نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مهدی
يك روز بعد از ظهر كه در منزل تنها و روى پلّه هاى جلوى اتاق نشسته بودم ناگهان چشمم به حياط منزل افتاد. با كمال تعجب ديدم سيدمهدى در حالى كه لباس روحانى به تن دارد و تسبيحى را هم در دستش می چرخاند...
کد خبر: ۴۲۰۰۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

شهید مهدی پروانه در سال 1339 در تبریز چشم به جهان گشود و سرانجام و در هویزه در عملیات بیت المقدس در مورخه 1361/2/24 به درجه رفیع شهادت نائل گشته و به لقاء الله پیوست.
کد خبر: ۴۲۰۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

شهید مهدی پروانه در سال 1339 در تبریز چشم به جهان گشود و سرانجام و در هویزه در عملیات بیت المقدس در مورخه 1361/2/24 به درجه رفیع شهادت نائل گشته و به لقاء الله پیوست.
کد خبر: ۴۲۰۰۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

من يك بار ديگر هم قبل از اين صحنه جسد او را در سردخانه ديده بودم كه چشمانش كاملاً بهم بسته بود. از ديدن اين صحنه خيلى تعجب كردم. چشمان برادرم پس از آن همانطور باز ماند...
کد خبر: ۴۲۰۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

زندگی نامه و خاطرات شهید مهدی پرنده غیبی؛
زمانی که مهدی می‌خواست برای شناسایی به منطقه ی هورالعظیم برود، عراقی ها سنگر آنها را هدف قرار دادند. مهدی به شوخی گفت آنها مرا نشانه گرفتند، ولی من از آنها خواهش کردم که از مهمانان پذیرایی کنند.
کد خبر: ۴۱۹۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳

شاهد اين صحنه حير تانگيز بود با ديدن چشمان باز سيدمهدى كه قبلاً بسته بود و اشكى كه از چشمان او آمد بی اختيار فرياد زد: مهدى زنده است، مهدى زنده است. به رغم فرياد او و ولوله زيادى كه در غسّالخانه پديد آمده بود مادرم در حال و هواى ديگر و گفتگو و نجوا با فرزندش بود. گويى هيچ صدايى از كسى نشنيده است...
کد خبر: ۴۱۹۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۳

پس از لحظاتى به خودم گفتم: گريه براى اين شهيد چه فايده اى دارد، بهتر است بجاى گريه بلند شوم و براى او در حرم پيامبر(ص) دو ركعت نماز بخوانم. نمازى خواندم و ثواب آن را به شهيد فيروزى هديه كردم...
کد خبر: ۴۱۹۸۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۲

سالروز ولادت/وصیت نامه
من که از خودم خبر دارم و در خود چنین چیزی نمی بینم اما اگر خداوند متعال از روی لطف و کرمش از ما گذشت و چنین افتخاری را نصیب شما و ما گرداند که خیلی خوشحال و سروریم .
کد خبر: ۴۱۹۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۱

در اوج آتش بلوا هنوز آرامش دل­هاست / کمی خلوت شده اما حرم این­گونه هم زیباست / نمی­ترسد کسی از شر دشمن در میان شهر / دلش قرص­ست وقتی پرچم عباس آن بالاست
کد خبر: ۴۱۹۷۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۱

شهید مهدی امیری بیست و پنجم آبان ماه سال 1343 در شهرستان ملایر از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال های دفاع مقدس توفیق حضور در جبهه ها را به دست آورد و از طریق نیروی بسیج روانه مناطق عملیاتی شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد. در چهارم بهمن ماه سال 1365 در جریان عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۶

شهید مهدی امیری بیست و پنجم آبان ماه سال 1343 در شهرستان ملایر از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال های دفاع مقدس توفیق حضور در جبهه ها را به دست آورد و از طریق نیروی بسیج روانه مناطق عملیاتی شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد. در چهارم بهمن ماه سال 1365 در جریان عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۵

شهید مهدی امیری بیست و پنجم آبان ماه سال 1343 در شهرستان ملایر از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. در سال های دفاع مقدس توفیق حضور در جبهه ها را به دست آورد و از طریق نیروی بسیج روانه مناطق عملیاتی شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد. در چهارم بهمن ماه سال 1365 در جریان عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

پیام شهید مهدی امیری:
اى مردم شهيد پرور و صبور كشور اسلامى ايران، ما رفتيم و اگر خداوند قبول نمايد به خيل شهيدان پيوستيم اما شما مسئوليتى سنگين برعهده تان است. مسئوليت پيام خون اين همه شهدا از صدر اسلام گرفته تا به حالا بر عهده شما است. پيام خون شهدا اين است كه تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون كه داريد از اسلام دفاع كنيد و بر عقيده خود استوار باشيد. مبادا با ناملايمات و سختي ها كمبودها و گرفتاري ها بر شما غلبه كند و خداى ناخواسته از عقيده خود دست برداريد و امام را تنها بگذاريد كه اگر چنان شود هيچ ميدانيد كه خون مقدس تمام شهدا پايمال شده است.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

پدر شهید مهدی امیری:
روزی که جنازه پسرم را آوردند شهر ملایر 3 دور بمباران شده بود و خالی از سکنه بود بنابراین کسی کمک حال ما نبود تا پیکر مطهرش را درون قبر بگذاریم.و خودم به تنهایی اینکار را کردم.و هنوز پس از گذشتن چندین سال از شهادتش آن روز را با جزئیاتش خوب به خاطر دارم.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

وصيتنامه شهید مهدى اميرى
اى مردم شهيد پرور و صبور كشور اسلامى ايران، ما رفتيم و اگر خداوند قبول کند به خيل شهيدان پيوستيم اما شما مسئوليتى سنگين برعهده تان است مسئوليت پيام خون اين همه شهدا از صدر اسلام گرفته تا به حالا بر عهده شما است.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

در سال های انقلاب در کنار دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در فعالیت های انقلابی شرکت کرد و به قدر توان خود در راه پیروزی انقلاب گام برداشت. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی مرغ جانش در هوای جبهه ها بال بال می زد و تشنه حضور در کارزار نبرد حق علیه باطل بود تا اینکه توفیق حضور در جبهه ها را به دست آورد و از طریق نیروی بسیج روانه مناطق عملیاتی شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد.
کد خبر: ۴۱۹۷۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴

معرفی کتاب؛
کتاب یک مرد، یک شهر، بر اساس زندگی سردار شهید حاج مهدی کازرونی به رشته تحریر درآمده است.
کد خبر: ۴۱۹۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۸

زندگينامه
ابراهیم مهدی زاده از همان دوران نوجوانی اهل عبادت بود و چون در سن ده سالگی قرآن را ختم کرده بود با این کتاب آسمانی و حیات بخش اُنس فراوان داشت و بخشی از وقتش را به قرائت قرآن می پرداخت....
کد خبر: ۴۱۹۴۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۸

برینی، مهدی : دوم آذر ۱۳۴۲، در روستای حسین‌آباد از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش رستم، کشاورز بود و مادرش مشک‌عنبر نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. برقکار بود. از سوی گروه جنگ‌های نامنظم در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم دی ۱۳۵۹، در سوسنگرد بر اثر موج انفجار به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش هاشم نیز به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۴۱۹۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۷

بچه ها هم قبول کردن و همه به خانه رفتند تا ناهار بخورند و يک ساعتي ديگر همه سر کوچه جمع بشوند. ساعتي بعد، حدودا 25 نفر سر کوچه جمع بودند و توي جيب هر کدامشان يک چاقو زنجير يا پنجه بُکس يافت مي شد.حتي چند نفرشان که به قول معروف خيلي خر بودند چوب و چماق و دسته بيل و لوله لاستيکي و ميله آهني همراه خود آورده بودند. با اصرار من و چند تا از بچه هاي ديگر آنها که چوب و چماق همراه خود آورده بودند وسايشان را در خانه گذاشتند تا آبرويمان نرود و سپس به طرف مسجد راه افتاديم.
کد خبر: ۴۱۹۲۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۶