دفتر خاطرات/
نويد شاهد: براي شنيدن اين خاطره رفتم تا ببينم چه كسي آن سال بهشتي را از دست ساواك نجات داده. شروع به صحبت كرد و گفت: يك نفر به نام محمد روزبهان چند وقتي بود كه مأمور وصول قبوض مكتب اسلام شده بود. هيچ وقت فكر نميكردم اهل فعاليت سياسي باشد...
کد خبر: ۳۸۸۲۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
روايتي خواندني از سردار بي نشان حاج احمد متوسليان/
نوید شاهد: گفتم:اين هم حاج احمد! چرا نمي گذاشتي برويم پيش ايشان؟گفت:تركش بزرگي به پايش خورده، مي گويد امدادگرها همينجامداوايم كنند، آدمي نيستم بچه ها رازير آتش دشمن ول كنم و عقب برگردم!
کد خبر: ۳۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
روايتي خواندني از فرمانده تيپ 27 محمد رسول الله (ص):
نويد شاهد: پيش امام (ره) كه بودم، ايشان دستي روي پايم كشيد و با لحني پدرانه پرسيدند: آقاي متوسليان پايت چه شده؟ گفتم زخمي شده! بعد هم ساكت شدم. امام (ره) با حالت خاصي روي پايم دست كشيد و گفتند...
کد خبر: ۳۸۸۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
خیلی گرسنه بودیم . اما نماز شهید حاجیلویی مثل همیشه طول کشید . با صدای بلند گفتم : بابا بیا ناهار بخوریم . مگه نماز جعفر طیار می خوانی؟
کد خبر: ۳۸۸۱۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
یک روز شهید حاجیلویی را دیدم که پوتینش پاره شده بود و با همان پوتین های پاره می گشت . به او گفتم : چرا پوتین نو نمی پوشی؟ توی تدارکات گردان هم که هست. تو هم که فرمانده هستی، از تدارکات بگیر و بپوش.
کد خبر: ۳۸۸۱۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
شهید حاجیلویی دیگر درنگ را جایز ندانسته و به جبهه اعزام گردید. او ابتدا بهعنوان مسئول دسته انتخاب و سپس بنابر فعالیت و کاردانی به جانشینی گردان 154 ارتقا یافت. سرانجام مرغ شیدای روحش، قفس ماندن را شکست و در شانزدهم مرداد ماه 1362 در جریان عملیات والفجر 2 هدف گلوله خصم قرار گرفت و به مقام بلند شهادت دست یافت.
کد خبر: ۳۸۸۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
خدایا تو را شكر میكنم كه صراط مستقیم را به آموختی بر من منت نمودی تا در راه تو قدم بردارم اگر چه نتوانستم بر نفسم مسلط شوم. پروردگارا تو را به فجر و عصر و شمس و قمر به لیل و ضحی قسم میدهم كه حقیقت معاد را در دلهای مردم و دولتمردان مابیفكن تا ایثار بیشتری از خودشان نشان دهند.
کد خبر: ۳۸۸۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
زندگی نامه شهید محمد حاجیلوئی جانشین گردان 154 لشگر انصارالحسین(ع)
بعد از شهادت محمد جنازه آن شهید والا مقام اشتباهاً به بعضی از شهرستان ها ارسال و در نهایت بعد از 24 روز در شهر مشهد جنازه محمد پیدا شد كه خدا خواست جنازه محمد به زیارت امام رضا (ع) برود. بعد از 42 روز در شهر بهار بعد از تشییع با شكوهی در كنار دیگر همرزمانش آرام گرفت.
کد خبر: ۳۸۸۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
کتاب روی جادههای رملی در سال 1392 توسط انتشارات هدی در 288 صفحه به چاپ رسید.
کد خبر: ۳۸۸۱۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
نوید شاهد: بهشتی هفتم تیر ۱۳۶۰ شمسی، در دفتر حزب جمهوری اسلامی همراه با عدهای از همفکرانش بر اثر انفجار بمب به شهادت رسید. مسئولیت این بمب گذاری را سازمان تروریستی موسوم به مجاهدین خلق بر عهده گرفت. اکثریت مردم ایران از این حادثه سخت متاثر شدند. در اعلامیه امام خمینی به مناسبت شهادت بهشتی و یاران او آمده است: «بهشتی... مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود»
کد خبر: ۳۸۸۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۸
گفتگو با پدر و مادر شهیدان عباس، احمد و محمود میر محکم
نوید شاهد: با گذشت سی و شش سال از دفاع مقدس، هنوز کشورمان میزبان پدر و مادرانی است که سا لهای عمر خود را با خاطرات شیرین دُردانه های خود سپری می کنند. اینان قهرمانان واقعی هستند که این جدایی را با جان دل تحمل کرده اند و سخنشان این است که فرزندم فدای امام حسین(ع).
کد خبر: ۳۸۸۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۱
نوید شاهد: سید محمد حسینی بهشتی، سیاستمدار ایرانی و نخستین رییس دیوان عالی کشور پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، نخستین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و نایب رییس مجلس خبرگان قانون اساسی بود. نقش بسیار مهمی در استقرار جمهوری اسلامی در ایران داشته است. وی سرانجام در سمت ریاست قوه قضاییه، در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب به همراه ۷۲ نفر از بلندپایهترین مقامات ایران، کشته شد.
کد خبر: ۳۸۸۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
ماه رمضان که می شد، هر روز که می گذشت، حال او بیش تر عوض می شد. نگاهش چنان عمقی پیدا می کرد که گاهی من نمی توانستم در آن ها خیره شوم. وقتی به شب احیاء و شهادت مولای متقیان نزدیک می شدیم، حاجی دیگر هیچ جا نمی رفت. با هیچ کس، حتی با من صحبت نمی کرد. در اتاقِ در بسته می ماند. خودش بود و خدایش. و انگار خانه پر می شد از معنویتِ حاجی.
کد خبر: ۳۸۸۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
شهيد محمد قمري از فرماندهان جبهه و جنگ در زمان دفاع مقدس در جبهه هاي غرب و جنوب بود و مخصوصاًدر كردستان به عنوان فرمانده گردان جندا... مشغول خدمت بود و زبانزد نيروهاي گردان جندا... مخصوصاً نيروهاي بسيجي شهرستان سلماس در جذب نيرو و عملياتهاي متعدد بوده است.
کد خبر: ۳۸۸۰۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۰
شهيد محمد قمري از فرماندهان جبهه و جنگ در زمان دفاع مقدس در جبهه هاي غرب و جنوب بود و مخصوصاًدر كردستان به عنوان فرمانده گردان جندا... مشغول خدمت بود و زبانزد نيروهاي گردان جندا... مخصوصاً نيروهاي بسيجي شهرستان سلماس در جذب نيرو و عملياتهاي متعدد بوده است.
کد خبر: ۳۸۸۰۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۰
شهيد محمد قمري از فرماندهان جبهه و جنگ در زمان دفاع مقدس در جبهه هاي غرب و جنوب بود و مخصوصاًدر كردستان به عنوان فرمانده گردان جندا... مشغول خدمت بود و زبانزد نيروهاي گردان جندا... مخصوصاً نيروهاي بسيجي شهرستان سلماس در جذب نيرو و عملياتهاي متعدد بوده است.
کد خبر: ۳۸۸۰۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۰
کتاب " روزهای خاردار" در هشت عنوان توسط فاطمه شکوری در قالب بیان خاطراتی از آزاده محمد جواد میانداری به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۳۸۸۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۱
بهشتي عارفي وارسته،
نوید شاهد: بهشتي شهيد مظلوم ، مردم شايد بهشتي را بيشتر به قامت رسا، بيان شيوا ، تسلط در بحث و لياقت در مديريت و بعنوان چهرهاي جديد و پرکار و در عين حال منظم ومرتب بشناسند اما ، کافي بود يکبار بهشتي را از نزديک ديده باشي ، در مجلس شبهاي پنجشنبه که در منزل شهيد سالهاي سال در اختناق کشنده رژيم ، تشکيل ميشد
کد خبر: ۳۸۸۰۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
نوید شاهد: اينجانب محمد حسيني بهشتي، دارنده شناسنامه شماره 13707 از اصفهان وصيت مي کنم به همسرم و فرزندانم و ساير بستگانم که در زندگي بيش از هر چيز به فروغ الهي که در دل انسانهاست اهميت دهند و با ايمان به خداي يکتاي عليم، قدير، سميع، بصير، رحمان و رحيم و پيامبران بزرگوارش و پيروي از خاتم پيامبران و کتابش قرآن و از ائمه معصومين سلام ا... عليهم اجمعين و اهتمام به ذکر و ياد خداي و نماز با حضور قلب، روزه، عبادات ديگر و انفاق و ايثار و صدق و جهاد بي امان در اين راه و حضور پيگير در جماعت و انس با مردم راه سعادت را به روي خود باز گردانند.
کد خبر: ۳۸۸۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
نوید شاهد: ايشان ماهي 5500 تومان ميگرفت که خرج خانواده پسرش ، خانواده ، دامادش و خرجهاي ديگر را با همان ميداد حتي يادم نرفته که يک شب يکدانه لامپ سوخته بود من تمام اين اطراف را زير پا گذاشتم ولي پيدا نکردم تلفن کردم به دادگستري و گفتم آقا از فروشگاه دادگستري يک دانه لامپ بياوريد ، همانجا گفتند نه هرگز ! خدا نکند من چنين کاري بکنم ! شما شمع روشن کنيد بنشينيد بهتر از اين است که من مال دادگستري را بياورم .
کد خبر: ۳۸۸۰۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۸