نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره شهید
نوید شاهد استان هرمزگان به مناسبت سالگرد شهادت شهید «عابس رنجبر کلیبی» ، خاطره ای از این شهید والامقام را منتشر نمود.
کد خبر: ۵۴۴۵۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳

شهید «عبدالرضا گلشنی» از شهدای فوتبالیست ایلامی است که بهمن ماه 1365 در بمباران هوایی حین انجام مسابقه فوتبال به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویر به یادگار مانده از این شهید ورزشکار منتشر می شود.
کد خبر: ۵۴۴۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۷

خواهر شهید حسن ناودل از برادرش می گوید: او پس از مدتی در جبهه مجروح شد اما در بیمارستان نمانده و به منزل خواهرم در تهران رفته بود. در جواب خواهرم که گفته بود: تو رزمنده اسلامی. جواب داده بود: «من شرمنده اسلام هستم.»
کد خبر: ۵۴۳۹۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۲

قسمت نخست خاطرات شهید «محمدحسین اشرف»
خواهر شهید «محمدحسین اشرف» نقل می‌کند: «گفتم‌: ای بابا باز هم روزه‌ای؟ مگه تو چقدر روزه قضا داری؟ گفت: این روزه‌ها جریمه است نه بدهی. گفتم: داداش جان! یک جوری حرف بزن که ما هم بفهمیم. گفت: یک خرده فکر کنی می‌فهمی آدم کی جریمه می‌شه. ...»
کد خبر: ۵۴۳۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

شهید عبدالمهدي پیرحیاتی از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که آبان ماه 1359 در جبهه سارات سومار به درجه رفیع شهادت نایل آمد. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت تصاویر به یادگار مانده از این شهید والامقام را منتشر می کند.
کد خبر: ۵۴۳۶۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

قسمت دوم خاطرات شهید مدافع حرم «محمد طحان»
فرزند شهید مدافع حرم «محمد طحان» نقل می‌کند: «بابا که می‌‎آمد توی اتاق می‌گفت: پس پسرم کجاست؟ مامان می‌گفت: بگرد پیداش کن! بابا همه جا را می‌گشت تا اینکه پیدایم می‌کرد. بعد با هم کُشتی می‌گرفتیم و آخر من برنده می‌شدم.»
کد خبر: ۵۴۳۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۸

قسمت دوم خاطرات دانش‌آموز شهید «عباسعلی صلواتی»
خواهر شهید «عباسعلی صلواتی» نقل می‌کند: «گفتم: عباسعلی! خسته نشدی این قدر تسبیح گردوندی؟ آخرین دانه را انداخت و گفت: نذر صلوات کردم که با رفتنم موافقت کنن. حالا دارم نذرم رو ادا می‌کنم.»
کد خبر: ۵۴۲۹۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۶

قسمت نخست خاطرات دانش‌آموز شهید «سید حسین شجاعی»
خواهر شهید «سید حسین شجاعی» نقل می‌کند: «با تمام شدن صحبت‌های امام، سید حسین آماده رفتن شد. برادرم به شوخی گفت: مگه تو وزیری که باید اخبار و صحبت‌های رهبر و مسئولین رو گوش کنی؟ گفت: «هر کاری از دستمون برمی‌آد باید برای انقلاب انجام بدیم؛ از گوش دادن به خبر‌ها تا کشیک و نگهبانی دادن.»
کد خبر: ۵۴۲۶۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۰

شهید علی محمد صحرایی از رزمندگان لشکر ۱۱ حضرت امیر (ع) سپاه ایلام است که مهر ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه مرزی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه خاطره‌ای از این شهید والامقام با عنوان «پوتین‌های بهشت» منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۴۲۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۷

«مواد خوراکی که  برای منزلمان تهیه می‌کرد سهم آن‌ها در نظر می‌گرفت و در فرصت مناسبی به این خانواده می‌بخشید...» بخشی از خاطرات شهید «مناسب فام» از زبان همسر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۲۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۶

قسمت دوم خاطرات شهید محمود مظاهری
خواهر شهید «محمود مظاهری» نقل می‌کند: «پرسیدم: وسایل محمود رو چکار کردی؟ گفت: آقای موسوی، امام جمعه، ساعت محمود رو به یک نفر داد. اون هم مبلغی پول داد برای جبهه. ولی اون رو پس داد و پولش رو هم نگرفت.» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته فراجا خاطرات این شهید گران‌قدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۴۱۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

«جاوید در آخر ستون بود که کار نفر آخر حساس و مهم بود، پس از انجام مأموریت به منطقۀ خودمان بازمی‌گشتیم که جاوید را در اول ستون مشاهده کردم.» بخشی از خاطرات شهید «اسدان» از زبان هم‌رزم این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۱۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

خاطره ای درباره یک شهید
شهید «کرم کره بندی» چنر کبوتر داشت که به آنها علاقه زیادی نشان میداد. وقتی به جبهه رفت کبوترها را به ما سپرد تا از آنها مراقبت کنیم. سه روز قبل از شهادتش تمام کبوتر‌‌‌ها پرواز کردند و ما اثری از آنها ندیدیم. آن روز خبر شهادت کرم را به ما دادند. در ادامه خبر خاطرات زیبا از این شهید عزیز به نقل از خانواده اش بخوانید .
کد خبر: ۵۴۱۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۰

همرزم شهید محمدتقی احمدلو می گوید: محمد تقی گفت؛ می‌رویم ماموریت «چملک قران» نمی‌دانم برمی‌گردیم یا نه. مرا حلال کنید و ببخشید. گفتم: تا حالا چنین حرف‌هایی سابقه نداشته است.
کد خبر: ۵۴۱۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

سیری در کلام شهیداسمی:
شهید «ابراهیم اسمی» از شهدای مدافع حرم است. مادرش از او روایت می‌کند: «من اصلاً راضی نمی‌شدم که ابراهیم به سوریه برود هر کاری می‌کرد که من را راضی کند. آخر تلاشش جواب داد و من با یک شرط رضایت دادم . به او گفتم: ابراهیم برایت یک شرط دارم! به شرطی اجازه می دهم که یک روز در میان از آنجا به من زنگ بزنی؟حتی قبل از کما با بی حالی و نفس های آخرش با من صحبت کرد. تا آخرین لحظه به قولش عمل کرد.»
کد خبر: ۵۴۰۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳

غیرت و شجاعت شهید سرخی؛
همرزم شهید «محمدعلی سرخی» در ذکر خاطره‌ای از رشادت های وی می گوید: در حین حمله دشمن بعثی کمک تیرانداز او به شهادت می‌رسد و خودش زخمی می‌شود، برای اینکه مبادا تیربار مورد استفاده دشمن قرار گیرد، با شجاعت تمام و بدنی مجروح قطعات اصلی تیربار از جمله قطعه تپانچه ای شکل را همراهش به خاکریز دوم رساند.
کد خبر: ۵۴۰۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

پدر شهید «محمدرضا هراتیان» نقل می‌کند: «گفت: دارم می‌رم جبهه! بابا! کمک‌های پشت جبهه یادتون نره! مسجد‌ها رو خالی نکنین! اونا سنگر‌های پشت جبهه هستن!»
کد خبر: ۵۴۰۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

دوست شهید «جواد گلشنی منفرد» تعریف می کند: در آخرین روزهای عمر خویش به اندازه ای به وجد آمده بود که می دانست چه می شود و به همین خاطر از شوق شهادت با همه شوخی می کرد.
کد خبر: ۵۳۹۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۹

یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از همرزم شهید خود می گوید: عباس جلوی چشمانمان همچون ارباب خود حضرت ابوالفضل العباس(ع) پرپر شد و آنجا بود که بچه ها یاد کربلا و شهادت حضرت عباس (ع) افتادند.
کد خبر: ۵۳۸۵۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۵

خاطره؛
شهید «حسین الفتی نژاد» از شهدای مین زاد، یکی از خادمان امام حسین (ع) و اهل بیت بود. دوست و همراه شهید در ذکر خاطره‌ای از شهید می‌گوید: حسین همیشه در تمام ایام محرم ارادت خود را از طریق خدمتگذاری هیئت در آبدارخانه یا تدارکات مسجد ادا می‌کرد و حتی کفش عزاداران را جفت می‌نمود این جوان خالص و مخلص به تمام معنا آنقدر درایت و صداقت داشت که همه او را دوست داشتند و بارها می گفت من شهید می شوم. متن این خاطره را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۳۸۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