وصیت نامه شهید فتح اله گوسفندی شهدای اهل تسنن گیلان/بمناسبت هفته وحدت
شهید گوسفندی به صفای نفس، آرامش روح و اطمینان قلب مزین بود. مطیع امر مولا، عامل به عمل صالح و در عین حال مجاهد و متعهد قوی النفس بود. او در جبهه ی دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایه ی دلگرمی جوانان مجاهد و مبارز اهل میانکوه بود. همیشه در مساجد حضور پیدا می کرد و شب ها در خلوت به عبادت می پرداخت. بیشتر اوقات خود را به کارهای کشاورزی و دامداری مشغول بود.
شهید بزرگوار فتح اله گوسفندی فرزند باب اله، ساکن میانکوه تالش متولد سال 1345 بود. پدرش به شغل مقدس دامداری مشغول بود و او به کمک و یاری پدر شتافت.
دوران نوجوانی فتح اله مصادف بود با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و او علاقه و ارادت خاصی به انقلاب اسلامی داشت. به خاطر این که بتواند در انقلاب اسلامی سهمی داشته باشد و اهمیت  سواد را در پیشبرد  اهداف جمهوری اسلامی ایران درک نمود در کلاس های نهضت سواد آموزی شرکت نمود و در اندک زمانی سواد خواندن و نوشتن را به نحو احسن آموخت. او همیشه در تشییع جنازه و مراسم سوگواری شهیدان و سرکشی به خانواده های معظم شهدای شرکت می نمود.
شهید گوسفندی به صفای نفس، آرامش روح و اطمینان قلب مزین بود. مطیع امر مولا، عامل به عمل صالح و در عین حال مجاهد و متعهد قوی النفس بود. او در جبهه ی دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایه ی دلگرمی جوانان مجاهد و مبارز اهل میانکوه بود. همیشه در مساجد حضور پیدا می کرد و شب ها در خلوت به عبادت می پرداخت. بیشتر اوقات خود را به کارهای کشاورزی و دامداری مشغول بود.
این شهید گرامی اکثر اوقات بی کاری با معلمان محل همنشین بود و همیشه مشتاق شنیدن اخبار و رویدادهای مربوط به انقلاب از افراد صالح و آگاه بود و کسب آگاهی می نمود. او قابل مقایسه با سایر جوانان محل نبود.
با شروع جنگ تحمیلی فتح اله مشتاق حضور در جبهه های جنگ بود. امّا چون هنوز به سن قانونی نرسیده بود خانواده و شعبه وظیفه عمومی به او اجازه ی این کار را نمی داد؛ از این رو بسیار بسیار متأثر شد که چرا نمی تواند به یاری رزمندگان اسلام بشتابد و با یزیدیان بعثی بجنگد. با گروهک ها و منافقین سرسختانه برخورد می نمود و از بی تفاوتی بعضی از افراد جامعه نسبت به آنها رنج می برد.
او در تاریخ 1365/09/18 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و مدت سه 3 ماه دوره آموزشی عمومی را در پادگان آموزشی چهل دختر گذراند و پس از اتمام دوره آموزشی عمومی وارد لشکر 64 ارومیه گردید و مدت چند ماه نیز مشغول گذراندن آموزش مخصوص تکاوری در علی آباد قم شد و پس از تقسیم در لشکر مذکر به کردستان و اطراف آن استان افتاد. پس از هفت الی هشت ماه از خدمت مقدی خویش در سردشت، به دفاع از میهن اسلامی در منطقه ی غرب کشور مستقر شد و در چندین جمله کوچک و گشت شناسایی در اطراف قلعه دره عراق شرکت داشت.
او فردی وظیفه شناس بود و در مدت بیست 20 ماه خدمتی که انجام داد همیشه و هر ماه  از طرف  فرمانده هان خویش  مرخصی تشویقی  داشت.
سرانجام در تاریخ 1367/05/01 در یک تک بعثی در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه  گردن با خون خویش منطقه سردشت را رنگین نمود و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

 وصیت نامه شهید :
بسم الله الرحمن الرحیم
انا الله و انا الیه راجعون.
چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام  و مسلمین بگذارنند و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاء الله آرزو می کنند نائل آیند.
چه سعادتمندند و بلند اخترند آنان که در طول زندگانی خود کمر همت به تهذیب نفس و جهاد اکبر بسته و پایان زندگی خویش را در راه هدف الهی با سرافرازی به خیل شهدا در راه حق پیوستند. چه سعادتمند و پیروزند آنان که در شیب و فرازها، پستی و بلندی های حیات خویش به دام های شیطانی و وسوسه های نفسانی نیفتاده و آخرین حجاب بین محبوب و خود را باقی غرق به خون نموده و به قرارگاه  مجاهدین فی سبیل الله راه یافتند.
چه سعادتمند و خوشبختند آنان که به دنیا پشت پا زده و عمری را به زُهد و تقوا گذرانده و آخرین درجات سعادت را در جبهه های حق علیه باطل به دست بعثیون عراقی کسب نموده و به ملاء اعلی شتافته و ملحق شدند.

منبع : مرکز اسناد و انتشارات استان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده