برگی از خاطرات احمد پیری در کتاب "جادههای بهشتی"
برخی از مشخصات این کتاب به شرح زیر است؛
تدوین و نگارش: فرزاد بیات موحد
ویراستار: علی علیزاده اصل
ناشر: هدی
چاپ نخست: 1395
در بخشی از این کتاب آمده است:
از همه عواملی که درگیر جنگ بودند، از رأس تا پایین را در نظر بگیریم، هیچ قشری به اندازه کمپرسیهای مردمی ایثارگری نکردهاند و متاسفانه امروز هیچ اسمی هم از آنها نیست. ولی این بندههای خدا، یک کمپرسی را که هست و نیست زندگیشان بود، آورده بودند. ما هر چه قدر وزن ایثارگری یا وزن مایه گذاشتن را در جنگ حساب کنیم و امتیاز بدهیم، به وزن و امتیاز کمپرسیهای مردمی نمیرسد.
در قسمتی دیگر میخوانیم؛
پیرمردی بود به نام حاج محمد که ریش بلندی داشت. یک ماشین کمپرسی آبی رنگ غنیمتی را از داخل جزیره با لنج آورده بودند و حاج محمد با آن کار میکرد. وقتی جوانها یک شیفت 8 ساعته را به زور کار میکردند، این پیرمرد دو شیفت کار میکرد. علاوه بر این، رجز میخواند و به دیگران روحیه هم میداد. تقریبا آخرهای کار بود که گلوله توپی آمد و درست به اتاقش خورد. هیچ چیزی از جنازه مطهرش باقی نماند.