کتاب «دستهای بیقرار» منتشر شد
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، دستهای بیقرار عنوان کتابی است به قلم محمد خسروی راد که به زندگی و خاطرات شهیدحجه الاسلام والمسلمین سید رضا کامیاب می پردازد.
سید رضا کامیاب در هشتم مرداد ۱۳۶۰ توسط منافقین کوردل ترور و به شهادت رسید. نویسنده کتاب دستهای بیقرار در ابتدای کتاب تحت عنوان کلام نخست به نقل از همسر شهید بی بی طاهره بیدار فریمانی آورده است: تلفن زنگ زد نفهمیدم آن طرف سیم که بود و چه میگفت اما حرفهای سید رضا در پاسخ به آن شخص را هنوز یادم است "مجلس رفتن تبریک ندارد برای شهادت من تبریک بگویید" همان وقت توی آشپزخانه با شنیدن این جمله پشتم لرزید، نگرانیهای آن روز تمام شدنی نبود، انگار از فردا اقوام و آشنایان یکی یکی تماس میگرفتند.
تقریبا حرف بیشتر تماس گیرندهها این بود؛ تبریک برای انتخاب حاج آقا.... ضمنا مواظب باشید این روزها بساط ترور منافقین به راه است مواظب حاج آقا باشید، اما من جواب همه آنها را با جمله ای از سیدرضا میدادم خودش گفته بود در جواب همه بگو؛" افتخار می کنم شوهرم شهید شود" هر نوبت که این جمله را میگفتند یک بار هم پشت خودم میلرزید.
چند سطر نخستین مقدمه که به نقل از مرحومه حاجیه خانم طاهره بیدار فریمانی همسر شهید سید رضا کامیاب نوشته شده است: شاید بخشی از عطش سیدرضا به کامیابی واقعی را به تصویر بکشد اما چگونگی دست یازی به کامیابی و برخورداری از آداب کامیابی در سطر به سطر این کتاب نقش بسته است. دست های بی قرار شرح حال سید رضا کامیاب است.
سید رضا کامیاب در تابستان سال ۱۳۲۹ هجری شمسی در روستای نوده گناباد به دنیا آمد. در ۱۳ سالگی یعنی در سال ۱۳۴۲ یعنی سالی که امام مبارزهاش را با رژیم پهلوی آغاز کرده بود به گناباد رفت تا علوم دینی بخواند او پنج سال بعد از طریق از شاگردان امام خط مبارزه پیوست.
سید رضا کامیاب از دوران کودکی که به لطف آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام شفا یافته و تا دوران جوانی، ازدواج، دوران مبارزه و نقش او در رهبری تظاهرات مردم مشهد علیه رژیم سفاک پهلوی و تلاش های او برای تثبیت انقلاب اسلامی پس از پیروزی بود. در بخشی از این کتاب تحت عنوان از نگاه آفتاب با شهید کامیاب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای آشنا می شویم: آشنایی من با شهید حجت الاسلام کامیاب در سال ۱۳۴۷ بود که زلزله ای در فردوس گناباد و کاخک رخ داده بود و تلفات و ویرانیهای زیادی به بار آورده بود من با هیئت بزرگ از طلاب و روحانیون رفتیم فردوس مدتی آنجا ماندیم در این مدت طلبهها به هیئت میآمدند و همکاری میکردند و به مشهد برمیگشتند شهید کامیاب را برای اولین بار در آنجا دیدم ایشان یکی از بهترین طلاب مشهد در علاقمندی به انقلاب و تعهد نسبت به امام و این خط مبارزه بودند.
شهید کامیاب طلبه خوش استعدادی بود درسخوان بود علاقه مند به کارهای علمی بود به کارهای فکری بسیار علاقهمند بود منبر خوب و خوش ظاهر خوش باطن و با محتوا و خوش لفظ و گرم و گیرایی داشت برای مثال ایشان به کرمان رفته بودند در کرمان حضور روحانیون معدودی بودند که کرمانی ها از آن خاطرات بسیار خوبی دارند.
واقعاً یکی از عوامل ورود هیجان همهگیر مبارزه در کرمان پیش از پیروزی انقلاب شخص شهید کامیاب بود که بسیار حقوق زیادی آن جا دارد کرمان و رفسنجان و خیلی جاهای دیگر ایشان مسافرت می کردند و بسیار شیرین منظم و مرتب و مطلوبی داشت ایشان یکی از عناصر تعیین کننده در وضعیت تبلیغات اسلامی و انقلابی در خراسان بود و شهادت ایشان واقعاً از این جهت یک صدمه ای بود که ما این را فراموش نباید بکنیم، البته آثار مثبت هم داشت وآن چیزی که در شهادت همه شهدای عزیز ما وجود دارد منتها هرکس به قدر شخصیت خودش اثر میبخشد.
حجت الاسلام و المسلمین سید رضا کامیاب که در انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم مشهد مقدس انتخاب شده بود در هفتم مرداد ۱۳۶۰ در حال بازگشت از دفتر حزب جمهوری اسلامی در مشهد و آماده شدن برای عزیمت به تهران در بلوار راه آهن مشهد مورد اصابت گلوله یکی از اعضای گروهک منافقین قرار گرفت و شربت شهادت نوشید.
تهیه وتنظیم؛ محمدآصفی یزدی