زیارت امام رضا (ع) و دعای کمیل برنامه هر هفتهمان بود
دوشنبه, ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۶
نوید شاهد - همسر شهید "سلیمان حسین زاده ویرانی" در خاطراتش نقل میکند: «هر شب جمعه برنامه حرم رفتن ایشان تعطیل نمیشد و در معیت ایشان حرم امام رضا عليه السلام می رفتیم، زیارت و دعای کمیل برنامه هر هفته مان شده بود».
در ادامه خاطراتی از این شهید والامقام را مطالعه می کنیم که خانواده شهید سلیمان حسین زاده ویرانی از این شهید والامقام روایت کرده اند:
خاطرات همسر شهید
شهید حسین زاده جوانی بود صادق و راستگو، از دروغ و غیبت پرهیز داشت؛ نمازش را اول وقت می خواند و بستگانش را هم به نماز اول وقت توصیه می کرد. ایشان شخصی بود مؤمن به انقلاب و امام ولایت فقیه را در رأس کارهایش قرار می داد و سفارش می کرد در رابطه با حجاب خیلی سفارش و تأکید داشت. او در رابطه با حلال و حرام خیلی مقید بود بخصوص در مورد بیت المال که اموال جهاد سازندگی مصداق بارز بیت المال بود. امام خمینی را از خودش بیشتر دوست می داشت و فرمان امام را حتی الامکان اجرا می نمود.
در رابطه با جبهه و دفاع مقدس ایشان تا زمان شهادت بارها در جنگ و جبهه که شاید بیش از 6 مرحله بود شرکت کردند و دو مرتبه هم مجروح دفعه اول سطحی بوده که تیر به پهلوی ایشان اصابت نموده که در همان منطقه جنگی مداوا شده بود مرتبه دوم به سختی مجروح شده بود که بدن ایشان دچار سوختگی شدیدی شده بود.
خاطرات دیگری که از ایشان دارم این است که هر شب جمعه برنامه حرم رفتن ایشان تعطیل نمی شد و در معیت ایشان حرم امام رضا عليه السلام می رفتیم، زیارت و دعای کمیل برنامه هر هفته مان شده بود.
خاطرات مادر شهید
شهید عزیز پنجمین فرزند ما بود و قبل از ایشان بچه ها همگی فوت کردند و وقتی که سلیمان به دنیا آمد آنقدر دعا و راز و نیاز داشتم را از خداوند مسئلت کردیم تا او را برای ما حفظ کرد و حفظش هم برای این بود که در خدمت امام و ولایت، علیه دشمنان دین و انقلاب جنگ کند و در این راه به شهادت برسد خدا ان شاء الله مقام او و همه شهدای انقلاب را عالی و متعالی کند تحصیلات شهید در حد ششم ابتدایی بود و بعد هم به کارهای متفرقه می پرداخت او احترام ما را خیلی زیاد می داشت و همچنین نسبت به خواهر و بستگان احترام خاصی می گذاشت.
خاطرات خواهر شهید
من تنها دختر خانواده و شهید حسین برادرم تنها پسر خانواده بود برادرم به من خیلی علاقه داشت زیرا فقط یک خواهر داشت و من بودم. آرزوهایی که من اطلاع دارم بیشتر جنبه دفاع از ارزشهای انقلاب و سرانجام شهادت بود که او به این آرزویش هم رسید. در اوایل انقلاب همواره در صحنه بود و در راهپیماییها و تظاهرات شرکت می کرد بارها به جبهه رفته بود و در عملیات مختلفی شرکت کرده بود که سرانجام در منطقه عملیاتی شلمچه به آرزوی دیرینه اش رسید.
خاطرات همسر شهید
شهید حسین زاده جوانی بود صادق و راستگو، از دروغ و غیبت پرهیز داشت؛ نمازش را اول وقت می خواند و بستگانش را هم به نماز اول وقت توصیه می کرد. ایشان شخصی بود مؤمن به انقلاب و امام ولایت فقیه را در رأس کارهایش قرار می داد و سفارش می کرد در رابطه با حجاب خیلی سفارش و تأکید داشت. او در رابطه با حلال و حرام خیلی مقید بود بخصوص در مورد بیت المال که اموال جهاد سازندگی مصداق بارز بیت المال بود. امام خمینی را از خودش بیشتر دوست می داشت و فرمان امام را حتی الامکان اجرا می نمود.
در رابطه با جبهه و دفاع مقدس ایشان تا زمان شهادت بارها در جنگ و جبهه که شاید بیش از 6 مرحله بود شرکت کردند و دو مرتبه هم مجروح دفعه اول سطحی بوده که تیر به پهلوی ایشان اصابت نموده که در همان منطقه جنگی مداوا شده بود مرتبه دوم به سختی مجروح شده بود که بدن ایشان دچار سوختگی شدیدی شده بود.
خاطرات دیگری که از ایشان دارم این است که هر شب جمعه برنامه حرم رفتن ایشان تعطیل نمی شد و در معیت ایشان حرم امام رضا عليه السلام می رفتیم، زیارت و دعای کمیل برنامه هر هفته مان شده بود.
خاطرات مادر شهید
شهید عزیز پنجمین فرزند ما بود و قبل از ایشان بچه ها همگی فوت کردند و وقتی که سلیمان به دنیا آمد آنقدر دعا و راز و نیاز داشتم را از خداوند مسئلت کردیم تا او را برای ما حفظ کرد و حفظش هم برای این بود که در خدمت امام و ولایت، علیه دشمنان دین و انقلاب جنگ کند و در این راه به شهادت برسد خدا ان شاء الله مقام او و همه شهدای انقلاب را عالی و متعالی کند تحصیلات شهید در حد ششم ابتدایی بود و بعد هم به کارهای متفرقه می پرداخت او احترام ما را خیلی زیاد می داشت و همچنین نسبت به خواهر و بستگان احترام خاصی می گذاشت.
خاطرات خواهر شهید
من تنها دختر خانواده و شهید حسین برادرم تنها پسر خانواده بود برادرم به من خیلی علاقه داشت زیرا فقط یک خواهر داشت و من بودم. آرزوهایی که من اطلاع دارم بیشتر جنبه دفاع از ارزشهای انقلاب و سرانجام شهادت بود که او به این آرزویش هم رسید. در اوایل انقلاب همواره در صحنه بود و در راهپیماییها و تظاهرات شرکت می کرد بارها به جبهه رفته بود و در عملیات مختلفی شرکت کرده بود که سرانجام در منطقه عملیاتی شلمچه به آرزوی دیرینه اش رسید.
نظر شما