یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
مرد هزار سنگر بود؛ چون در طول هشت سال دفاع مقدس با درایت هر چه تمام مسئولیت ترابری سپاه را بر عهده گرفت و تا پایان جنگ خود را وقف جبهه و جنگ نمود.
کد خبر: ۳۹۰۷۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
محمد برادر بزرگتره. اگر در عملیات شرکت کنه شهید میشه و مادرم به دلیل علاقه ای که به من داره، دیگه اجازه نمی ده من بیام جبهه.
کد خبر: ۳۹۰۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
شهید محمد دلاوری در گرماگرم عملیات رمضان در حالیکه گردان فتح را فرماندهی میكرد به یک مین که توسط مزدوران عراقی در منطقه کاشته شده بود برخورد و به شدت مجروح شد. اما با این حال دست از مبارزه و هدایت نیروها نکشید و با وجود خونریزی شدید با روحیه خوب در منطقه حضور داشت.
کد خبر: ۳۹۰۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
شهید محمد دلاوری در گرماگرم عملیات رمضان در حالیکه گردان فتح را فرماندهی میكرد به یک مین که توسط مزدوران عراقی در منطقه کاشته شده بود برخورد و به شدت مجروح شد. اما با این حال دست از مبارزه و هدایت نیروها نکشید و با وجود خونریزی شدید با روحیه خوب در منطقه حضور داشت.
کد خبر: ۳۹۰۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
وصیتنامه سردار شهید محمد دلاوری-تیرماه 1361
آخرین وصیت نامه اینجانب محمد دلاوری در تاریخ 23/4/61 در جبهه های حق علیه باطل (جنوب ) چون وقت کم بود مضمون دعای بالا را برای کلیه مسلمین جهان خواهانم و از همه کسانی که حقی بر گردن من دارند طلب بخشش می نمایم و از خداوند متعال طول عمر امام عزیز و ظهور هر چه زودتر امام زمان عج تعالی فرجه شریف را خواهانم.
کد خبر: ۳۹۰۷۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
وصیتنامه سردار شهید محمد دلاوری/آبان 1360
مگر نه این است که یک عمر از امام دم زدیم خوب اکنون موقع عمل به آن شعارهایی است که سر می دهیم از شما خانواده ام می خواهم اگر سعادت پیدا کردم و شهید شدم لباس مشکی نپوشید و ناراحتی به خود راه ندهید زیرا من به آرزویم رسیده ام و کامیاب شده ام پس خوشحال باشید تا روح من هم آرامش داشته باشد
کد خبر: ۳۹۰۷۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
زندگینامه شهید محمد دلاوری فرمانده گردان فتح
وی برای مدتی فرماندهی عملیات سپاه پاسداران تویسرکان را به عهده گرفت و پس از بازگشت به کردستان، این بار با عنوان مسئول محور وارد معرکه شد. او در مسئولیتهای خود فرماندهی لایق و کارآمد بود و به هیچ چیز جز انجام وظیفه فکر نمیکرد.
کد خبر: ۳۹۰۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶
یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
نوید شاهد: باب شهادت في سبيلالله بسته شده است؛ اما تنها براي من و تو و براي «سيد» و دوستانش همواره باب جهاد و شهادت فيسبيلا... باز است؛ آري، او را ميگويم، او كه در جهاد اصغر از جنگ ظاهراً پايان يافته عبور كرده و به دوران سخت و نفسگير «جهاد اكبر» رسيده بود؛ فرصتي بود تا خود را در اين جبهه نيز بيازمايد. ارتباط با خدا را قطع نكرده بود و همچنان در راه معبود گام برميداشت.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
نوید شاهد: در شب ازدواج حضرت اميرالمؤمنين(ع) و فاطمه زهرا (س) كه طبق معمول سنوات قبل مجلس جشني در منزل آقا سيد برپا بود بنده سيد را به كناري كشيدم و ابتدا او را قسم دادم كه حتماً جواب مرا درست و حسابي بدهد و بعد سئوال كردم كه آيا تو در سفر اخير خود به مشهد مقدس از آقا طلب «رفتن» كردي؟ سيد اول زير بار نميرفت و سعي ميكرد مخفي كند ولي بالاخره تائيد كرد و من خواب آن برادر عزيز جانباز را برايش تعريف كردم.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی/
وقتي سيد محمد از انگلستان به تهران برگشت،به عيادتش رفتم. رو به من كرد و گفت: «شنيده ام مراسم ازدواج فرزندت نزديك است.اگر من شهيد شدم اين مراسم را به تاخير نينداز.» وقتي اين حرفش را شنيدم،بي اختياز بغض كردم.او هميشه از خود گذشته و مردمي بود.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی/
سيد محمد در بيمارستان به شدت درد مي كشيد اما با اين حال هميشه مي گفت:«خدايا،نوكر دردتم».او به اطرافيان و دوستاني كه به ملاقاتش مي رفتند روحيه مي داد و به زندگي با اميد نگاه مي كرد.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
روز شمار تولد شهدای هرمزگان
در روستاي شاه منصوري از توابع شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش علي، كارگر بود و مادرش خيري نام داشت. تا اول متوسطه در رشته انساني درس خواند. سال 1360 ازدواج كرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. هفتم فروردين 1365، در فاو عراق بر اثر اصابت تركش به صورت و دست، شهيد شد.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی/
با ايشان در مسجد الرسول(ص) نازي آباد آشنا شديم.او يكي از شركت كنندگان و فعالين ثابت در هيئت هاي نازي آباد بود.بعد از انقلاب اسلامي و تشكيل كميته نازي آباد،وي به عنوان يكي از مسئولين و بانيان كميته در آنجا فعاليت مي كرد. او بيش از يك سال در آنجا وظيفه مبارزه با مواد مخدر، مفاسد، هرج و مرج و... را داشت.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
درجه و پست و مقام نتوانستند او را تغيير دهند. به جاي اينكه دنيا با او بازي كند، او با دنيا بازي مي كرد. شهادت براي سيد محمد اتفاق نبود،انتخاب بود.او مدت ها براي رسيدن به اين آرزو تلاش كرد و سرانجام به آن رسيد.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی/
سيد محمد مقلد و مريد امام خميني (ره) بود. او جواني بود كه دوران انقلاب را شناخت و به همراه ياران و دوستانش در به ثمر نشاندن انقلاب ايفاي نقش نمود و در همان دوران يكبار دستگير و زنداني شد.
کد خبر: ۳۹۰۷۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی/
سيد محمد در طول زندگي تبعيت كامل از مقام معظم رهبري داشت و يكي از حاميان ولايت بود.
کد خبر: ۳۹۰۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی/
بعد از پيروزي انقلاب،كميته اي در نازي آباد تشكيل شد و سيد محمد از پايه گذاران آن بود.
در ماه هاي نخست جنگ تحميلي، او در لانه جاسوسي مسئول اعزام نيرو به جبهه ها بود.
سيد محمد بنيانگذار و فرمانده ترابري سنگين سپاه بود.ترابري سپاه در اوايل جنگ امكانات كمي داشت. وظيفه ما نقل و انتقال رزمنده ها و امكانات جنگي و غذا به جبهه ها بود.
کد خبر: ۳۹۰۷۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان شهید محمد صنیع خانی /
بعد از پايان جنگ كه سيد محمد درجه سرتيپي دريافت كرد، تا چند وقت درجه نمي زد و مي گفت:«من جلوي همكاران درجه نمي زنم چون آنها هم در ترابري سپاه تلاش كرده اند.
کد خبر: ۳۹۰۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی
نوید شاهد: شهید محمد صنیع خانی در دی ماه 1332 در قم متولد شد. وی در بهار سال1358 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. بنيانگذار و فرمانده ترابري سپاه بود. سيد محمد در فاو و بخصوص در عمليات والفجر10 در حلبچه در معرض گازهاي شيميايي قرار گرفت و آسيب ديد. سيد محمد صنيع خاني پس از پايان جنگ علي رغم درد و رنج مجروحيتش، به كشور و مردم محروم خدمت كرد.
کد خبر: ۳۹۰۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۴
روزشمار تولد شهدای هرمزگان
هنوز یک سال به وقت سربازیش مانده بود که از من اجازه خواست تا به سربازی برود و من گفتم : پسرم هنوز تو یکسال فرصت داری تا به خدمت بروی اما سهراب گفت : می خواهم بروم تا از زندگیم کلی جلو بیفتم . او بیشتر اوقات خود را با قرآن خواندن سپری می کرد و در آخرین وداع خود به من گفت: مادر! می دانم اکه این بار شهید خواهم شد .
کد خبر: ۳۹۰۷۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