نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - همسران شهدا
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «قاسم عسکری» می‌گوید: «شهید انسان خیلی خوبی بود، یک کاغذ برایم آورد و گفت پایین آن را انگشت بزن، بهش گفتم من به رفتنت رضایت میدهم، اگر شما به جبهه نروید پس چه کسی برود.»
کد خبر: ۵۵۷۶۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۴

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلامعباس عفیفه» می‌گوید: «خیلی آدم درست و محترمی بود، فرایض دینی را مرتب به جا می‌آورد. به حدی خوب بود که حتی خانواده‌ام او را از بچه خود بیشتر دوست داشتند. هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم که به جبهه برود و دیگر برنگردد حتی تا دو سال باور نمی‌کردم که همچین اتفاقی برایش افتاده است.»
کد خبر: ۵۵۷۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۲

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی هاشمی‌پور» می‌گوید: «شهید زیاد به ماموریت می‌رفت، به شهید می‌گفتم که بعضی از ماموریت‌ها را نرود چون بچه کوچک داشتیم و برایم سخت بود، می‌گفت اگه من نروم و شخص دیگه‌ای هم نرود پس تکلیف آینده چه می‌شود. شهدا رفتند و ما مانده‌ایم، انشاالله شهدا ما را در آن دنیا شفاعت کنند.»
کد خبر: ۵۵۷۳۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۱

«نسرین‌ سبز‌پور»‌ می‌گوید: شهید باید برای شیفت برمی‌گشت شام خورد و دَم در ایستاد، به او گفتم: مگر نمی‌خواهی بروی؟ گفت: چرا می‌روم که او را با یک حس غریبی بدرقه کردم و این حس را هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
کد خبر: ۵۵۷۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۸

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی محمدحسینی تختی» می‌گوید: «زمانی که جنگ شروع شد، من و شهید در خرمشهر زندگی می‌کردیم و با سختی زیاد خودمان را به شیراز رساندیم و از شیراز به بندرعباس آمدیم، شهید در تاریخ یک مهر برای جبهه خودش را معرفی کرد و در تاریخ 12 مهر به پادگان 05 کرمان اعزام شد. تنها خواسته‌ام این هست که مراقب باشیم خون شهدا پایمال نشود.»
کد خبر: ۵۵۷۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۲۰

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی سالاری سردری» می‌گوید: «خیلی مرد خوب و مومنی بود، همیشه قرآن می‌خواند و انسان سر به زیری بود. تو وصیت‌نامه‌اش نوشته بود لباس سبز می‌پوشم، یا شهید می‌شوم یا به کربلا می‌روم.»
کد خبر: ۵۵۷۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عبدالعلی دریانورد» می‌گوید: «شهید به من گفت می‌دانم تو حامله هستی و منم هیچکس را ندارم، به جبهه بروم یا نروم؟، گفتم من هیچ وقت تو را منصرف نمی‌کنم و من به همت خودم و خواست خداوند فرزندانم را بزرگ کردم.»
کد خبر: ۵۵۶۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

روایتی خواندنی از همسر شهید «سعداله برمون»
همسر شهید «سعداله برمون»، می‌گوید: من همیشه نگران شهادت همسرم بودم به همین خاطر لباس‌های نظامی شهید را در کمدی پنهان کردم. درب کمد را قفل و کلید را پیش خودم نگه ‌داشتم تا در واقع از رفتن شهید به جبهه ممانعت کنم اما شهید با هوشیاری و ذکاوت به من گفت برو منزل مادرت چون ایشان مهمان داره و نیاز به کمک. تا من از منزل مادرم برگشتم قفل کمد را شکسته بود و داشت می‌رفت و من از فاصله دور نظاره‌گر رفتن او بودم که مدام برمی‌گشت و به من نگاه می‌کرد.
کد خبر: ۵۵۶۵۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید مقصودی گفت: منافقان همسرم را در برابر چشمان دختر هشت ساله ام به شهادت رساندند.
کد خبر: ۵۵۶۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۱

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عباس سلامتی‌هرمزی» می‌گوید: «مرد دست و دل‌بازی بود، همه را دوست داشت، همیشه می‌گفت من یه روز شهید میشم اما من باور نمی‌کردم چون جنگ تموم شده بود.»
کد خبر: ۵۵۶۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عباس زراعت‌فرد کلوئی» می‌گوید: «خیلی به راه اسلام علاقه داشت. شهید به من وصیت کرده بود که سعی کنم دخترانمان را زینبی تربیت کنم، آن‌ها را باسواد بار بیاورم و مانع رفتنش به جبهه نشوم.»
کد خبر: ۵۵۶۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۳۰

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «صمد سلامتی هرمزی» می‌گوید: «از بچگی پایبند اعتقادات مذهبی بود. وصیت کرده بود اگر به شهادت رسیدم، هرجا دلتان خواست جسمم را به خاک بسپارید. از مسئولین می‌خوام قدر شهدا را بدانند زیرا هر چه که داریم از وجود شهدا و انقلاب است.»
کد خبر: ۵۵۶۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۹

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین دهقانی دودوی» می‌گوید: «مرد خیلی خوب و مهربانی بود. مرتب به خانواده و دوستانش سر می‌زد و صله‌رحم را به جا می‌آورد. یک روز که به مرخصی آمده بود گفت این بار که بروم دیگر باز نمی‌گردم تا اینکه مرخصیشون تموم شد و به جبهه برگشتن و شهید شدن.»
کد خبر: ۵۵۶۰۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۷

گفتگوی تصویری با همسر شهید «حمیدرضا نظری»
«بتول محمدی لعل آبادی» می‌گوید: حمیدرضا بسیار مهربان و دلسوز بود، مدت کمی با هم زندگی کردیم، همیشه می‌گفت: من شهید می‌شوم و فرزندمان را نمی‌بینم، همین طور هم شد.
کد خبر: ۵۵۶۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهیده «زینب داستار» می‌گوید: «شهیده خیلی به واجبات معتقد بود، در تمام مراسمات شرکت می‌کرد و همیشه نمازش را به جماعت می‌خواند. گفت می‌خواهم جهت زیارت امام حسین (ع) به کربلا بروم، بهش گفتم فعلا نرو، اوضاع خراب است و ممکن است کشته شوی، گفت برای من افتخار است که تو راه حرم کشته شوم.»
کد خبر: ۵۵۵۹۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۴

گفتگوی تصویری با همسر شهید «منوچهر رستمی باوندپور»
«قدم خیرکاوه‌ای» می‌گوید: همسرم به جبهه می‌رفت. همیشه می‌گفت؛ من شهید می‌شوم که از او پرسیدم تو از کجا می‌دانی، اینطور نگو در جواب گفت؛ خواب دیده‌ام شهید می‌شوم اما تو از بچه‌هایم مراقبت کن و آنها را به کسی نسپار.
کد خبر: ۵۵۵۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲

«بهاره امیری» در بخشی از دلنوشته‌اش برای شهید آورده است: راستش را بخواهی امیدت در وجودم، طنین بودن را می‌نوازد و افتخار انتخابم سرافرازی است برای وجود خسته‌ام پس مانند همیشه تکیه‌گاهم باش و مانند همیشه برایم دعا کن و بگو او را طاقت سختی و رنج نیست.
کد خبر: ۵۵۵۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۲

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «حسین خانگاه» می‌گوید: «مرد خیلی مهربان، دل‌سوز و با محبتی بود. روز جمعه بود که برای ماموریت دنبال شهید آمدند، یک گروه اشرار بود که سال‌ها دنبالش می‌گشتند و چون شهید خیلی شجاع و نترس بود، در بیشتر عملیات‌ها او را همراه‌شان می‌بردند تا اینکه شهید مبارزه با اشرار شد.»
کد خبر: ۵۵۵۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱

گفتگوی تصویری با همسر شهید «روح‌انگیز چراغان» و پدر شهیدان «سینا محبی آهنگرانی»
«نعمت اله محبی آهنگرانی» می‌گوید: همسر و فرزند کوچکم به دیدار اقوام می‌رفتند، در بین راه از ماشین پیاده می‌شوند که نیروهای نظامی ماشین را بررسی کنند، در همین حین زیر بمباران هوایی نیروهای صدام به شهادت می‌رسند.
کد خبر: ۵۵۵۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۰

گفتگوی تصویری با همسر شهید«عزیز بیگ کبودیان»
«فرصت عیوض بندی» می‌گوید: با اینکه شهید دائم در عملیات‌های مختلف حضور داشت و منزل نبود خوشبخت بودیم. وقتی به مرخصی می‌آمد برای رفتن حتی یک ساعت هم دیر نمی‌کرد به او می‌گفتم نمی‌شود دیر‌تر بروی می‌گفت: نه، اگر من دیر بروم دیگران هم روال من را در پیش می‌‌گیرند. باید برای حضور در عملیات‌ها به موقع حاضر باشیم.
کد خبر: ۵۵۵۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۶