کد خبر : ۴۴۵۷۴۸
۰۰:۲۳

۱۳۹۷/۱۰/۱۱
شهید دی ماه;

شهیدی که راهش را پیدا کرد

شهيد علي موحدي فرد سال1339 در روستاي دهقايد در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود. درشهريور ماه 58 براي خدمت در نظام مقدس جمهوري اسلامي به سربازي اعزام شد، و در تاريخ 59/9/15 با دوستانش عازم جبهه آبادان گرديد و در دفاع از ميهن 59/10/20 به شهادت رسید.


علی راهش را پیدا کرد


شهید علی موحدی فرد

نام پدر: حسين

تاريخ تولد : 1339

محل تولد : روستاي دهقايد

تاريخ شهادت : 1359/10/20

محل شهادت : آبادان

نام عمليات : تك دشمن

محل دفن: بهشت رضوان دهقايد

 

 

 

 

 

 

 

زندگي نامه شهيد

 

شهيد علي موحدي فرد سال1339 در روستاي دهقايد از توابع برازجان در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود. 7 ساله بود كه براي تحصيل به دبستان شهيد بهشتي رفت. پس از اتمام دوره ابتدايي تحصيل وارد مدرسه راهنمايي ارشاد برازجان شد و ضمن تحصيل به پدرش نيز كمك مي كرد. او روزها در شركت جنوب گاز كار مي كرد و شب ها به مدرسه مي رفت. وي قبل و بعد از انقلاب شركت در جلسات و راهپيمايي ها و سخنراني هاي مذهبي را نوعي وظيفه شرعي مي دانست. تا اين كه دوره راهنمايي را در سال پيروزي انقلاب اسلامي 1357 به پايان رسانيد و درشهريور ماه 58 براي خدمت در نظام مقدس جمهوري اسلامي به سربازي اعزام شد و پس از سپري كردن 4 ماه دوره آموزشي در خسروآباد آبادان به اهواز منتقل گرديد و در پايگاه اهواز مشغول خدمت شد. تا اين كه پس از مدتي در آن جا به هنگ ژاندارمري بوشهر انتقال يافت. پس از انتقال در پايگاه حمزه بوشهر مشغول خدمت شد و بعد از چند ماه در آن پايگاه به گروهان ژاندارمري بازگشت و پس از چند مدتي به جزيره شيف رفت و با انجام مأموريت موفق و سربلند به بوشهر باز گشت. شهيد موحدي فرد در تاريخ59/6/8 از بوشهر به ديدن پدر و مادر آمد.« پدر و مادر عزيزم! من و چند تن از دوستانم تا سه روز ديگر عازم جبهه هستيم. مرا حلال كنيد » و سرانجام وي پس از سه روز مرخصي و فرا رسيدن وقت اعزام با تمام دوستان خويشان خداحافظي كرد و روانه بوشهر شد و در تاريخ 59/9/ 15  با دوستانش عازم جبهه آبادان گرديد و در دفاع از ميهن 59/10/20 شركت جست و سرانجام پس از رشادت ها و دلاوري هاي فراوان بر اثر اصابت تركش خمپاره در جبهه آبادان به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

 

وصيت نامه شهيد

 

اكنون كه در موقعيت سرنوشت سازي قرار گرفته ايم و دشمنان خارجي و داخلي در صدد توطئه عليه نظام جمهوري اسلامي برخواسته اند و كافران بعثي عراق و صدام به اشغال سرزمين هاي اسلامي برآمده اند، ديگر تحمل آن را ندارم كه بتوانم با مشاهده گلوله دشمن كه در قلب كودكان و زنان و برادران من است ، سكوت اختيار كنم. در اين تاريخ كه 15 آذر1359 مي باشد داوطلبانه روانه جبهه مي شوم تا شايد بتوانم دين خود را به انقلاب و جمهوري اسلامي ادا نمايم و نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خميني كبير را لبيك گويم. در اين چند كلمه اي كه با شما سخن مي گويم. سلام من به امام خميني بزرگ و سلام بر پدر و مادري كه چنين فرزندي را با مكتب اسلام آشنا ساختند و پرورش دادند و با دست خود به جبهه حق عليه باطل فرستادند. پدر و مادرم! اگر من نيستم خدا هست كه شما را هدايت كند و از سختي ها و گرفتاري ها نجات دهد. من در راه خدا كشته شده ام و در كنار ياران حسين(ع) قرار گرفته ام و مبادا از خبر شهادتم گريه و زاري كنيد بلكه بايد خوشحال باشيد كه چنين فرزندي را توانسته ايد تربيت كنيد. از برادران و خواهرانم مي خواهم كه به پدر و مادرم بگوييد كه علي راهش را خودش انتخاب كرده بود و اين آرزوي من بود كه بتوانم در راه اسلام به شهادت برسم و به تمام بستگان بگوييد كه دعاي طول عمر امام خميني را فراموش نكنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه