نام مستعار ناصری، حسین زاده را به دام ساواک انداخت
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، علیاکبر حسینزاده مشهور به ناصری، در سال ۱۳۳۴ خورشیدی، در روستای دهبار تابعه بخش طرقبه از توابع شهرستان مشهد به دنیا آمد. از دوران کودکی تا پایان ششم ابتدایی را در زادگاهش درس خواند و سپس برای تحصیل در دبیرستان، به مشهد آمد. هم زمان با پایان نهم دبیرستان (سیکل)، با حوزه علمیه آشنا شد و پدرش که کشاورز و علاقمند به روحانیت بود، او را تشویق به تحصیل در حوزه علمیه کرد. بدین ترتیب ادامه تحصیل در دبیرستان را رها کرد و در مدرسه نواب مشهد به عنوان طلبه علوم دینی شروع به تحصیل نمود. بعد از سه سال به قم رفت و در مدرسه فیضیه، تحصیل علوم دینی را دنبال کرد. در آنجا با طلابی مانند حجتالاسلام شهید سید عباس موسوی قوچانی، ایادی و صدر آشنا شد. ۱ از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ در قم ماند ودر حالی که نزدیک ۱۹ سال سن داشت به مشهد بازگشت و فعالیت سیاسی و مذهبی خود را بر ضد رژیم پهلوی آغاز کرد.
او با نام مستعار ناصری در روستای اطراف شهرستان فریمان و کلات نادری منبر میرفت و با توزیع رساله و اعلامیه در این مناطق، به افشاگری بر ضد رژیم پهلوی میپرداخت. ساواک که از فعالیتهای وی آگاهی یافته بود، به تعقیب و مراقبت پرداخت. حسین زاده به ناچار در شهرهایی مانند تهران مدتی متواری شد و بعد از بازگشت به مشهد دستگیر شد. او درباره نخستین دستگیری خود میگوید:
«برای اولین بار که دستگیر شدم، مدت ۳ ماه در زندان ساواک بودم. ۳ ماه طول کشید تا خانواده خبردار شد... به وسیله یکی از مأمورین زندان که همسایه ما در خیابان شاهرخ شمالی (مطهری فعلی)، بود، خانواده از دستگیریام آگاه شدند و آمدند ملاقات. بعد از ۳-۴ ماه با نام مستعار مرا آزاد کردند.»
حسین زاده بعد از آزادی، فعالیتهای خود را گسترش داد. او برای تبلیغ مذهبی به روستاها میرفت و با کمک همسرش و یکی از طلاب، اعلامیههایی را که به دستش میرسید، با کاربن تکثیر میکرد و سپس با دوچرخه به مدارس و دانشگاهها میرفت و مخفیانه آن را توزیع میکرد.
مدتی بعد برای تحویل گرفتن ماشین فولکس خود که در شهربانی مرکزی مشهد بود، به محل ارتش رفت، اما دوباره دستگیر شد. او درباره چگونگی آخرین دستگیری خود که در ۲۸ بهمن ماه ۱۳۵۶ رخ داد میگوید:
«نزدیک لشکر ۷۷ که رسیدم، یکی صدا زد آقای ناصری، تا بر گشتم، ۳-۴ نفر ریختند روی من. بر اثر زدن مشت بر دهانم توسط سرهنگ اسماعیلی ۲، ۳ دندانم شکست. او گفت: شما میگفتی که من ناصری نیستم، چرا برگشتی؟ ساعت ۲ بود که مرا تحویل زندان دادند.»
حسین زاده در دادگاه نظامی محاکمه شد. در دادگاه اول به ۵ سال و در دادگاه تجدید نظر به ۳ سال زندان محکوم شد و ایام محکومیت را در زندان وکیلآباد مشهد سپری کرد. علی اصغر عین القضاة، سید عباس موسوی قوچانی، موسوی فر، نیشابوری، عبداللهی، بخشیان، انصاری و خوش قدم با او هم سلولی و یا هم بند بودند. اسماعیلی بازجوی ارتش و محمودی شکنجه گر ساواک مشهد بودند.
علی اکبر حسین زاده درباره خاطرات دوران زندان خود میگوید:
«۱۲ نفر در یک سلول بودیم. هم کمونیست ها، هم مجاهدین وهم ولایتی ها، یک روز دیدم یک کمونیست که درباره لنین و استالین بحث میکرد گفت که آنها از علی (علیه السلام) بهتر بودند. چند نفر بودیم. توهین کرد. تا اهانت کرد، مشتم را گره کردم زدم به چشمش، عینکش شکست. مأمورها آمدند مرا بردند. با دو مشت، دندان هایم شکست. فرهمند رئیس زندان بود. گفتم: نماز میخوانی؟ گفت: بله، گفتم: به علی (علیه السلام) توهین کرد. گفت: راست میگویی؟ گفتم: بله. زندانیان اعتصاب غذا کردند برای آزادی ام؛ آمد معذرت خواهی کرد. او را از سلول ما بردند. مجاهدین هم ساکت بودند.»
در محرم سال ۱۳۵۷، اولین اعتراضات زندانیان سیاسی، با شعار الله اکبر در فضای زندان پیچید. از ماه رمضان، بند ۵ و بند نسوان به این اعتراضات پیوستند.
با اوج گیری انقلاب اسلامی، رژیم به ناچار دسته دسته زندانیان سیاسی را از زندانها آزاد کرد. علی اکبر حسین زاده از جمله زندانیانی بود که پس از سوم آبان ۱۳۵۷ که ۱۱۲۶ زندانی سیاسی از زندانهای سراسر کشور آزاد شدند، با شماری از زندانیان؛ هم چنان در اسارت باقی ماند. او در این ایام با یاری دانشجویان و روحانیون زندانی، اعتراضات زندانیان را بر ضد رژیم سازماندهی نمود. ادامه این اعتراضات، به درگیری میان زندانیان و مأموران و آتش زدن بندهای مختلف توسط زندانیان سیاسی و عادی زندان وکیلآباد کشیده شد.
علی اکبر حسین زاده سرانجام بعد از سپری کردن ۸ ماه و ۲۵ روز حبس از زندان آزاد شد و به صفوف مبارزان بر ضد رژیم پهلوی پیوست.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی در اولین کمیتههای مردمی شهر مشهد که مرکزیت آن در اداره دارایی بود، به فعالیت مشغول شد. او که پایگاه و مرکز فعالیت خود را در مسجد کرامت مشهد قرار داده بود، به اتفاق حاج علی شمقدری و پدر شهید محمود کاوه، به عنوان روحانی به خانوادههای محروم سر میزد و از آنان دستگیری مینمود.
پس از تشکیل ستاد جنگهای نامنظم، ۱۲۰۰ نفر روحانی در پادگان مورد آموزش قرار گرفتند. حسین زاده از جمله روحانیون منتخبی بود که به اهواز اعزام شد و با حضور در ستاد جنگهای نا منظم شهید مصطفی چمران، به عنوان نماینده روحانیت در دشت عباس، بستان و سوسنگرد، فعالیت خود را آغاز کرد. مدت ۲ سال در جهاد سازندگی فعالیت کرد و با تشکیل شوراهای اولیه تلاش نمود دست خانها و خان زادهها را از سرنوشت روستائیان قطع کند. مدت ۲ سال نیز با حکم حجت الاسلام قرائتی، به عنوان مسئول نهضت سواد آموزی، به سیستان و بلوچستان رفت. در سال ۱۳۶۵ به فعالیت در سپاه پاسداران مشغول شد. ابتدا در چناران مأموریت یافت و سپس به عنوان مسئول عقیدتی – سیاسی شاندیز مشهد تعیین شد. وی در مجموع ۴۲ ماه در پشت جبهه به فعالیت و خدمت مشغول بود. سرانجام در سال ۱۳۸۱، به درخواست خود بازنشسته گردید.
علی اکبر حسین زاده در سال ۱۳۵۴، با سرکار خانم معصومه حسن زاده ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک پسر (محمد مهدی، فوق دیپلم و دانشجو) و سه دختر (وجیهه، دیپلمه و خانهدار؛ مرضیه، دیپلمه و خانه دار؛ وحیده، فوق دیپلم و دانشجو) است. گنجینه دانستنیهای علوم اسلامی و دیوان ناصری، از تألیفات فرهنگی حجت الاسلام حسین زاده است.