شهید «‌تراب پورقلی جیرنده» رزمنده و پاسدار گیلانی نخستین هدیه مردم این استان در دوران دفاع مقدس به اسلام ناب محمدی (ص) بود.

گذری بر زندگی اولین شهید دفاع مقدس در استان گیلان + عکس

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ شهید «تراب پورقلی» با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق جزء اولین اعزامیان استان گیلان به منطقه بود و در تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۹ در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب، روح آسمانی اش به معبود پیوست و گیلان همیشه سرفراز اولین شهید خود را تقدیم دفاع مقدس کرد.

شهید تراب و عضویت در کمیته و سپاه

در تاریخ نهم آذر ماه ۱۳۳۸ در بخش سنگر رشت دیده به جهان گشود. او مقاطع ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود و مقطع دبیرستان را در شهر رشت با موفقیت پشت سر گذاشت.

دوران جوانی او همزمان بود با اوج مبارزات مردمی علیه رژیم سفاک طاغوت، تراب هم که یکپارچه شور و نشاط بود به سرعت جذب گروه‌های مردمی شد و همراه با دوستانش علی الخصوص شهید دانا فعالیت‌های گسترده‌ای را در سطح منطقه سازمان‌دهی کرد.

بعد از پیروزی انقلاب مدتی را در کمیته مرکزی سنگر گذراند و پس از شکل گیری سپاه رشت به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست، او در تمام این مدت به افراد بی بضاعت محل کمک می‌کرد و حقوقی را که از سپاه می‌گرفت و ۱۵۰۰ تومان بیشتر نبود صرف رسیدگی به این خانواده‌ها می‌کرد و خود به حداقل وسائل و امکانات شخصی بسنده می‌نمود.

او که خود در کودکی طعم تلخ یتیمی را چشیده بود از هیچ کوششی برای رسیدگی به خانواده‌های بی سرپرست دریغ نمی‌کرد و همیشه سفارش آن‌ها را به دوستان و آشنایان می‌کرد.

دفاع مقدس و حضور شهید در نخستین گروه‌های اعزامی

با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق جزء اولین اعزامیان استان گیلان به منطقه بود و در تاریخ ۸ مهرماه ۱۳۵۹ در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب روح آسمانی‌اش به معبود پیوست و گیلان همیشه سرفراز اولین شهید خود را تقدیم دفاع مقدس نمود.

او در طول حضور کوتاهش در سپاه با تمام لیاقتی که از خود نشان داد مدتی را به عنوان فرمانده عملیات سپاه لنگرود و مدتی را هم به عنوان معاون عملیات سپاه رشت ایفای وظیفه کرد.

تراب و رسیدن به آرزوی شهادت

سازماندهی سپاه لنگرود، سپاه هشتپر و نهاد‌های انقلابی رشت از جمله کار‌های مهم سال اول انقلاب بود که شهید پورقلی انجام داد.

در بهار سال ۵۹ به مدت ۳ ماه به پاوه کردستان رفت تا با ضد انقلاب مبارزه کند، در برگشت به خانه پای مادر را بوسید، به خاطر پا درد مادر ناراحت بود.

در پاییز سال ۵۹ دوباره به غرب رفت، ۵ روز بعد در سرپل ذهاب به شهادت رسید، هفتم مهرماه پیکر مطهر شهید را آوردند و در هشتم مهر ماه سال ۵۹ در رشت تشییع شد.

شهید تراب‌پور قلی در قسمت‌هایی از وصیت‌نامه خود آورده است:

مادر جان من فقط و فقط برای شهادت که یگانه آرزوی من بود آمدم. مادر جان امشب برای ما آماده باش است و من این نامه را برای مادری که سال‌ها برای من زحمت کشیده و همیشه ناراحتی مان او را رنج می‌دهد، نوشتم.

شاید این آخرین بار باشد مادر که با تو گفتگو می‌کنم، نمی‌دانم شاید از شانس بد من به سلامت برگردم معلوم نیست، مادر جان من فقط و فقط برای شهادت که یگانه آرزوی من بود آمدم و هیچ چشم داشتی از هیچ کس نداشتم چه حرف‌هایی که در این دوره از دوست و دشمن و آشنا شنیدم، تو مادر چه قدر به من نصیحت می‌کردی که نرو، ولی من به تو می‌گفتم مادر مگر خون من رنگین‌تر از دیگر برادرانی است که هر روز شهید می‌شوند.

مادرجان امیدوارم که مرا ببخشید که به حرفت گوش نکردم و قبل از انقلاب با تو بد کردم می‌دانم که مرا می‌بخشی مادر سلام مرا به برادرم که مانند یک پدر برایم مهربانی کرد برسانید به او بگویید وقتی تو را شناختم بعد از انقلاب بود و پیش از انقلاب من یک آدم پوچ بودم. در آخر سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان برسانید و بگویید اسلام را در یابید. دیدار ما در آن دیار.

یک نصیحت مادر جان به تو می‌کنم و آن این است که بعد از کشته شدنم گریه نکنی و پیراهن سیاه نپوشید دوست دارم که همیشه خندان و شادان باشی تا دشمن را بیشتر عصبانی کنی. فقط و فقط به خاطر اسلام عزیز.

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده