سرداران همدان - صفحه 9

مسئله سياسى يكى از مسايل هم مى باشد . شما كه در هر جا مى نشينيد و قلم و سخن خويش را مقابل يكديگر قرار مى دهيد، آيا از خود نمى پرسيد كه براى چه در روى هم قرار مى گيريد؟ مگر شماها مسلمان نيستيد، مگر از يك هدف پيروى نمى كنيد؟ مگر شما كلام امام را چراغ راه خود قرار نمى دهيد؟ آيا نمى دانيد كه تمام دنيا عليه ما قيام كرده است؟ مگر صحبت امام را نشنيده ايد كه امام عزيز فرمود اگر اسلام در اين موقع ضربه بخورد ديگر هيچ وقت سرش را نمى تواند بلند كند. آيا شما اين را مى خواهيد؟ مسلما چنين چيزى را نمى خواهيد. باز مى پرسم پس چرا و براى چه؟ آيا بايد اختلاف سليقه را به گونه اى بزرگش نماييم كه عاقبت چنين ضربه اى بخوريم؟ به ياد امام، پيروى از او را الگو تمام كارهاى خود قرار دهيد.

علیرضا لطفی دهم آذر ماه سال 1343 در شهرستان همدان و در خانواده ای انقلابی و مذهبی به دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در عملیات های متعدد شرکت کرد و حماسه ها آفرید. پس از سال ها حضور در جبهه های نبرد و مجاهدت در راه خدا برای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی مردم ایران، در هفتم اردیبهشت سال 1366 در جریان عملیات کربلای 10 در منطقه عملیاتی سردشت بر اثر اصابت ترکش گلوله خمپاره به شهادت رسید و به یاران و همرزمان شهیدش پیوست.

علیرضا بسیار با اخلاق و متین بود و به احترام به پدر و مادر توجه داشت و قرآن را سرلوحه کارهای خود قرار داده بود. رعایت حقوق بیت المال و حق الناس را از بزرگترین واجبات می دانست به طوریکه هرگز اجازه نمی داد از خودرو دولتی برای امور شخصی استفاده شود.

من نمى دانم كه كلامم را از كجا با اين دل پر از اندوه كه چندين سال است در انقلاب همراه با كارهاى گوناگون و موارد مختلفى كه مشاهده نموده ام واقعا در مانده ام، كه چگونه و از كجا شروع كنم. ولى با وجود اين وقت كم و كاغذ محدود توكل بر خداوند چند مطلب را مى نويسم .

علیرضا لطفی پس از سال ها حضور در جبهه های نبرد و مجاهدت در راه خدا برای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی مردم ایران، در هفتم اردیبهشت سال 1366 در جریان عملیات کربلای 10 در منطقه عملیاتی سردشت بر اثر اصابت ترکش گلوله خمپاره به شهادت رسید و به یاران و همرزمان شهیدش پیوست.

هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد با اين عمل پسنديده‌تان هم خود و هم ديگران را ساخته و هم پشت رزمندگان را نگهداشته‌ايد و هم شهدا را و خانواده‌هاي شهدا را دلشاد كنيد. عزيزان بيشتر از اين به هوش باشيد كه انقلاب و زمان به پيش مي‌رود، راه پر پيچ و‌ خم مي‌شود و انقلاب به نقطه حساستر نزديك مي‌شود. از طرفي ياران انقلاب رفته‌رفته شهيد مي‌شوند لذا شما بايد در مقابل حيله دشمنان هوشيارتر باشيد و گول لباس و حرف و چهره را نخوريد بلكه خط امام حفظ شود

سه الي چهار شب نخوابيد. چشمهايش از فرط خستگي قرمز شده بود اما خودش آن کار را انجام داد. مصيب در مورد انجام کارها از هيچ تلاشي دريغ نداشت حتي يکبار ديدم براي وضوي بچه‌ها در عبادات شبانه از فاصله دور آب آورده بود و يا زمانيکه نيروها مشغول غذاخوردن بودند خودش شخصاً لاستيک ماشين را عوض مي کرد و يا کارهاي جانبي را انجام مي‌داد او واقعاً تشنه خدمت و سرباز واقعي روح‌الله بود.

«آقا مصیّب» کتابی است که به روایت حماسه شهید مصیّب مجیدی می پردازد و به همت محمود قاسمی نویسنده حوزه دفاع مقدس جمع آوری و به رشته تحریر درآمده است.

مصیب مجیدی در نهم تیر ماه سال 1339 در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همراه با دوستان و دیگر پاسداران عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد. سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.

سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر 32 انصار الحسین استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.

ايهاالناس، اين حرفها اندكي از سخنان و دردهاي نهفته در قلبم است اي كاش من توانائي بيان و قلم توانائي نوشتن را داشتم اين دنيا خانه گذر و آخرت خانه ماندن است پس براي اين دنياي چند روزه دنيايتان را، خدايتان را و امامتان را نفروشيد، قبرستان ها گواه بر سخنان من هستند بچه‌هاي يتيم و مادران داغدار و. . . گواهان ديگرند.

شهید مصیب مجیدی، یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود».

سال دوم متوسطه بود که شهادت دوستان و همکلاسی هایش، او را برای حضور در جبهه ها مشتاق تر کرد و به فرمان حضرت امام خمینی (ره) به سوی جبهه ها شتافت. در قالب نیروی داوطلب بسیجی در لشکر 32 انصار الحسین (ع) استان همدان در عملیات های مختلف شرکت کرد و در مناطق عملیاتی غرب و جنوب همراه با دیگر جوانان ایران اسلامی حماسه ها آفرید.

پدران و مادران, براى هوشیار کردن فرزند خویش پیش از باسواد کردن او اهمیت قائل شوید. پدران و مادران، آنقدر که جسم کودک خویش را عزیز می دارید به فکر روح و دین او نیز باشید. پدران و مادران: از حزب الله و هر چه درو است به عنوان وسیله اى براى تکامل استفاده کنید(تکامل یعنى پیشرفت به سوى الله، تکامل نامحدود الله). برادران و خواهران: از مرگ نترسید که مرگ ابتداى زندگى جاوید است . برادران و خواهران: مواظب باشید که دانسته یا ندانسته آلت دست دشمن نشوید . برادران و خواهران: هر کارى را فقط براى خدا انجام دهید نه خواست دل خویش یا مردم . برادران و خواهران: هیچگاه از مبارزه با فساد نا امید نشوید زیرا پیروزى حتمى با شماست اگر در راه خدا باشد . برادران و خواهران: یافتن در رفع عیوب خویش را مقدم بر عیوب دیگران بدانید .

کتاب آن شب قدر به همت محسن صیفی کار مجموعه ای است برگرفته از زندگی نامه و خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان شهید محمد رضا فراهانی فرمانده عملیات سپاه پاسداران استان همدان، که در سال 1390 از سو انتشارات برکت کوثر روانه بازار چاپ و نشر شده است.

به گفته خانواده و دوستان، محمدرضا همیشه مشتاق دفاع از كیان اسلام بود تا جایی كه به محض آغاز جنگ تحمیلی بسیجی‌وار به عنوان فرمانده عملیات سپاه همدان در جبهه های نبرد حضور یافت اما هیچگاه خود را یک فرمانده خطاب نکرد و همیشه سعی می کرد هم سفره و هم قدم بسیجی ها و پاسداران دیگر باشد.

چشمانم را می بندم و در فضای تفکر و تخیل به عالم کودکی خود سفر می کنم. گویی نوزادی هستم که پدر در گوش راستم اذان می گوید و در گوش چپم اقامه . او به می می گوید : « این است راه مکتب و هدف تو و راه دیگری برای سعادت انسان ها جز این نیست .»

راه حق موجود است و هر انسانى به محض مشاهده و یا یافتن با میل و اشتیاق آن را طى مى کند. منتهى در هر زمان و در هر جای جای برای پیمودن این راه، شمع هایی لازم است تا از سوختنشان نورى حاصل و راه روشن و براى بندگان آشکار گردد و چه خوشبختند شمع ها که در هدایت هزاران نفر به راه حق سهیمند.

به گفته خانواده و دوستان، محمدرضا همیشه مشتاق دفاع از كیان اسلام بود تا جایی كه به محض آغاز جنگ تحمیلی بسیجی‌وار به عنوان فرمانده عملیات سپاه همدان در جبهه های نبرد حضور یافت اما هیچگاه خود را یک فرمانده خطاب نکرد و همیشه سعی می کرد هم سفره و هم قدم بسیجی ها و پاسداران دیگر باشد.

خدايا تو را سپاس مى گويم به خاطر اين همه نعماتت كه بر ما ارزانى داشته اى و همچنين اين توفيق را به ما دادى كه رهبرمان را بشناسيم رهبرى كه انسان ها را بسوى تو هدايت مى كند رهبرى كه حرفش، جنگش، سكوتش و كلاً رهبريتش براى تو و به خاطر توست.