سردار جعفري:
جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۸۷ ساعت ۰۰:۰۰
فتح الله جعفري، از فرماندهان هشت سال جنگ و از دوستان نزديك شهيد حسن باقري است. فرماندهي اطلاعات- عمليات قرارگاه كربلا، فرماندهي قرارگاه كربلا، مسئول زرهي سپاه و... از مسئوليت هاي اوست. وي هم اكنون مسئول سازمان حفظ و نشر آثار و ارزشهاي دفاع مقدس سپاه است. با جعفري در مورد عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر، عملياتي كه خود او و دوستانش در قرارگاه كربلا وظيفه شناسايي آن را برعهده داشته اند، به دور از كليشه هاي رايج به گفت و گو نشستيم .


¤ خيلي ممنون از اينكه وقتي در اختيار ما قرار داديد؛ به عنوان اولين سؤال مي خواهم شرح مفصلي از جزئيات عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر بفرماييد.
- درتهاجم اوليه اي كه دشمن انجام داد همه ذهن ها و فكرها بر اين متمركز شد كه چه كاري انجام دهيم تا دشمن بيشتر پيشروي نكند. در داخل كشور هم غير از خرمشهر كه يك مقاومت متشكل از سپاه و مردم را داشتيم، مقاومت ديگري وجود نداشت و دشمن به راحتي تا كرخه و نزديك دزفول، شوش ايستاد و اگر جلوترنيامد جرات نكرد جلوتر بيايد!
¤ چرا؟
- طرح عراق اين بود كه لشگر 5 زرهي را بياورد از نشوه به طرف كوشك و از آنجا جفير، جنوب اهواز و در غرب اهواز با لشكر 9 زرهي كه از سوسنگرد آمده بود الحاق كند؛ لشكر يك مكانيزه هم از شوش به سمت پايين بيايد و بتوانند بخشي از خوزستان را اشغال كنند. به دليل اينكه در اين حركت از طرح عمليات موفق نبودند، جرات نكردند بيشتر از اين حركت كنند. ازسوي ديگرمقاومت در خرمشهر و عمليات روز 9 مهرماه كه شهيد «غيور اصلي» و نيروهايش در اهواز شبيخوني به لشكر 9 زرهي در حميديه زدند و لشكر 9 كه از چزابه به الله اكبر و از كرخه عبور كرده و سوسنگرد را اشغال كرده بود و به حميديه رسيده بود، با اين شبيخون مجبور شد سوسنگر را تخليه كند و به بستان برود (حدود 70-80 كيلومتر عقب نشيني كرد) در اين مرحله استراتژي هاي عملياتي دشمن با شكست مواجه شد. شايد علت آن كمبودنيرو بود. به دليل اينكه منطقه خيلي وسيع بود و دشمن فكر مي كرد نه تنها كسي در مقابلش مقاومت نمي كند بلكه عرب هاي منطقه هم با او همكاري مي كنند كه اين كار انجام نشد و همين كساني كه به او حمله كردند همين بچه هاي خوزستان و عرب ها بودند. فكر مي كرد با گردان 7 تيپ 33 خرمشهر را مي گيرد و بعد مي رود آبادان را مي گيرد، عملاً به بن بست رسيد. عامل اصلي اين شكست امام بود كه ابتكار عمل را به دست گرفت و خيلي جدي گفتند «اتفاقي نيفتاده است، دزدي آمده سنگي انداخته، ما در مقابل او مقاومت مي كنيم.» يعني اگر طرح اوليه دشمن موفق مي شد ما امروز براي آزادي اهواز جشن مي گرفتيم، براي آبادان يك جشن مي گرفتيم. ولي چون مهمترين شهري كه دشمن اشغال كرد خرمشهر بود ونمي توان گفت كار خيلي بزرگي هم انجام داده است! به اين دليل كه خرمشهر از مرز 12 كيلومتر بيشتر فاصله ندارد و گاز تانك را كه بگيري به خرمشهر مي رسي! در قسمت جنوب خرمشهر هم رودخانه اروند و جزيره ام الرصاص است كه در اختيار عراق است؛ يعني از نظر جغرافيايي گرفتن خرمشهر چندان كار سختي نبود. بنابراين دشمن در اشغال خرمشهر اقدامات اشتباهي داشت و گام هاي بلندي برداشت كه از پس آن برنيامد.
¤ چه طور اشتباهاتي؟
- اشتباه اين بود كه گستره بيش از حدي داشت. قصد داشت كل خوزستان را بگيرد. نيروهايش را پخش كرد و حتي يك سپاه را براي منطقه قصرشيرين گذاشت ولي نتوانست آن نفوذ 50 كيلومتري كه مي خواست را به دست بياورد.
حتي در سومار يا مهران علي رغم اين كه اشغال و شهرها را تخريب مي كرد اما اهدافش را نتوانست تامين كند. بنابراين در اولين گام نتوانست به اهدافش برسد. قصد داشت كل خوزستان را بگيرد كه تنها توانست خرمشهر را اشغال كند، شهرهاي ديگري هم كه گرفت شهرهاي كوچكي بودند كه عمدتا شهرهاي مرزي هستند.
¤ به بحث اصلي برگرديم. استراتژي ما اين بود كه جلو پيشروي دشمن را بگيريم.
- بنابراين تمام تلاش ما اين بود كه جلوي پيشروي دشمن را بگيريم و تا حدي هم در اين كار موفق شديم. در ابتداي جنگ لشكر 92 در خوزستان بود. لشكر 92 كه همه فرماندهانش در كودتاي نوژه شركت داشتند و حتي سرهنگ عزيز مرادي كه يكي از فرمانده تيپ ها بود با قايق فرار كرد و به عراق پناهنده شد. اين ها تاريخ است. اين لشكر مي خواهد در مقابل دشمن بايستد؟! از آن طرف لشكر 77 خراسان از مشهد بايد حركت كند بيايد خوزستان كه اين يك ماه طول مي كشد و همين طور بقيه لشكرها. بنابراين جنگي غافلگيرانه بر ما تحميل شد و ما همه تلاشمان را بر اين گذاشتيم كه دشمن بيش از اين پيشروي نكند، اما بالاخره خرمشهر با 5 مرحله در 4 آبان ماه سال 59 به اشغال دشمن درآمد. آخرين گام تهاجمي دشمن 23 تا 25 آبان 59 براي اشغال سوسنگرد بود كه موفق نشد. بعد از اين شكست استراتژي نظامي اش عوض شد براي تصرف آبادان كه در محاصره بود. خيلي هم تلاش كرد اما موفق نشد و به لاك دفاعي رفت.
¤ از چه تاريخي اين استراتژي تغيير كرد؟
- از آبان ماه 59 كه در حملات موفق نشد استراتژي دشمن از تهاجمي به تدافعي تغيير كرد. امام با تدبير خود كه دستور دادند «حصر آبادان بايد شكسته شود» باز هم ابتكار عمل را از دشمن گرفتند و باعث شد دشمن با دادن تلفات فراوان گام به گام عقب نشيني كند.
از اين مرحله به بعد بني صدر و مشاورين نظامي اش به دنبال اين بود كه طرح هايي كه قبل از انقلاب تحت عنوان «آيين تجاوز» تدريس مي شد را به اجرا گذاشتند و چهار عمليات را براي آزادسازي مناطق اشغالي طراحي كردند. گام اول براي منطقه غرب دزفول، گام دوم براي شكست حصر آبادان، گام سوم عمليات نصر در هويزه بود كه منجر به شهادت حسين علم الهدي و ياران او شد و گام چهام عملياتي به نام توكل بود براي شكست حصر آبادان كه همه اين عمليات ها با شكست مواجه شد.
¤ علت اين شكست ها چه بود؟
- علت اصلي اين شكست ها اين بود كه بني صدر تاكيد بر تانك، توپ و تجهيزات اينچنيني داشت. بعد از اين چهار عمليات در داخل هم بني صدر در لاك دفاعي فرو رفت و از آفند دشمن نااميد شد.
¤ اين مسئله تا كي ادامه داشت؟
- اين مرحله تا 20 دي ادامه داشت. در آن تاريخ يك جلسه اي در گلف كه مركز فرماندهي سپاه و ارتش بود توسط مقام معظم رهبري در 20 دي ماه تشكيل شد كه جلسه را داود كريمي و شهيد حسن باقري اداره مي كردند. در آن جلسه مسئله نااميدي و يأس بني صدر و حضور نيروهاي مردمي در جنگ مطرح شد و خصوصا در آن جلسه شهيد باقري گفت كه: بايد استراتژي نبردمان با دشمن را تغيير بدهيم.
در آن جلسه مقام معظم رهبري صحبتي دارند كه بسيار تاثيرگذار بود در جنگ. ايشان گفتند ما بايد دو طرح آماده كنيم. يكي كوتاه مدت و يكي بلندمدت. طرح كوتاه مدت بايد براي آمادگي و انسجام دروني باشد و كادرسازي و آغاز عمليات محدود؛ طرح طولاني مدت هم برنامه ريزي براي آزادسازي مناطق.
اين طرح به خوبي در جنگ دنبال شد. بر اين اساس شهيد باقري طرحي نوشت كه براساس آن با استفاده از اطلاعات عمليات ابتدا دشمن و نقاط ضعف و قوتش را بشناسيم و در ادامه با عمليات هاي محدود كار خودمان را بسازيم.
¤ نتايج اين طرح چه زماني به بار نشست؟
- از 18 بهمن ماه سال 59 اولين عمليات هاي ما براي مقابله با دشمن انجام شد كه تعداد آنها حدود 40 عمليات بود كه به مرور ارتش، جهاد و نيروهاي شهيد چمران هم از اين طرح استقبال كردند و كم كم عمليات هاي مشتركي را انجام داديم. يعني 6ماه اول سال 60 دوران تجديد قوا، گسترش سازمان و كسب تجربه اطلاعاتي-عملياتي و حتي مهندسي بود.
¤ نتايج اين حركت چه بود؟
-اين حركت ها باعث شد كه استراتژي جنگ ما از تجهيزات محوري به انسان محوري تغيير كرد و ايمان اصلي شد كه تفكر از اين ايمان پشتيباني مي كرد براي جنگ با دشمن و تجهيزات هم ابزار اين جنگ. در نتيجه اين حركت يك اتفاق افتاد و آن اينكه ما با توجه به سازمان سپاه و ارتش ديديم كه نمي توانيم در مقابل دشمني مثل صدام بايستيم. در نتيجه ضرورت داشت كه ما را به عنوان بسيج وارد جنگ كنيم تا بتوانيم اين كمبود نيرو را جبران كنيم؛ آن هم نيروي شهادت طلب، نيرويي كه فرهنگ عاشورا را سرلوحه خود قرار داده است و امام در اين عرصه نقش اول را داشتند.
¤ در اين سير زماني به 6ماهه دوم سال 60رسيديم.
- بله! در مهرماه سال 60 ما وارد مرحله دوم شديم. يكسال پس از شروع جنگ طرحي آماده شد به نام حمزه سيدالشهداء براي شكست حصر آبادان. اين عمليات با نام ثامن الائمه اولين حركت براي آزادسازي مناطق اشغالي بود كه با موفقيت انجام شد و توانست آبادان را از محاصره خارج كند.
دو ماه بعد در عمليات طريق القدس آزادسازي بستان را داشتيم كه آن هم با موفقيت انجام شد. اما مسئله براي ما قابل توجه بود كه 16گردان نيروهاي مردمي در عمليات ثامن الائمه ظرف 2ماه به 40گردان در عمليات طريق القدس رسيد و اين رشد قابل توجهي بود.
اين استعدادهاي مردمي به خوبي وارد شد و عمليات فتح المبين در غرب دزفول با موفقيت انجام شد و منطقه اي به وسعت 2400كيلومتر مربع آزاد شد. ما در اين سه عمليات يك جهش داشتيم و اين جهش تاثير همان حضور مردمي بود. يعني آزادي هر منطقه اي باعث مي شد كه ارتش هم توانست نيروهاي خودش را آزاد كند و در عمليات آفندي شركت كند.
بعد از عمليات فتح المبين ما به فكر گام بعدي بوديم. شناسايي هاي ما از حدود يك سال پيش در منطقه خرمشهر انجام شد و همه راهها را پيدا كرده بوديم و توانستيم نقاط ضعف دشمن را به دست بياوريم. با اين حال در اولين جلسه اي كه فروردين 61 در قرارگاه كربلا تشكيل شد و شهيد باقري طرح عمليات بيت المقدس را تشريح كرد همه شوكه شدند. چون هم زمان كم بود و هم آماده كردن نيروها براي اين وسعت عمليات كار بسيار سختي بود.
¤ چرا همه شوكه شدند؟
- ببينيد در همه عمليات هاي نظامي عبور از رودخانه يك مرحله است و بر روي اين مرحله مراحل ديگر را طراحي مي كنند. اما شهيد باقري نظرش اين بود كه ما در مرحله اول نه تنها از رودخانه كارون كه عبور مي كنيم، بلكه يك سر 25 كيلومتر تا جاده اهواز خرمشهر جلو برويم. و اين طرح خيلي سنگين بود. اما نقطه اصلي اهميت فتح خرمشهر اينجاست كه ما در مقاومت 34روزه خرمشهر تمام نيروهايمان به 500نفر نمي رسيد، اما چطور شد، امام و مردم چه كردند كه بعد از 16ماه 70هزار بسيجي نيرو براي اين عمليات جمع شد؟! در آن دوران ما در محاصره اقتصادي بوديم اما براي اين عمليات توانستيم 70هزار نفر را مسلح كنيم! ما براي اين عمليات 375 دستگاه تانك و نفربر وارد عمليات كرديم كه همه اش از غنائم دشمن بود (من آن زمان مسئول زرهي سپاه بودم كه آنها را از كارون عبور داديم). اينها عظمتي در انقلاب ما بود چرا كه ما متكي به تجهيزات نبوديم بلكه متكي به مردم خودمان بوديم. بدون درنظر گرفتن فتح خرمشهر همين آمادگي در صحنه و حضوري كه مردم داشتند از استانداري تا وزارت نفت (در قالب بسيج) تا سپاه و ارتش و حتي ائمه جمعه؛ خود اين يك عظمت براي انقلاب و جنگ ما بود. بنابراين، در موضوع خرمشهر موضوعي نيست كه كسي بتواند در مورد آن مدعي شود؛ ما تنها در مورد خرمشهر مي توانيم بگوييم امام و مردم! هيچ كس جز امام و مردم نمي توانند مدعي اين پيروزي باشند.
اما در عمليات، رفتن ما به جاده اهواز-خرمشهر باعث شد كه دشمن يك منطقه حدود 800كيلومتر مربع را از دست بدهد و ديگر نتواند وارد اين محور بشود. چون فكر نمي كرد كه ما از رودخانه كه عبور كرديم تا جاده حركت كنيم. مثلا فرمانده لشگر 3عراق سرتيپ «جواد اسعد شيدنه» همين فكر را كرده بود، گفته بود اگر ايراني ها از كارون عبور كنند همه را مي ريزيم در كارون! در اين حركت و رسيدن به جاده اهواز- خرمشهر دشمن خيلي مقاومت كرد و خيلي تلاش كرد در اين 16روز منطقه را پس بگيرد اما موفق نشد.
در مرحله دوم دشمن تصور مي كرد كه ما به سمت خرمشهر برويم اما ما به سمت مرز رفتيم. يعني از سمت پاسگاه زيد تا شلمچه. با اين كار ابتكار عمل دست جمهوري اسلامي بود. با رفتن ما به مرز دشمن دور زده شد و عملا خرمشهر سقوط كرد و دشمن عقب نشيني كرد. البته دشمن خيلي سعي كرد اين خط را بشكند اما موفق نشد و در مرحله سوم خرمشهر به طور كامل محاصره شد و پس از آن هم خرمشهر آزاد شد.
خرمشهر را به عنوان يك نهاد مقاومت و پيروزي مردم ايران مي دانيم و نقشي كه حضور مردم در اين عرصه داشت تنها عامل موفقيت بود.
البته دشمن خيلي سعي كرد تا خرمشهر را پس بگيرد و روز چهارم و پنجم ضدحمله كرد و پاتك روز پنجم براي بازپس گيري خرمشهر شديدترين پاتك در تمام جنگ عليه ما بود ولي با دو روز حمله موفق نشد و خطوط نظامي تثبيت شد.
¤ دشمن در تجاوز به خاك ما و اشغال خرمشهر 34روز پشت درهاي خرمشهر ماند و با يك جنگ شهري توانست خرمشهر را تصرف كند. به طور قطع زماني هم كه ما براي آزادسازي خرمشهر عمليات مي كرديم با همين مسئله مواجه بوديم. چه شد كه اين اتفاق نيفتاد؟
جواب: ما اصلا وارد جنگ شهري نشديم! قبل از اين عرض كنم كه دشمن در ماههاي اشغال خرمشهر بسياري از خانه هاي شهر را ويران كرد، سنگربندي كرد، موانع و ميدان هاي مين ايجاد كرد و حتي براي فرود چتربازها در پشت خط هم موانعي ايجاد كرده بود. سه دژ مستحكم با حجم 200متر موانع و آب گرفتگي ايجاد كردند كه در زمان شناسايي فهميديم كه عبور از آنها براي ما ممكن نيست. خرمشهري كه به آساني تصرف كرده بودند امروز تصرف آن به آساني روزهاي اول نبود.
اما برگ برنده عمليات در دست ما بود، چون ما به سمت مرز و شلمچه رفتيم و از همان مسيري وارد خرمشهر شديم كه دشمن وارد شده بود، يعني از عقبه خودش. در حقيقت ما وارد جنگ شهري نشديم و دشمن كه راه فراري نداشت تسليم شد.
¤ آيا فتح خرمشهر با استراتژي هاي كلاسيك نظامي هم خواني داشت؟
- استراتژي هاي كلاسيك به ما مي گفت شما از رودخانه كارون عبور كنيد، پل بزنيد، عقبه تان را محكم كنيد، مهمات بياوريد و در مرحله دوم به سمت جاده آسفالت برويد، و دشمن هم همينطور فكر مي كرد كه در اين صورت او هم ضدحمله مي كرد و ما را در روخانه كارون مي ريخت. يعني در حالت اول تمام توان ما در شب اول صرف خاكريز زدن مي شد درحالي كه كنار جاده اهواز خرمشهر دشمن براي ما خاكريز زده بود و ما در همان جا استقرار پيدا كرديم.
يك مسئله ديگر هم بود و آن عنصر نيروي بسيجي بود. بسيجي هرجا كه وارد شود تا پاي شهادت مي جنگد به شرط آنكه بداند بايد از اين خاكريز دفاع كند. همين روحيه بسيجي ها بود كه فرماندهان را به چنين طرح هاي سنگيني وادار كرد.
¤ با توجه به اين عمليات به عنوان يك طراز، مي خواهم عمليات هاي قبل و بعد از آن را با هم مقايسه كنيد؟ اين عمليات به عنوان طراز چه تغييري در روند جنگ ما ايجاد كرد؟
- توازن قوا بعد از فتح خرمشهر به نفع ما عوض شد، يعني نشان داده شد كه جمهوري اسلامي توان دارد و اين توان، توان قابل توجهي است.
تاثير دوم اين عمليات اين بود كه ما به دنيا فهمانديم ما قدرت و توان نظامي داريم و مي توانيم مناطقمان را آزاد كنيم، علي رغم اينكه دشمن همه نوع استحكامات را ايجاد كرده بود. بعد هم منطقه اي به وسعت 0006 كيلومترمربع آزاد شده بود، يك كيلومتر و دو كيلومتر نبود، وسعت يك كشور بود. يعني همه آنچه دشمن در اين مدت گرفته بود آزاد شد و دشمن مجبور شد درون خاك خودش خاكريز بزند و ما توانستيم علاوه بر آزادسازي خرمشهر به اروند و مرز برسيم.
نتيجه سوم اين عمليات اين بود كه دشمن ديد ظرف چند ماه تمام آن چيزهايي را كه اشغال كرده بود، از دست داد و ما تا چند ماه ديگر بصره را هم خواهيم گرفت. از اين رو 81 روز بعد از آزادسازي خرمشهر پرچم هاي سفيد را روي خاكريزهايش در شلمچه گذاشت و اعلام كرد كه حاضر است آتش بس را بپذيرد و به مرزهاي قانوني برگردد.
¤ در همين جاست كه موضوع قبول قطعنامه بعد از فتح خرمشهر مطرح مي شود كه بحث جنجال برانگيزي است و هنوز حل نشده است.
- بله! روز 15خرداد صدام مصاحبه اي كرد كه ما دنبال صلح هستيم و چرا بايد جنگ بشود و اينها... چرا؟ چون يك باره ديد تمام مناطقي كه گرفته بود آزاد شده و مناطق مهم هم آزاد شده است. در اين حال به رغم اينكه سومار و موسيان و... را در اشغال داشت آمد و طرح صلح را مطرح كرد. بعد از آن دشمن پرچم سفيد روي خاكريزها زد و ما كه تا ديروز نمي توانستيم سرمان را از خاكريز بالا بياوريم حالا روي خاكريزها راه مي رفتيم.
اما اين يك روي قضيه بود. در سوي ديگر و در خاك عراق دشمن آمد و خط دفاعي خود را در برخي مناطق ترميم كرد. يعني خطي را كه داشت رها كرد و جاي ديگري همراه با موانع و ميدان مين خط درست كرد و مستقر شد.
شهر موسيان را خراب كرد، تخليه كرد، رفت روي ارتفاعات حملين؛ شهر سومار را تخليه كرد و رفت روي ارتفاعات ولوارين و ديسكه و كهنه ريك؛ در منطقه فكه عقب نشيني كرد و در ارتفاعي بهتر مستقر شد.
وقتي خطش را ترميم كرد، ميدان هاي مين را كه ايجاد كرد و مستقر شد، بعد از 15 روز خمپاره هايش شروع كردند به آتش بار! يك كلمه از صلح گفت و بعد از 15 روز بدون هيچ اطلاعي حمله كرد كه ما يكسري تلفات هم داديم (چون فكر نمي كرديم حمله كند)
حالا اين صلح گفتن به خاطر اين بود كه در خرمشهر شكست خورده بود و نياز به ترميم نيرو داشت. دشمن هيچ وقت دنبال صلح نبود و اگر اين حرف ها را هم زد از ترسش بود. حتي بعد از اين جنگ شيميايي را آغاز كرد. حالا به نظر شما آيا بايد اين صلح را مي پذيرفتيم؟
اين را يادمان باشد كه دشمني كه به دنبال صلح بود نمي آمد لشگر و تيپ به ارتش خود اضافه كند در حالي كه در همان سال فتح خرمشهر عراق لشگر 14 پياده و 15 پياده را تشكيل داد، بعد لشكر 17 زرهي، بعد لشكر 19 پياده و بعد لشكر 21 و 22 و 24 پياده را تشكيل داد. اگر دشمن به دنبال صلح بود ساليانه 2 تا 3 لشكر به ارتش خود اضافه نمي كرد!
¤ حالا اگر با نيرو، تجهيزات و امكانات امروز نيروهاي مسلح مان بخواهيم عمليات بيت المقدس و آزادي خرمشهر را انجام دهيم چند روزه انجام خواهيم داد؟
- در اين عرصه، تجربه مسئله مهمي است. تجربه خيلي ارزشمند است.در كنار اين تجربه ما فرهنگي در كشورمان داريم به اسم فرهنگ عاشورا و اين فرهنگ عاشورا انسان ساز است. ما وقتي كه رويكردمان شد عاشورايي در صحنه جنگ موفق شديم والا تا وقتي كه فرهنگمان فرهنگ تجهيزات آمريكايي بود موفقيت به دست نياورديم. در كنار اين مسئله، نسل جوان ما نسل پرانگيزه و پرحرارتي است، يعني نسل امروز جوان ما بهتر از نسل ديروز در مقابله با دشمن مي ايستند. چون سابقه يك انقلاب و جنگ را پشت سر دارند و امروز مي فهمند كه ما موفق هستيم. امروز آمريكا تهديد مي كند اما آمريكايي ها چه كار مي خواستند كه با ما در جنگ عراق انجام ندادند؟ اگر كاري نكردند نتوانستند نه اينكه نخواستند و اصلا در جنگ، ما با عراق طرف نبوديم، ما با آمريكا طرف بوديم.
امروز نسل ما نسل پرتوان، پرتلاش و تواناست و اگر ديروز در صحنه جنگ يك نفر وارد شد، امروز آن يك نفر به همراه برادران و پسرانش وارد صحنه جنگ مي شوند. شايد يكي از علت هايي كه آمريكايي ها مي ترسند عليه ما وارد عمليات نظامي شوند همين روحيه است.
¤ آيا ما توانسته ايم از عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر يك متن كلاسيك براي آموزش در دانشكده هاي نظامي مان توليد كنيم يا خير؟
- در اين مورد بحث هاي زيادي صورت گرفته و كارهايي هم شده است ولي اينكه بتوانيم تمام ابعاد آن عمليات را با آن فضا در يك متن درسي بياوريم، تا به حال اين كار را نكرده ايم. ولي اين قابليت در عمليات بيت المقدس به وجه بارزي وجود دارد و ما مي توانيم خرمشهر را به عنوان نماد مقاومت مردم ايران و نماد پيروزي ملت ايران براي هميشه ثبت كنيم. خرمشهر براي ما يك اسطوره است. خرمشهر مهمترين نقطه اي است كه ما در جنگ به عنوان بزرگترين پيروزي خودمان به جهانيان اثبات كرديم و الان هم در اختيار ماست و سوم خرداد براي همه ملت ما يك روز شيرين است.
¤ تأثير فتح خرمشهر در دكترين امروز امنيت ملي ما چيست؟
- نتيجه بارز فتح خرمشهر اين است كه ما مي توانيم! ما مي توانيم در خرمشهر به دست آمد. دشمن وقتي خرمشهر را اشغال كرد پيش خود گفت لشكر ششم من در هويزه است، لشكر پنجم در جنوب اهواز است، لشكر نهم در جفير است، لشكر سوم در حسينيه است، لشكر يازدهم در خرمشهر است، لشكر دهم در شلمچه است و... و با توجه به خطوط تدافعي كه ايجاد كرده بود فكر نمي كرد كه هيچ وقت خرمشهر را از دست بدهد. فكر نمي كرد نيروهاي ما يك شب 25 كيلومتر پياده بروند و شبانه هدف هايشان را بگيرند. تجربه خرمشهر به ما نشان داد كه ما مي توانيم و اين ما مي توانيم كه امام فرمودند در خرمشهر به اثبات رسيد.
نكته مهم ديگر اين است كه ما امروز در دكترين امنيت ملي خودمان مي توانيم بگوييم آن چيزي كه ما را مي تواند پيروز كند تجهيزات و سلاح نيست بلكه فرهنگ عاشورا و مردم ماست. يعني اگر دولت و مجموعه هاي ما مردم را داشته باشند بر هر دشمني موفق خواهند بود.
¤ با تشكر از شما كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد.
-من هم از شما متشكرم.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده