زندگینامه سردار شهید هاشم بندار – حر زمان
دوشنبه, ۰۲ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۴
هاشم بندار در تاریخ ۱۳۶۶/۰۶/۱۹ كه در منطقه ى عملیّاتى بر اثر اصابت تركش مجروح شد، در تاریخ۱۳۶۶/۰۶/۲۱ در بیمارستان شهید كامیاب بسترى گردید. سرانجام در تاریخ۱۳۶۶/۰۷/۰۱ به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
بسم رب الشهداء و الصدیقین
✨زنده نگه داشتن یاد شهدا ، کمتر از شهادت نیست.✨
(مقام معظم رهبری؛ حضرت آیة الله خامنه ای مدظله العالی)
نام : هاشم
نام خانوادگى: بندار
تاریخ و محلّ تولّد: ۱۳۴۴/۰۱/۲۲ حسین آباد
تاریخ عروج :۱۳۶۶/۰۷/۰۱
آخرین سمت : فرماندهى گردان لیلة القدر لشكر ۵ نصر
محل شهادت: جزیره مجنون
محل مقبره: بهشت رضا
زندگینامه:
هاشم بندار فرزند "محمود "در بیست و دوّم فروردین ماه سال ۱۳۴۴ در روستاى حسین آباد متولّد شد. در كودكى پر جنب و جوش بود. در پنج سالگى پدرش فوت كرد و او به همراه دیگر برادرانش در مغازه ى پدر مشغول به كار شد.
صغرى بندار "خواهر شهید "می گوید: «احترام خاصّى به افراد سیّد مى گذاشت. همسرم و بچّه هایم سیّد بودند. هر وقت آن ها را مى دید از جا بلند مى شد و به آن ها سلام مى كرد. با فرزندم كه "دو سال "اختلاف سنّى داشت ـ بازى مى كرد و به او بسیار احترام مى گذاشت، مى گفت: او سیّد است.»
دوره ى ابتدایى را در مدرسه ى آستانه پرست فعلى و دوره ى دبیرستان را در مدرسه ى مدّرس مشهد به پایان برد. به خاطر شروع جنگ تحمیلى تحصیلات دبیرستان را رها كرد و به جبهه هاى حق علیه باطل شتافت.
او با مخالفین انقلاب و اسلام صحبت مى كرد تا آن ها را اصلاح نماید. با كسانى كه عقیده اى مخالف با انقلاب داشتند معاشرت نداشت. با كسانى رفت و آمد مى كرد كه با او هم عقیده باشند. علاقه ى زیادى به امام داشت و به شدّت از امام و انقلاب حمایت و پشتیبانى مى كرد; در ۱۴ سالگى به جبهه رفت. سنّش براى رفتن به جبهه كم بود، به همین خاطر كپى شناسنامه اش را دستكارى كرد تا بتواند به جبهه برود.
در مصاحبه اى در مورد جنگ گفته است: «جبهه و جنگ مانند قلب انسان است. اگر قلب از كار بیفتد، تمام اعضاى بدن از كارمىافتند.
در اكثر عملیّاتها از جمله: عملیّات ام الحسنین، طریق القدس، فتح المبین، فتح بستان، شكست حصر آبادان، آزاد سازى خرّمشهر،رمضان، بدر، خیبر، والفجرها و كربلاها، چه در لباس یك بسیجى عاشق امام و چه به عنوان فرمانده ى گردان رزمى شركت داشت.
در جبهه مدّتى بیسیمچى و مدّتى فرمانده بود.
در فتح قلّه هاى اللّه اكبر در كنار شهید چمران و همرزمان دیگر، بیسیمچى بود و بعد فرمانده ى گردان لیله القدر شد. همچنین فرماندهى گردان رزمى مخابرات را نیز برعهده داشت.
مى گفت: «تا زمانى كه جنگ باشد در جبهه مى مانم.»
در سال ۱۳۶۲ عضو رسمى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شد.
فاطمه بادل ـ”مادر شهید "مى گوید: «به او مى گفتم: لباس سپاه را بپوش تا من ببینم. مى گفت: این لباس سپاه، مقدّس است.
«در منطقه به او «هاشم شش كلّه» مى گفتند؛چون تنها بیسیم چى اى بود كه تمام رمزهاى بیسیم هاى فعّال در محور را حفظ بود.
محمّدامیرى "همرزم شهید "مى گوید: «فرمانده اى مقتدر بود، اخلاق بسیار خوبى داشت. در اكثر عملیّات ها حضور داشت. اگر در مرخّصى بود، سریع خودش را به عملیّات مى رساند و حتّى از دوستانش دعوت مى كرد تا در عملیّات ها حاضر شوند. با نیروهاى تحت امرش بسیار با مهربانى برخورد مى كرد. اگر سربازى در هنگام عملیّات مرخّصى مى خواست به او مرخّصى مى داد.
عروج:
هاشم بندار در تاریخ ۱۳۶۶/۰۶/۱۹ كه در منطقه ى عملیّاتى بر اثر اصابت تركش مجروح شد، در تاریخ۱۳۶۶/۰۶/۲۱ در بیمارستان شهید كامیاب بسترى گردید. سرانجام در تاریخ۱۳۶۶/۰۷/۰۱ به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
معراج
پیكر مطهّرش در بهشت رضا(علیه السلام) دفن مىباشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر از آسمانها خون ببارد و یا خون از دم شمشیر ببارد قسم بر نهضت پاك حسینى جدا هرگز نگردم از خمینى
من طلبنى وجدنى و من وجدنى عرفنى و من عرفنى احبنى و من احبنى عشقنى و من عشقنى عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلى دیته و من على دیته فأنا دیته
خدایا، از گناهان من درگذر.
خدایا، مواظب این بنده ضعیف باش زیرا كه اگر اورا به خود بگذارى از جاده اصلى منحرف مىشود.
خدایا، اگر نمازها و روزههایم همه به درد نخور بوده، خدایا به بزرگى خودت درگذر زیرا كه تو رحیمى و كریمى و من ضعیفم و ذلیلم.
خدایا، با عدلت مرا به محاكمه مكشان زیرا كه با عدلت و عدالتت بخواهى كه كارهایم را حساب كنى دیگر چیزى برایم باقى نمىماند.
خدایا، اگر در این دنیا كارى براى اسلام انجام ندادهام، خدایا توفیقى ده كه با شهادتم دین خود را ادا كنم.
خدایا، بر خانوادهام صبر و شكیبائى عنایت كن.
خدایا، اجر آنان را با گریه زارى كم نكن.
خدایا، رهبر ما را و بنیانگذار جمهورى اسلامى را و این مرد خدا را كه زندگى دوباره به ایران و به ملت ما و مردم دنیا داده، خدایا تا انقلاب امام زمان (عج) نگهش دار زیرا كه او قلب ماست و اگر از كار بیفتد بدن ما نیز با او از كار خواهد افتاد و خدایا، بر عزت و توفیق و سلامتیش بیفزاى. خدایا، زبانش را چون شمشیر قرار ده كه بر فرق دشمن فرود آید.
مادرم، مىدانم كه ناراحتید اما مگر ام البنین ناراحت نبود، اما مگر فاطمه زهرا (س) ناراحت نبود، اما مگر زینب از نزدیك برادرش را در خون ندید. مادر، مىدانم كه نمىتوانیم خودمان را با آنها مقایسه كنیم اما مادر، قاسم حجلهاش در صحراى گرم كربلا بود و اكنون این حسین است كه بر جماران نشسته و این نائب حسین (ع) است و این نائب امام زمان (عج) است كه بر جماران نشسته، به خدا هیچ فرقى ندارد فقط زمان عوض شده و امام واقعى ما نیز با نائبش در جماران است، مهدى (عج) با رهبر ما در تماس است و به زودى بر ما نیز وارد خواهد شد.
خواهرانم، مىدانید مقامتان در كجاست كه اگر صبر داشته باشید با كه هستید، به خدا با زینب (س) هستید. با زینب، آن خواهرى كه براى آخرین بار برادرش را در گودال قتلگاه مىبیند.
و برادرانم، اگر راهم را ادامه ندهید مىدانید كه عذاب خدا چقدر سخت است و اگر راهم را ادامه دهید كه همان راه شهدا و امام است پاداش بزرگى در نزد خدا خواهید داشت و خوشا به حالتان كه برادر شهیدید و در نزد خدا بزرگ مرتبه و والا مقام هستید.
و اى اقوام و خویشانم و دوستانم، بدانید كه دنیا ارزشى ندارد و اى كسانى كه براى مال دنیا با هم جنجال مىكنید عذاب بزرگى در انتظارتان است پس سعى كنید عمل خوب انجام دهید و به خدا اگر لحظهاى از راه امام و انقلاب جدا شوید به خدا هلاك هستید هم در این دنیا و هم در آن دنیا و قدر این امام بزرگ را بدانید زیرا كه او بوده كه به ما حیثیت و شرف و عظمت داد و مردگان تاریخ را زندگان تاریخ و حماسه گران تاریخ قرار داد و او بود كه ما را از زندگى حیوانى پست به زندگى انسانهاى نزدیك به عرش رساند و من اكنون به شما عزیزان مىگویم كه راه خمینى راه حسین است و راه ابر قدرتها یزیدى است و شما باید انتخاب كنید. پس مواظب باشید تا یزیدیها كار خود را انجام ندهند.
دیگر عرضى ندارم جز دعا كردن براى رهبر انقلاب و از شما التماس دعا دارم كه برایم دعا كنید تا خدا از گناهانم بگذرد.
به امید پیروزى رزمندگان اسلام بر علیه كفر
( والسلام )
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار
فرزند كوچك و ناقابلتان هاشم بندار
نوید شاهد خراسان رضوی/
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
خداوند این شهید عزیزراباشهدای کربلا محشور گرداند ایشان در پادگان حمیدیه برمعنویت نیروهای گردان حساس بود شب مجروحیت من فقط چند متربا شهید عزیز فاصله داشتم