شرافتمندترین مرگ، شهادت در راه خداست
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، شهید سیدکاظم عربی فیض آبادی در ۱۸ مهر ۱۳۴۶ در شهرستان گرگان دیده به جهان گشود.
او در دی ماه ۱۳۶۴ جهت انجام خدمت مقدس سربازی به جبهه اعزام گردید و در زمینههای مختلف تخصص و مهارت داشتو بیشتر به مصالح انقلاب و کشور میاندیشید.
سرانجام شهید سیدکاظم عربی فیض آبادی ۸ تیر ۱۳۶۵ در زبیدات عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در وصیت نامه شهید چنین آمده؛
انا لله و انا الیه راجعون
شرافتمندترین مرگ، شهادت در راه خداست (حضرت علی علیه السلام)
مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد. (امام خمینی)
با سلام و درود به آقا امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و شهیدان اسلام، ویژه شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی.
اینک که نونهال انقلاب اسلامیان به بار نشسته و دست چپاول شرق و غرب از میهن عزیزمان که گلی برچیده شده ما نبیاد به این مقوله اکتفا کنیم بلکه از این نونهال را به درختی تنومند و قوی تبدیل کنیم و ادامه دهنده انقلاب و راه کسانی که با پاکی صفا و خلوص نیت در راه خدا و میهنشان به شهادت رسیده اند باشیم. اینک فرصتی است، فرصتی برای مبارزه با هجوم مشرکان و مزدوران از خدا بی خبر و بی وطن به روطن و خاک مقدسمان من به نوبه خود این موقعیت را تلف نمیدهم و آرزو دارم تا آخرین لحظه مبارزه نمایم تا شهید شوم و دوباره جان گیرم تا باز به پیکار پردازم و نیز باز شهید شوم و...
آری هم اکنون، همگی باید با عقل کامل، در راه خداوند گام نهیم و با وحدت و یکپارچگی در مقابل نوکر آمریکا (عراق) که با تمام قوا هجوم آوردند، بپا خیزیم و این جرثومه فساد و اربابش را نابود بسازیم که در این راستا ادامه دهنده را سرور آزادگان جهان ابا عبد الله حسین باشیم؛ که ایم بهترین طریق است
(متاع کفر و دین بی مشتری نیست گروهی آن گروهی این را میپسندند)
هزاران سلام و درود من بر توای مادرم. مادرجان میدانم که بعد از مرگ پدرم که همزمان بت طفولیت پنج فرزند صغیرت بود. زندگیت پر از رخ و مهنت بوده و تو برای تک تک ما هم پدر و هم مادر دلسوز و مهربان و فداکار بوده ای، ولی میدانم که مثل کوهی بلند قامت، محکم و استوار ایستاده ای.
دورئ بی پایان من به تو مادر که به احساس پاک مادرانه ات غلبه کردی و جگر گوشه ات را روانه میدان نبرد کردی و گفتی که من امانتی از سوی خداوند در نزد تو هستم و مرا در راه خدا به انقلاب اسلامی هدیه کردی. من همیشه به وجود تو افتخار میکنم که از سلاله فاطمه سلام الله علیها هستی، و امیدوارم جد بزرگوارمان فاطمه زهرا سلام علیها یار و یاورت باشد. از تو میخوام هرگز در فراق و مرگ من مگیرید و غمگین نباشی و لباس سیاه بر تن نکنی و همیشه لبخند بزنی و خوشحال باشی، زیرا امانت خداوند را به خوش بازگردانده ای.
برادران و خواهرانم: پس از من جا خالی مرا برای مادر داغدیتان پر کنید و نگذارید سختی روزگار ما را غم زده و نارحت کند، برای من گریه زاری نکنید که مبادا دشمن شاد بشوید. از شما تقضا دارم راه خداوند متعال در پی بگیرید و همیشه یار و حامی مسلمین و مستضعفین، امام خمینی باشید و روحانیت را تنها نگذارید. همیشه سنگرکار و تحصیل و تلاش و فعالیت را نگه دارید. قرآن بیاموزید و به فرزندانتان آموزش دهید. آنان را همچون زینب وار ئ حسین گونه تربیت نمائید، زیرا آنان امید و آینده میهن اسلامیان هستند و بدانید و بگوئید به دیگران که بقاء اسلام و قرآن به خون شهیدان است و بس.
خواهرم حجاب اسلامی داشته باش و با عفاف باش. همواره بکوشید از اسارت دنیا و تجملاتش برهید و بدانید مرگ رخ بهتر زندگی ننگین است.
در پایان میخوام برایم مجلسی جزئی بگیرید و یا اصلا نگیرید و برایم مطلقا عزاداری و سیاه نپوشید و افتخار کنید توانسته اید برادرتان را به خداوند نزدیک گرداند
بنده حقیر (سید کاظم عربی فیض آبادی) وکالت میدهم خرده اثاثیه و دارائیم را در راه رضای خداوند یکتا خرج نمائید و از تمامی کسانیکه به نوعی با من برخورد.
از تمامی کسانی که به نوعی با من برخورد و تماس داشتند طلب عفو و حلالیت نمائید و اگر قرض و دینی نسبت کسی دارم حتی المقدور آن را اداء نمایید.
خدایا خالقا؛ امید دارم که ان شاءالله مرا با شهداءکربلا محشور گردانی، راضیم به رضایت و قضایت
اسلام پیروز است منافق نابود است؛
و السلام امضا ۱۳/۰۱/۱۳۶۵