سرداران همدان - صفحه 4

سرداران همدان
خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی

راضیم مانند شمعی بسوزم تا از روشنایی ام بچه ها محفلشان و جلسات دعایشان برقرار باشد

گفت: بچه ها هر کدام از ما شهید شد، بعد از شهادت، دوستان دور هم جمع بشوید و ما را فراموش نکنید و به یاد همدیگر باشید. روی این مطلب خیلی تأکید می کرد. انگار می دانست که خودش رفتنی است. می گفت من راضی هستم همانند شمعی بسوزم و آب شوم تا از روشنایی ام بچه ها محفلشان و جلسات دعایشان برقرار باشد و به یاد ما باشند.
خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی

کارهایی می کرد که ما رغبتی به آنها نداشتیم

همه ی مراسم کفن و دفن و نماز میت و ... را انجام می دهد. حتی غسلش را هم خودش انجام می دهد و دفنش می کند. حمید اهل این طور کارها بود که هیچ کدام از ما هیچ رغبتی به این کارها نداشتیم.
خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی

هیچ سفری مانند آن سفر نشد

سفر زیارتی که با حمید رفتیم همراه با بار عاطفی، معنوی و احساسی بود و با وجود اینکه بعدها بسیار به سفر زیارتی رفتم، اما هیچ کدام مانند آن سفر نشد.

آلبوم تصاویر: تشییع پیکر سردار شهید حسن صوفی در اسفند ماه سال 1363(بخش دوم)

پس از دوران تحصیل تا مقطع دیپلم، به قدری درگیر فعالیت های اجتماعی و تلاش در راستای حل مشکلات مردم شد که فرصتی برای رفتن به دانشگاه پیدا نکرد و از سوی دیگر روزهای پر شور و شعف انقلاب با سال های نوجوانی و جوانی وی هم دوره شده بود.

آلبوم تصاویر: تشییع پیکر سردار شهید حسن صوفی در اسفند ماه سال 1363(بخش اول)

پس از پایان دوره آموزشی به علت توانایی برنامه ریزی بالا و نظم و کاردانی در امور محوله، به‌ عنوان ارزیاب پادگان شهدای کرمانشاه انتخاب شد و بعد از مدتی مسئول واحد ارزشیابی این مرکز آموزشی را به عهده گرفت. مدتی بعد با درخواست مسئولان سپاه منطقه 7 مسئولیت اداری و سازماندهی تیپ ویژه شهدا به وی محول شد.
خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی

دیدم نماز شب می خواند

آنجا کلاس داشتیم، از جمله کلاس قرآن، احکام و ورزش. شب که میشد توی چادرها و در کنار هم می خوابیدیم. چند بار از خواب بیدار شدم و دیدم که حمید نیست!! رفتم بیرون. دیدم نماز شب می خواند. بعد از آن هر وقت نصف شب حمید را نمی دیدم، می دانستم که رفته با خدای خودش خلوت کند.

خاطرات شهدا: سردار شهید حمید هاشمی

در جلسات انجمن اسلامی دبیرستان عنوان می شد که برای تابستان کاری برای مناطق محروم بکنیم. این مسئله ی مهمی برای حمید شده بود. یک روز دیدم در می زنند! رفتم در را باز کردم دیدم حمید هاشمی است! گفت: آماده شو برویم مناطق محروم!
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

خصوصیات

حمید بسیار خندان و شوخ طبع بود. بسیار فعال و تودل برو. بچه ها رهبری کاریزماتیک و قلبی حمید را پذیرفته بودند. هیچ وقت ندیدم که حمید مستقیما کسی را امر و نهی کند. آن قدر با بچه ها رفيق بود که همه را با رفاقتش مجبور به کار مورد نظرش می کرد.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

مدیریت جمعی

حمید هاشمی قدرت تخیل و تفکر بسیار بالایی داشت. خوب فکر می کرد و خوب تصمیم می گرفت و برای مشکلات راه حل پیدا می کرد. او در موقع اجرا نیز خوب عمل می کرد. سخنان دیگران و حتی حرف های دوستان در او اثر نمی کرد که تصمیم خودش را عوض کند. نمی دانم این پسر بچه ی نوجوان، این نحوه مدیریت را از کجا آموخته بود.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"

بسیج دانش آموزی

خلاصه برای بچه ها کلاس تقویتی گذاشتند. همیشه می گفت: ما هدفمان از تشکیل انجمن اسلامی این نیست که بنشینیم و نگاه کنیم. این است که بیاییم بچه های دبیرستان را که درسشان ضعیف است جمع کرده و باعث پیشرفت درسیشان شویم.
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب نوجوان پنجاه ساله

انقلابی

ایام قبل از انقلاب یک روز سر کلاس نشسته بودیم و خانم معلم مشغول درس دادن شد، ناگهان پنجره های کلاس سنگ باران شد! اولین سنگی که خورد به شیشه کار حمید بود. از حیاط پشت مدرسه سنگ انداختند و شیشه های مدرسه را خرد کرد و فرار کردند. این در حالی بود که هنوز تعداد مردم انقلابی و معترض زیاد نبود و این کار جسارت زیادی می خواست...
سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب نوجوان پنجاه ساله

کودکی

حمید از لحاظ خودسازی به درجه بالایی رسیده بود. اهل نماز شب بود. یک شب متوجه شدم مشغول خواندن نماز شب است. به شدت اشک می ریخت و به فکر فرو رفته بود. وقتی مرا دید گفت: مادر جان من راضی نیستم تا زمانی که زنده ام به کسی بگویی چه دیده ای.

