پدر شهید تعریف میکند: بعدها در یکی از مدارس راهنمایی میناب هم مدیر شد و هم معلم، با روحیهای که داشت، جوی مذهبی ایجاد کرده بود که خیلیها نمیپسندیدند. مرتب گزارشش را به ساواک و شهربانی میدادند ولی او دست بردار نبود.
همرزم شهید تعریف میکند: سپاه برای اعزام به جبهه درخواست نیاز کرده بود. امام فرموده بودند؛ هر کس توانش را دارد و میتواند، به جبهه برود. سید عزمش را جزم کرده بود برود، اما ما اصرار داشتیم بماند، اگر او میرفت، تکلیف پایگاهمان چی میشد.
همرزم شهید تعریف میکند: هر جا میبریدیم و کم میآوردیم میرفتیم پیش سید. با بیانی شیرین و خواندن حدیث و روایت به بچهها روحیّه میداد. نماز شبش ترک نمیشد. قبل از هر عملیاتی وصیّتنامه مینوشت، منتظر شهادت بود.
خواهر شهید تعریف میکند: جبهه، اخلاق سید عبدالحسین را تغییر داد، نگاهش که میکردم لذت میبردم. جبهه از او عارف و زاهد ساخته بود.
بعد از شهادتش، سید عبدالرضا حدیث قدسی نشانم داد و ...
کتاب «معلم آسمانی» به اهتمام «بهزاد پودات» گردآوری و تالیف شده است که به صورت زندگینامه و خاطراتی از شهید «سید عبدالحسین عمرانی» توسط نشرشاهد منتشرشده است.