حق الناس و اثر خون شهید بر جامعه، اساس وصیت نامه شهید "رجبی"
به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، شهید علیرضا رجبی در روز پانزدهم شهریور ماه 1348، در روستای همتآباد از توابع شهرستان باخرز به دنیا آمد. پدرش :"محمد رجبی"، کشاورز بود و مادرش "رعنا" نام داشت. او تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و رشادت های بسیاری از خود در جبهه های نبرد نشان داد تا اینکه عاقبت در روز دوم مهر ماه 1365، در منطقه "پاسگاه زید" واقع در شلمچه، بر اثر اصابت ترکش به گردن به فیض شهادت نایل آمد. پیکر این شهید والامقام را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
هدف از آمدن به جبهه براى رضاى خدا و پيروى از فرامين اسلامى
«انا لله و انا اليه راجعون»
ما از خدایيم و به سوى او بازگشت مىكنيم
به نام خداوندى كه دنيا بر مؤمن و كافر و در آخرت بر مؤمن رحم مىكند. خدا را شكر و سپاس كه لباس هستى بر ما پوشانيد و ما را هدايت كرد و براى رشد و صلاح در اين دنيا قرار داد و انبياء را براى هدايت و يادآورى بر ما مبعوث كرد تا ما را به ياد روز فضل و تغابن اندازد، در اين مسير ائمه (ع) را نيز قرار داد كه در راه انبياء گام نهادند و زحمتها كشيدند تا كنون كه فرزند محبوب و عزيزشان مهدى موعود را بر پا كنند عدل و داد قرار داد، مهدى موعود منجى عالم بشريت كه همه در انتظار ظهورش هستند و عاشقانش شب و روز گريه سر مىدهند شبها ستارهها را شماره مىكنند و در راه خدا جان مىدهند تا او بيايد و جهانى را پر از عدل و داد كند و پدر بزرگوارم، اميدوارم سلام مرا بپذيرى و هر گناه و تقصيرى كه تا اين لحظه از من سر زده حلال كنى اما مادرم، سلام. سلام بر تو، من براى تو فرزند خوبى نبودم و شايد هر لحظه ناراحتت مىكردم تو شبهاى بسيار را بر بالينم بيدار ماندى و از شيره جانت مرا پروردى. مادر، هر جستجو كردم كلمهاى پر معنىتر و بهتر از اسم تو پيدا نكردم كلمهاى پر معنىتر و بهتر از اسم تو پيدا نكردم هر چه زحمت بود براى من كشيدى و من، تو را اذيت كردم اميدوارم توانسته باشى هديهاى ناقابل به درگاه خدا بدهى پس مراقب باش كه در اين امتحان موفق شوى از تو مىخواهم مرا حلال كنى.
اى عزيزان اهل خانه برادرانم و خواهرانم، شما نيز هر يك براى من زحماتى كشيدهايد اما من در مقابل چيزى ندارم كه تقديمتان كنم و اميدوارم كه عوض آن را از خداى بزرگ بگيريد. همه مرا حلال كنيد و از خطاهايم درگذريد چرا كه راهى كه انتخاب كردم خيلى با ارزش است و انشاء الله رضاى خدا در آن است. همه شمار ا دوست دارم اما دوستى خدا بالاتر از همه اينها است پس مادرم، خواهرم، چون زينب مصائب بسيارى را تحمل كرد و در ضمن از تمامى مردم روستاى همت آباد مىخواهم كه اگر در ايام جوانى اشتباهى از من سر زده بود مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد و اما از پدر بزرگ و مادر بزرگ و عمو و خالو و عمه و خاله خود مىخواهم كه براى بنده گريه نكنيد و مرا حلال كنيد و اما اگر اين شهادت نصيب من گرديد بدن بنده را به بيخ مزار بىبى زيبا دفن كنيد و به سر مزار من جمع نشويد چون كه دشمنان از جمع شدن شما سوء استفاده مىكنند. ديگر سخنى ندارم.
خدايا! عمر عزيز امام عزيزمان را به بلندى آفتاب بگردان و او را تا انقلاب حضرت مهدى و حتى در كنارش محفوظ بدار، آمين يا رب العالمين
ديگر صحبتى ندارم و از حضور همه شما خداحافظى مىكنم.
والسلام
امضاء
على رضا رجبى
مورخ 1365/1/10