خاطره شهید

خاطره شهید
قسمت نخست خاطرات شهید «حسین یحیی»

آه «حسین» در سکوت نیمه شب؛ او در مرصاد به آرزویش رسید

هم‌رزم شهید «حسین یحیی» نقل می‌کند: «تصمیم گرفتیم توی نمازخانه سپاه بخوابیم. نمازخانه پر از عکس‌های شهدا بود. حسین را دیدم که محو آن‌ها شده بود. آهی کشید و گفت: جنگ تموم شد و ما موندیم! آه حسین کار خودش را کرد و در عملیات مرصاد شهید شد.»

روایت عشق و شهادت یک معلم روستایی؛ از دیزان تا مهران

زیر آسمان آبی طالقان، در روستای ساده و صمیمی دیزان، کودکی متولد شد که بذر عشق به حسین (ع) با قطرات اشک مادر در جانش کاشته شد. زندگی اللهوردی آقااحمدی، از تماشای بی‌زبانی کودکی تا شهادت در عملیات کربلای یک، روایتی است از جستجوی حقیقت، گناه، توبه و عاقبتِ عاشقان‌های که در میانهٔ باران خمپاره‌ها به وصال رسید. اینجا داستان مردی است که آرزو داشت که در آتش توپ‌های دشمن بسوزد...

خاطرات شهید نجاتعلی اسدی؛ روایت عشق و شهادت از خط مقدم

در آستانه عملیات بزرگ والفجر، شهید نجاتعلی اسدی، رزمنده لشکر محمد رسول‌الله، آخرین روزهای زندگی‌اش را در جبهه‌های جنوب به تصویر کشیده است. از معجزات الهی در میدان نبرد تا درد دل‌های یک بسیجی عاشق که هر شب برای شهادت دعا می‌کرد. اینجا نه فقط خاطرات جنگ است، بلکه وصیتنامه عاشقانه سربازی است که آرزو داشت نامش در فهرست شهدا ثبت شود.
خاطره ای از جبهه و تصمیم دشوار؛

شبی ترکشِ بدنم درد می‌کرد، ولی دردِ دوری از جبهه بیشتر آزارم می‎‌‌داد

شهید نجاتعلی اسدی در خاطراتش از آن شب سرنوشت‌ساز می‌نویسد: «نیمه‌های شب اسفند ۶۰ بود. ترکش‌های خمپاره هنوز در بدنم بود، ولی دردِ دوری از رزمندگان بیشتر از ترکش‌ها اذیتم می‌کرد. همان شب تصمیم گرفتم، با وجود مخالفت خانواده و درحالی‌که هنوز بهبود نیافته بودم، به جبهه بازگردم...»
یادداشت:

«سنگر لنز و ایمان»

نوید شاهد البرز یادداشت حماسی برگرفته از اسناد به جا مانده از شهید ارتشی «محمود امانی» را در حالی روز بزرگداشت شهدای ارتش تقدیم مخاطبان می‌کند.
کلیپی از شهید قرآنی

شهیدی که قرآن را با درک معارف الهی تلاوت می‌کرد

کلیپ زیبا و شنیدنی خانواده و اطرافیان شهید «ناصرالدین باغانی» به توصیف صدای ملکوتی و تلاوت‌های عمیق او از قرآن پرداختند. آنها تأکید کردند که این شهید بزرگوار، قرآن را با معرفت و درک شگفت‌انگیزی از معارف الهی تلاوت می‌کرد.

تواضع و فروتنی‌اش زبانزد خاص و عام بود

برادر شهید «عیسی پوریانی» می‌گوید: شهید اخلاق نیکویی داشت و خیلی صبور بود و از آن جایی که با محبت بود، مورد لطف خانواده بود و تواضع و فروتنی ایشان زبانزد خاص و عام بود، خیلی با حجب و حیا بود حتی در حیاط خانه خودش با آستین کوتاه بیرون نمی‌آمد

زندگی‌نامه شهید والامقام «حسن ارواحی»

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان غربی به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن ارواحی»، زندگی‌نامه این شهید بزرگوار را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.

باید صبور باشید تا در جنگ مشکلی نداشته باشیم

همرزم شهید «علی اصغر قزوینی ساسی» می‌گوید: بعضی‌ها به خاطر سختی زیاد و مشکلاتی که برای شان پیش می‌آید حرف‌هایی می‌زدند می‌گفتند: دوره را کمتر کنید. ولی ایشان هیچ حرفی نمی‌زد، حتی بچه‌ها را تشویق می‌کرد و می‌گفت: این دوره، دوره‌ی کوتاهی است و زود تمام می‌شود. باید تحمل کنید و در آموزش صبور و پایدار باشید تا در جنگ مشکلی نداشته باشیم.
قسمت سوم خاطرات شهید «حسین حمزه»

اگر شهدا نبودند، اسلام هم نبود

خواهر شهید «حسین حمزه» نقل می‌کند: «برادرم همیشه به فکر رزمندگان و سربازان جبهه‌ها بود. می‌گفت: کاش همیشه حرمت خون شهیدان اسلام را نگه داریم، چون اگر این شهیدان نبودند، اسلام هم نبود.»
سیری در خاطرات شهید خلبان «مهدی بخشنده»؛

خلبانی که هواپیمای امام را در بازگشت به ایران اسکورت می‌کرد

شهید خلبان «مهدی بخشنده» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش در روایت از او بیان کرده است:«باید گفته شود كه مهدی بسیار خلبان فعالی بود. زمانی كه حضرت امام (ره) به میهن بازمی‌گشتند هواپیمایی جت امام را اسكورت می‌كرد.»

ثبت‌نام دوره تربیت مربی آموزش نوین قرآن در رشت آغاز شد

ثبت‌نام دوره تربیت مربی آموزش نوین قرآن کریم با عنوان «طرح آموزشی بشری» در رشت آغاز شد و تا هفتم اردیبهشت‌ماه ادامه دارد.

باید ایستاد و از کشور دفاع کرد

مادر شهید «ایرج ابولی» نقل می‌کند: «از جبهه برایمان گفت. از فعالیت‌ها و کارش در آنجا. گفتم: مادرجان! اگه یک دفعه شلوغ شد تو فرار کن!خندید و گفت: برای چی فرار کنم؟ گفتم: تو که جلویی ممکنه کشته بشی. گفت: اگه من و بقیه فرار کنیم، پس کی بمونه و دفاع کنه؟»

فعالیت در خیریه‌های شهر

در قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم «بابک نوری هریس» می‌خوانیم: نماز اول وقت. کمک به هم نوعان و حل مشکلات مردم از خصوصیات بارز شهید بابک نوری هریس بود، شهید در بسیاری از خیریه‌های شهر فعالیت داشت.

آخرین دیدار دو برادر!

برادر شهید «رضا یاری» می‌گوید: من و برادرم هردو در جبهه بودیم من چنگوله و برادرم دهلران، خیلی به هم وابسته بودیم. می‌خواست به دیدار من بیاید که به علت ناامنی منطقه، من گفتم خودم به ملاقاتش می‌آیم، دو روز بعد از آن دیدار بود که خبر شهادتش را شنیدم.» متن این خاطره را در نوید شاهد ایلام بخوانید.
قسمت سوم خاطرات شهید «عسکری رضاکاظمی»

قبر، محلی برای خلوت با خدا

هم‌رزم شهید «عسکری رضاکاظمی» نقل می‌کند: «پرسیدم: این جا چکار می‌کنین؟ از زیر زبانشان کشیدم که هر وقت فرصت پیدا می‌کنند به آن محل خلوت می‌روند. یکی به داخل قبر می‌رود و دیگری بالای سرش قرآن می‌خواند.»

مطیع امر ولی‌فقیه بود

خاله شهید «عبدالعلی طاهریان» نقل می‌کند: «گفتم: این چه کاریه می‌کنی؟ تازه دیروز اسلحه رو فشنگ به منزل آوردی و امروز هم می‌خوای تحویل بدی؟ گفت: هرچه امام بگه اطاعت می‌کنیم، دستور، دستور رهبره. دیروز گفتن بگیرین و امروز گفتن تحویل بدین. من هم مطیع رهبرم هستم.»
قسمت دوم خاطرات شهید «حسن یحیایی»

امیدوارم پسرم با شهیدان کربلا محشور شود

پدر شهید «حسن یحیایی» نقل می‌کند: « آخرین باری که حسن می‌خواست به جبهه برود، من او را در آغوش گرفتم و به من الهام شد که اگر حسن برود، شهید خواهد شد. حسن جوان حرف گوش کنی بود. هر کاری می‌خواستم انجام می‌داد. حالا رفته است و منِ پدر باید جنازه او را ببینم. جز تسلیم در برابر امر الهی چاره چیست؟ الهی با شهیدان کربلا محشور شود!»
خاطره از شهید جهادگر؛

شهیدی که عشق به جهاد را به عشق زمینی ترجیح داد

خاطره ای از شهید جهادگر «حسین درگویی» از زبانش برادرش به مناسبت هفته جهاد سازندگی منتشر می‌شود.

علاقه زيادی به جمع آوری عكس شهدا داشت

برادر شهید «پرويز محمدی» می‌گوید: وی علاوه بر اخلاق و رفتار بسيار خوبش كه مورد تحسين همگان بود، علاقه زيادی به جمع آوری عكس شهدا داشت و وقتی خبر شهادت رزمنده‌ای را می‌شنيد به هر طريقی عكس آن شهيد را پيدا می‌كرد و در آلبومش نگهداری می‌كرد. در سالگرد شهادت به معرفی این شهید والامقام می‌پردازیم.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه