به رنگ سبز بود و...»
نوید شاهد البرز در حوالی روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم، ویژهنامهای از گفتوگوهای همسران این شهدا در استان البرز تحت عنوان «عاشقانهها» را منتشر میکند.
«میدونم آمدی اردوی جهادی فدایت بشوم. خیلی هم زحمت کشیدی؛ اما اینها کافی نیست.» این را شهید مدافع حرم به خانمش میگوید تا برایش توضیح دهد انقلاب هنوز خیلی جای کار دارد.
نخستین اجلاسیه شهدای غریب اسارت در البرز بعد از ظهر پنجشنبه برگزار شد. در حاشیه این مراسم از کتاب «جواهری در گونی» رونمایی شد. تصاویر مربوط به این اجلاسیه را ببینید.