در سالروز شهادت منتشر می شود؛
خدايا! از اينكه در صف رزمندگان و سلحشوران تو قرار گرفتم، شرمنده و خجلم و خود را لايق اينكه در صفوف آنان باشم، نمى دانم. خدايا! بنده چگونه مى توانم جواب شهدا را بدهم ؟

شهید جاویدالاثر خسرو چپردار؛ خدایا چگونه جواب شهدا را بدهم

نوید شاهد البرز؛ شهید جاویدالاثر «خسرو چپردار» که نام پدرش «نصرت» است در سال 1344، در کرج چشم به جهان گشود. وی بعد از اخذ دیپلم به عنوان بسیجی  وارد دفاع مقدس شد و در شلمچه بعد از مجاهدت های فراوان در منطقه عملیاتی شلمچه در چهاردهم اسفند ماه 1365، به درجه شهادت رسید.

متن کامل وصيت‌نامه شهید «خسرو چپردار » را در ادامه مطلب می خوانیم:

«بسم رب الشهداء و الصديقين»

«و لنبلونكم بشر من الخوف و الجوع و نقص من الاهوال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين . »

و البته شما را به سختى هايى چون ترس و گرسنگى و نقصان در اموال و جانها و آفت زراعت و منافع بيازمائيم و بشارت مژده باد بر آنانكه صبر پيشه كنند.

با سلام بر رسول خدا و سلام و درود بر سرورم حسين بن على (ع) كه درس آزادى و آزاد زيستن و درس شهادت و شهادت را به ما آموخت و براى احياء دين حق سر مباركش را اهداء كرد و ما كه سربازان و پيروان او هستيم بايد آن گونه باشيم و خوشا به حال آن كس كه حسين وار بزيست و حسين گونه خون بدنش را براى اسلام جارى كند و با سلام بر فرزند حسين و ولى عصر حضرت مهدى (عج) و نايب بزرگوارشان، حضرت امام خمينى كبير كه جانهاى بى ارزش مثل من فداى ثانيه اى از عمرشان باد .

و باسلام خدمت تمامى شهدا كه عزيزترين چيزشان را به كف گرفته و به كوى سعادت شتافتند و رستگار شدند و با سلام خدمت كليه عزيزان در بند زندانهاى عراق و كليه عزيزان جانباز و ايثارگر.

خوشا آنانكه با عشق خمينى

شهادت را پسنديدند و رفتند

خوشا آنانكه با عشق حسينى

به جاى گريه خنديدند و رفتند

خوشا آنانكه جان دادند با عشق

بدا جايى كه مى خواستند رفتند

خدايا! از اينكه در صف رزمندگان و سلحشوران تو قرار گرفتم، شرمنده و خجلم و خود را لايق اينكه در صفوف آنان باشم نمى دانم . خدايا! بنده چگونه مى توانم جواب شهدا را بدهم ؟ خدايا! خداوندا! من از تو اولياء درگاهت و شهدا و صالحان و خانواده هاى شهدا شرمنده و خجالت زده ام . خداى من آن طور كه تو مى خواستى نبودم . اعمالم ، اعمال يك رزمنده و سرباز امام زمان نبود. شرمنده ام چون امام خود را آنطور كه بايد نشناختم و به قول رسول خدا (ص) هر كس بميرد و امام خويش را نشناسد جاهل از دنيا رفته. شرمنده ام چون چشمم را گاهى به ناپاكى آلوده كردم. شرمنده ام چون قاه قاه و بلند خنديدم و فكر قيامت و آخرت نبودم . روسياهم چون شب بى خيال بودم براى نماز شب بيدار نشدم. شرمنده ام  چون غيبت و تهمت دوستانم را كردند و من خوشحال شدم. چون روزه را فقط نخوردن و نياشاميدن مي دانستم و چون نماز را هم و راست شدن فكر مى كردم و حواسم به هر چيز بود به جز حالات معنوى نماز .

شرمنده ام، چون عذر خواهى برايم مشكل بود و چون به جاى پيروى از عقل از نفس پيروى مى كردم و نتوانستم از شيطان درونم غلبه گيرم . خدايا! خداوندا! با همه اين اوصاف چگونه مى توانستم هر روز شاهد شهادت عزيزان و دوستان و برادرانم باشم. چگونه مى توانستم ببينم كه صدام جانى با موشكهاى نه مترى زن و مرد و پيرو جوان و كودك و خردسال و زنهاى باردار و بچه هاى شيرخوار را زيرآوار شهيد مى كند .خدايا! چگونه مى توانستم نسبت به اين همه مسايل بى اعتنا باشم و به سادگى به زندگى عادى ادامه دهم.

خدايا! خداوندا! هزاران هزار بار شكر كه توفيق دادى كه از خواب غفلت بيدار شوم و راه حق را بيابم و سپاس بى نهايت مى نمايم كه بينش دادى تا حق را از باطل تشخيص دهم و صراط مستقيم را پيش گيرم و در نهايت شكر مى كنم كه توفيق دادى آگاهانه و با بصيرت پا به جبهه بگذارم و در راه تو جهاد كنم .

اى امام امت حزب الله امام را بيشتر و بيشتر بشناسيد و يك لحظه او را تنها نگذاريد كه هر چه داريم از اين پير جماران است. برادران از اين كتاب آسمانى و هدايتگر قرآن فاصله نگيريد و به راه راست راهنمايى كنيد و با سخن دل نشين خودتان آنها راه به راه بياوريد.

اى عزيزان و اى برادران حزب الله مسئله اصلى جنگ است جبهه ها را فراموش نكنيد. در جبهه عشق است جبهه دانشگاه ايثار و فداكارى است و از جان گذشتگى است . جبهه ميعادگاه عاشقان شهادت است . جبهه جاى وصال است ، جاى ديدار عاشق و معشوق است .خلاصه بگويم : اگر حقيقت را به عين و به قلب مى خواهيد تماشا كنيد به جبهه بياييد و بنگريد كه رزمندگان اسلام چگونه با مناجات نيمه شب خودشان فضاى جبهه را عطرآگين و خوشبو مى كنند .

برادران اگر توانستيد به جبهه برويد كه هر چه زمان بگذرد بعدا غبطه خواهيد خورد. عزيزان جبهه جاى خريد و فروش است. بلى خريدار خداوند و فروشنده بنده مومن او و كالا نيز عزيزترين چيز يعنى جان به حق كه بالاتر از اين معامله ، معامله اى نيست. چه معامله اى بهتر از اينكه خداوند خريدار باشد و انسان به جايى برسد كه خداوند مى فرمايد: اى بنده من ،من از تو راضى هستم بيا و خوش به حال آن كسى كه به اين مرحله برسد و با رضايت كامل و با خوشحالى تمام جان خود را به جان آفرين تسليم كند و به آرزوى ديرينه اش برسد . البته شهادت فيض عظيمى است كه مومنين براى رسيدن به آن از يكديگر سبقت مى گيرند و خداوند نيز متقابلا آنها را نزد خود خواهد برد. در اين رابطه امام صادق (ع) مى فرمايد : ان الله عزوجل وليه فى الدنيا غرضا لعدوه : براستى كه خداوند دوستانش را در روى زمين هدف تيرهاى دشمنانش قرار خواهد داد .

و اين كه چرا كه به اين شخص شهيد نام نهادند و واژه شهيد به چه معنا است ، بخاطر اينكه ملائكه رحمت نزد او حاضر مى شوند و به اين دليل كه خدا و ملائكه او در بهشت شهود او هستند چون زنده و حاضر است و نيز شهيد نامند چون براى حق قيام كرد و در راه او كشته شده است .

حال سخن با همرزمانم : ( يعنى برادران بسيج و ديگر ارگانهاى انقلابى )

اى دوستان بعنوان يك برادر كوچك و حقير حضورتان عرض مى كنم كه همه امت حزب الله و امام و تمامى خانواده هاى شهدا و اسرا و مفقودين بعد از خدا اميدشان به شماست لذا استدعا دارم كه مواظب باشيد خداى نكرده در ميانتان منافقين رخنه نكنند و بين شما عزيزان تفرقه بياندازند. شما برادران بايد مطمئن باشيد كه هدف يكى است و همه شما براى يك هدف مبارزه و جهاد مى كنيد. پس خداى نكرده بين شما اختلاف جزيى پيش نيايد بين خودتان با مهربانى و عطوفت رفتار كنيد و به هميارى يكديگر بار سنگين مسئوليت و رسالت و خون شهدا را به آسانى حمل كنيد و راهشان را بنحو احسن ادامه دهيد.

