نوید شاهد-« بسیار به نمازش اهمیت می داد و در نماز از خود بی خود می شد. در مناجات از همه چیز فارغ بود بارها اتفاق می افتاد که نماز می خواند و من وارد می شدم نمازش که تمام می شد او را صدا می کردم ولی جوابی نمی داد می رفتم و می دیدم که دستها را بالا برده و در حالت عجیبی است رنگ به چهره نداشت می ترسیدم ولی خجالت می کشیدم او را از این حالت بیرون بیاورم. چند دقیقه صبر می کردم تا به خود بیاید او را صدا می کردم و او پاسخم می داد می پرسیدم:«می دانی چند بار صدایت کردم ؟»در ادامه خاطرهای از همسر شهید «روح الله کریمی» را بخوانید.