زندگینامه سردار شهید حمید هاشمی

حمید، که از استعداد سرشار خدادادی برخوردار بود، دوران تحصیل ابتدایی را بدون وقفه با موفقیت پشت سر گذاشت و وارد تحصیلات دوره راهنمایی شد، این دوران مصادف شد با بهار انقلاب اسلامی، در این دوران حمید همچون نو گلی تازه شکفته بود که با شکفتن شکوفه ی انقلاب اسلامی همراه شد و با اینکه سن کمی داشت، در همه ی راهپیمایی ها و فعالیت های دوران انقلاب اسلامی حضوری جدی داشت. آن طور که خودش می نویسد در مدرسه با نوشتن مقاله های انقلابی و اسلامی و در محله نیز با شرکت در مسجد و کتابخانه نقش خود را ایفا می کرده است.

صوت/معرفی شهید ابوالقاسم محمدی دوست

با پیوستن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حضور در لشگر 32 انصار الحسین (ع) پس از گذراندن دوره های آموزشی و کسب تعلیمات لازم، گردان حضرت قاسم ابن الحسن (ع) پیوست. استعداد و توان مدیریتی قاسم چشمگیر بود و به این جهت به سرعت فرمانده گروهان و پس از آن فرمانده گردان شد و رهبری گردان قاسم ابن الحسن را به عهده گرفت.

به یاد سردار اطلاعات و عملیات لشکر 32 انصار الحسین (ع)

آن زمان که "شهید علی خوش لفظ" در کتاب "وقتی مهتاب گم شد" خصلت‌های فرمانده جوان و پر شور خود را روایت می‌کند یا آن هنگام که "غلام حسین رفیعی" در کتاب "فقط غلام حسین باش" جوانمردی این فرمانده جوان را در سپهر ایثار و شهادت نقش می‌زند و یا آن هنگام که فرزندان و یا به قول فعالان واحد اطلاعات عملیات لشگر 32 انصارالحسین(ع) "بچه‌های علی آقا "در کتاب "دلیر" جرعه جرعه، دیگران را با ویژگی‌های فرمانده دلاور خود آشنا می‌کنند و اجازه می‌دهند دیگران هم احساس کنند "علی آقا" فرمانده، رفیق و همسنگر آنها نیز بوده است.
شهید حاج حسین همدانی به روایت سردار رضا میرزائی

حاج حسین، فرمانده دلها و همسفره بسیجی ها بود

شهید همدانی در هر مسئولیتی که قرار داشت متواضع بود و با نیروها به گونه‌ای برخورد نمی‌کرد که مسئول آنها است بلکه در کنار آنها قرار می‌گرفت و در واقع ایشان فرمانده دلها بود و عملا فرمان به دلها می‌داد و در کنار بسیجیان به سردار بسیجی معروف بود و با این نام او را می‌شناختند که در کتاب مهتاب خین نیز به آن اشاره شده، همیشه رزم و خوراک ایشان در کنار بسیجیان در سنگرها بود.
معرفی کتاب:

"تکلیف است برادر" انقلاب، کردستان و جبهه غرب به روایت فرمانده بسیجی حسین همدانی

این کتاب حاصل گفت وگویی است با سردار حسین همدانی فرمانده سابق لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که به اهتمام حسین بهزاد صورت گرفته است.
معرفی کتاب:

"ساعت شانزده به وقت حلب" روایت هایی از زندگی حاج حسین همدانی

"ساعت شانزده به وقت حلب" روایت هایی از زندگی استاد جنگ های نامتقارن محور مقاومت، پرچم دار رشید سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) و سرلشکر پاسدار شهید حاج حسین همدانی است.
نرم افزار چند رسانه ای

نمایشنامه رادیویی به سوی فرات

نوید شاهد خراسان رضوی : تولید نرم افزار نمایشنامه به سوی فرات با موضوعیت سردار شهید ابوالفضل رفیعی توسط اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان رضوی

آلبوم عکس: سردار شهید مصیب مجیدی به روایت تصویر-قسمت 9

بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر32 انصار الحسین (ع) به سمت جانشینی این واحد منصوب شد. مسئولیت یکی از حساس ترین وسخت ترین پستهای نظامی که در برخی عملیات ها سرنوشت هزاران جوان و رزمنده به تدابیر وی و فرماندهان و سایر نیروهای هم رده مصیب بسته بود به وی و شهید علی چیت سازیان فرمانده جوان و نام آشنای دوران دفاع مقدس واگذار شد.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه