نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

تعجیل در رفتن

تعجیل در رفتن

نوید شاهد - 6 ماه قبل از اینکه به سن قانونی سربازی برسد، دفترچۀ خدمت را تکمیل کرد و تحویل نیروی انتظامی داد اما حوزه از تحویل دفترچه آماده به خدمت خودداری کرده و گفتند: شما 6 ماه دیگر مراجعه کنید.
برای امام دعا کنید چون او بود که ایران را آزاد کرد

برای امام دعا کنید چون او بود که ایران را آزاد کرد

نوید شاهد - به عنوان سربازی به جبهه اعزام گردید. 11 ماه در آنجا بی سیم چی بود. چند روز به او مرخصی دادند و جهت دیدار به منزل آمد. روز مرخص اش که روز شنبه بود گفت: می روم و بر می گردم گفتم نرو و اینجا بمان، ولی سوار بر ماشین شد و رفت. او بسیار صبور و مهربان بود.
گفت من می روم و به شهادت می رسم

گفت من می روم و به شهادت می رسم

نوید شاهد - از خدمت آمده بود خیلی معنوی و مهربان شده بود.پنج ماه در منطقه فکه بود، می خواست جهت دیدار به مرخصی بیاید. رفته بود پهلوی دوستش و گفته بود: «من 14 روز مرخصی گرفتم می روم محل و برمی گردم.»
بسیار فداکار و مهربان بود

بسیار فداکار و مهربان بود

نوید شاهد - من برادر کوچکتر او بودم روز آخر که به همراه دو برادر دیگرم او را به میدان راه آهن می رساندیم نزدیک به (عید پاک) مسیحی بود پدر و مادرم اصرار داشتند که زرمیک بماند و همراه خانواده باشد، او اصرار به رفتن نمود و می گفت همه همرزمانم منتظر من هستند و حتما بایستی برگردم.
اوامر و دستورات امام را اطاعت کنید

اوامر و دستورات امام را اطاعت کنید

نوید شاهد - جوانی مهربان و متدین و خوش اخلاق بود. یکی از تحولاتی که در زندگی وی رخ داد این بود که یکی از طرفداران سرسخت جمهوری اسلامی ایران بود.