روایت پدر شهید از هفت سال انتظار برای بازگشت پیکر فرزندش
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «محمد هرمزی» يكم بهمن ماه 1348، در روستای تياب از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش عقيل، راننده بود و مادرش رقيه نام داشت. تا اول راهنمايی درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه كميته در جبهه حضور يافت. بيست و نهم فروردين 1367، در فاو عراق به شهادت رسيد. پيكرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال 1373، پس از تفحص در روستای نخل ابراهيمی تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.
روایت پدر شهید از هفت سال انتظار برای بازگشت پیکر فرزندش
محمد پسر خوب و مهربانی بود. اهل نماز بود و همیشه با احترام با من رفتار میکرد؛ هیچ وقت نه حاضرجوابی میکرد، نه بیادبی. علاقه زیادی به بسیج داشت. اولین بار که از من خواست رضایت بدهم تا به جبهه برود، مخالفت کردم. اما او داوطلبانه به سربازی رفت. هیچ طور نمیتوانستم مانع رفتنش شوم. درس و مدرسه را به عشق جبهه رها کرد و رفت.
اوایل که به جبهه رفته بود، مرتب برای هم نامه مینوشتیم. اما بعد از مدتی نامههایش قطع شد. مدت زیادی از آخرین نامهاش گذشته بود و دیگر خبری از او نبود. دلم را به این خوش کرده بودم که شاید اسیر شده و روزی برمیگردد.
بعد از گذشت هفت سال، که دیگر حتی از آمدن پیکرش هم ناامید شده بودم، یک روز در یکی از روزنامهها دیدم نوشتهاند: «پیکر مطهر تعدادی از شهدای استان برمیگردد.» اسم محمد هم در آن فهرست بود. نمیدانستم باید خوشحال باشم یا ناراحت. محمد، بعد از هفت سال انتظار، داشت برمیگشت. سه چهار روز بعد از شنیدن این خبر، پیکرش را آوردند و تحویلم دادند.
(به نقل از پدر شهید، عقیل هرمزی)