حال سخنى با دوستان و برادرانم عرض مى كنم و آن اينكه مبادا در خواب غفلت باشيد و در بستر بميريد كه حسين بن على (ع) در قتلگاه سرش از بدن جدا شد و حسين فهميده ها در جبهه ها خود را زير تانك دشمن انداختند و نيز مبادا در جهالت و گمراهى و بى سوادى بميريد كه استاد شهيد مطهرى در اوج علم و كمال و معرفت شهيد شد .امام عزيز را بيشتر بشناسيد و يك لحظه ايشان را تنها نگذاريد و صبر و توكل پيشه كنيد كه عامل پيروزى همين است و هيچگاه مرگ را فراموش نكنيد و اين جمله را هميشه بياد داشته باشيد كه شايد امروز روز آخر زندگى من باشد . بار الها، ايزدا ، اينك كه اين لطف و عنايت عظيم نصيب اين حقير گرديد به درگاهت هزارها بار شكر مى كنم و عاجزانه و خالصانه تقاضا دارم كه مرا در بستر نميران و آرزو دارم كه شهادت خالصانه در گاهت را به من عطا كنى . دوست دارم كه امانتى را كه به من دادى بنحو احسن به تو برگردانم . دوست دارم كه روز محشر نزد سرورم حسين بن على و على اكبر و حضرت ابوالفضل و كليه شهدا كربلا و تمامى شهيدان اين انقلاب و جنگ خونين شرمنده و سرافكنده نباشم. خدايا! از اعمال ناشايستم شرمنده و روسياهم و آرزو دارم كه در صحنه نبرد توسط توپ و تانك دشمنت سرم از بدن جدا شود و بدنم تكه تكه شود و دست و پا و پيكرم متلاشى شود تا شايد دينم را به اسلام و اين امام عزيز ادا كرده باشم .

سخنى با خانواده ام : اى پدر و مادر سوگوارم از اينكه سالهاى سال برايم سختى ها و مشكلات را تحمل كرديد مرا به مدرسه و دبيرستان فرستاديد و تربيت نيكو كرديد و من لايق اين همه الطاف شما نبودم خيلى ممنون و متشكرم و خجالت زده ام از اين كه در طول مدت عمرم حتى يك تشكر خشك و خالى هم از شما نكردم . پدر و مادر مهربانم اين را بگويم كه سختى هاى اين دنيا شيرينى آخرت و شيرينى دنيا سختى آخرت مى باشد و از شما مى خواهم كه صبر و تقوا پيشه كنيد و همچون امام حسين و بى بى زينب (س) مقاوم و صبور باشيد و اين را بدانيد كه انشاء الله راهى را كه فرزندتان رفت به حق بود و معامله اى را كه انجام داد با خالق خودش بود پدر و مادر و خانواده عزيزم فكر واقعه كربلا و اسيرى زينب را كنيد، فكر اهل بيت امام حسين (ع) را كنيد فكر هزارها خانواده شهيد باشيد. پدر و مادر دوست دارم كه با روحيه و اعمالتان مشت محمكمى به دهان منافقان و بدبختان تاريخ بزنيد تا دندانشان خرد شود و ديگر نق نق نكنند.

پدر و مادر بزرگوارم اگر بى روحم به دستتان رسيد هر كجا كه مايل بوديد دفن كنيد و اگر به دستتان نرسيد هيچ مسئله مهمى نيست خون خواست و مشيت الهى بوده و صلاح در اين بوده و نگران نباشيد چون من مال شما نبودم و صاحب من هر چطور كه بخواهد مى تواند مرا ببرد و اصل روح انسان است و از جسم جز مشتى خاك چيزى بر جاى نمى ماند. خانواده بزرگوارم از خدا بترسيد و نمازهايتان را سر وقت و با خلوص بخوانيد و روزه هايتان را بگيريد و خمس و زكات تان را حتما بدهيد كه اين دنيا مزرعه آخرت است و راهى است كه رهگذران حضرت على (ع) با آنهمه خلوص مراتب تقوى او خوف و ترس خدا همچون چوب در نخلستانها خشك مى شد پس واى بحال ما ، كمى به فكر خودتان باشيد. اى برادرانم اسلحه و كوله پشتى ام را به شما هديه مى دهم محكم به سينه خود بجسبانيد و براى حفظ دين حق و يارى امام عزيز بكار بريد و در يك دستتان سلاح و در دست ديگر قرآن برگيريد و راه حسين (ع) را ادامه دهيد كه بحق رستگارى در اين راه است .

اى خواهرانم ، حجابتان را حفظ كنيد و نمازهايتان را سر وقت بخوانيد و خمس و زكات دهيد و قرآن را فرا گيريد امر به معروف و نهى از منكر را فراموش نكنيد و صبر و شكيبايى و تقوى را پيشه كنيد . خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدى خمينى را نگه دار. والسلام .


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده