مادر - صفحه 3

مادر

مادر شهيدان «داداشى» به فرزندان شهيدش پيوست

حاجیه خانم زبیده عبدالله پور درزی مادر شهیدان «علی اکبر، عباس و علی اصغر داداشی دیوکلایی» دارفانی را وداع گفت و به فرزندان شهيدش پيوست.
نامه‌ای برای مادر

مبادا حرفی از دهانمان بیرون بیاید که اجرمان را ضایع کند

شهید رجبعلی آژِیر در نامه‌ای به مادر ش می‌گوید: شما فقط كارتان دعا كردن باشد و مبادا خدايي نخواسته حرفي از دهان ما بيرون بيايد كه اجرمان را ضايع كنيم.

نامه ای عاشقانه به مادر / تربیت فرزند مهمترین تکلیف است

شهید «غلامعلی افضلی» خطاب به مادر بزرگواش می نویسد: مادر عزیزم تو گوئی با تمامی حرکات یا تمامی صبر واستقامت در برابر انبوه مشکلات برتمامی مادر ان عالم درس می دادی و مهمترین تکلیف را در تربیت فرزندانت می دانستی که باید برای اصلاح جامعه کاری بنیادی کرد.

مادر شهيدان «رزاقى» به فرزندان شهيدش پيوست

حاجيه خانم سيده فاطمه ميرغياثى مادر شهيدان والامقام «ابوالقاسم و ابوطالب رزاقی» دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
زندگینامه

شهدای معلم – شهید علی مکاری

علی مکاری، یکم بهمن ۱۳۳۷، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدتقی، پارچه‌فروش بود و مادر ش زهرا صادق‌زادگان (شهادت ۱۳۶۶) نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. به عنوان پاسدار کمیته انقلاب‌اسلامی در جبهه حضور یافت. نوزدهم آذر ۱۳۵۹، در آبادان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
در سالروز عروج شهید منتشر می شود؛

سفارش شهید والفجر یک؛ مادر م را به شما می سپارم

اگر من را دوست داشتید حالا با مادر م آن طور باشید.خلاصه اول خدا و بعد مادر م را به شماها می سپارم.

مادر شهيدان «رودسر ابراهيمى» به فرزندان شهيدش پيوست

مادر شهیدان والامقام «محمدرضا، علیرضا و غلامعلی رودسر ابراهیمی» به علت بیماری و کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
گفتگوی خودمانی نوید شاهد سمنان با مادر گرامی شهید سیدتقی حسینی

عروس من جبهه است

دفعه ی آخر گفتم، گفت: عروس من فعلا جبهه هست . انشاالله وقتی پیروز شدیم ازدواج می کنم

مادر شهيد «على محمد حيدرى شيادهى»؛ فرزندانمان را در راه خدا و دفاع از نوامیس این میهن فرستادیم

نويد شاهد مازندران گفتگوى اختصاصى دارد با «منيژه اسماعيل تبار» مادر شهيد «على محمد حيدرى شيادهى» كه در ادامه به آن مى پردازد. اين مادر بزرگوار در بخشى از صحبتهايش مى گويد: افتخار بزرگی است که فرزندانمان را در راه خدا و دفاع از نوامیس این میهن به جبهه ها فرستادیم.

مادر شهيد جاویدالاثر«حسين شکرویان» به فرزند شهيدش پيوست

مادر شهید جاویدالاثر«حسین شکرویان» دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

اشعار شهید اکبر اکبرزاده /قسمت هشتم

نویدشاهد یزد:شهید اکبر اكبرزاده شوركي يازدهم شهريور 1346، در روستاي شهيديه از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد و هجدهم فروردين 1366، با سمت تك‌تيرانداز در شلمچه به شهادت رسيد. پيكرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند ششم اسفند 1373 پس از تفحص در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.
شهدای شهریور

مختصری از خاطرات شهید اسفنديار قره قانى پور

عاشق شهادت بود مي گفت شهيد زنده است. مي گفت: شما به جان امام دعا كنيد تا زير سايه اش راحت باشيد.
حضور پرشكوه مردم در؛

تصاوير/ تشييع پيكر مادر شهيدان «باطبى»

مراسم تشييع پيكر مادر شهيدان «باطبى» با حضور پرشكوه مردم شهيد پرور شهرستان بهشهر برگزار شد.

مادر شهيدان «باطبى» به فرزندان شهيدش پيوست

حاجيه خانم «عذرا باطبى» مادر شهیدان «حمیدرضا، علیرضا و عباسعلی باطبی» بدليل بيمارى و كهولت سن دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
به بهانه ارتحال مرحومه شهربانو ثمنى مادر شهيدان «يزدان خواه»

كتاب «میشه پرنده شد»

كتاب «ميشه پرنده شد» با نويسندگى على اكبر خاورى نژاد است كه مرورى دارد بر زندگى شهيدان يزدان خواه و عمليات كربلاى چهار، كه كارى از بنياد شهيد و امورايثارگران استان مازندران مى باشد.
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین خیده

حسینم رو فدای حسین فاطمه (س) کردم!

من حسین خودم رو فدای حسین فاطمه کردم . اصلا هم ناراحت نیستم ، خدا با علی اکبر و قاسم همنشین اش کنه . وصیت کرده بود که سنگرش و خالی نگذاریم . خدا نوه هام هم به راه راست هدایت کنه . من اسم حسین رو روی یکی شون گذاشتم . قد وبالاو حرکاتش مثل حسین خودم می مونه .

وصیتنامه شهید محمد رضا مشهدی

مادر م تو از من نگهداری کردی اما من پژمرده نشدم، بلکه پرپر شدم. مادر م تو که زینب وار به عبادت و تلاش برای فرزندت گذراندی، مرگ و شهادت را به فرزندت آموختی آفرین بر تو مادر جان تو برای من هم مادر بودی و هم پدر...

خاطره‌ای از معلم شهید مجتبي شهبازي گروسي/ درس اطاعت

مادر شهيد مجتبی شهبازی گروسی از فرزند خود چنین می‌گوید: مجتبي مقيد به انجام فرايض ديني بود. حتي يك بار هم نشد كه بعد از رسيدن به سن بلوغ شرعي نماز يا روزه‌اش را ترك كند.
قسمت نخست خاطرات شهید «حسن عربی»

بی‌قراری‌های مادر

برادر شهید «حسن عربی» نقل می‌کند: «همه خوشحال بودند، مادر اما بی‌قرار بود. نه پای تلویزیون بند می‌شد و نه توی کوچه و خیابان. چهره گرفته مادر ، جشن را از یادم می‌برد. بی‌تابی مادر به‌جا بود. برای رزمنده ما برگشتی توی کار نبود. خیلی نکشید که پیکرش را برایمان آوردند.»
مصاحبه نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید امیر صولت اعرابی

دیدم که صولت تیرخورده...

من نمیدونستم چی شده . پسرم همون موقع شهید شده بود ولی به من نمیگفتند . چند وقت پیش دوستش میگفت ، من دیدم که صولت تیرخورده . بعدش بولدزر عراق میاد و خاکریز و سنگر ورزمنده ها رو میریزه زیر خاک . بعدا که جاده رو اصلا ح میکردند پلاکش و پیدا کردند . بعد از سیزده سال پیداش کردند و آوردیمش امامزاده یحیی .
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه