بنیاد شهید استان سمنان

خطر های مسیر را گاهاً حسین جند الله با طنز بیان می کرد و از فرو رفتن به فکر های مأیوس کننده منحرفان می کرد. مثلاً در حوالی گردنه کوخان و مسیر جاده جنگل های اطراف جاده را قطع کرده بودند و زمین های آن را آتش زده بودند تا نیرو های تأمین جاده راحت تر به منطقه اشراف داشته باشند که ایشان در تأیید این کار ضرب المثلی را که هست بیان می کرد « برق فلانی ها را گرفت » یعنی برق هیبت ما، دشمن را گرفته و منطقه را سوزانده است و یا اینکه نگهبانان دشمن را دیده اند و برق از آنها پریده و جنگل را به آتش کشیده است. خلاصه این حرفها دلهره مسیر را از ما می گرفت زیرا بعضی از ماها بار اولمان بود که به کردستان می آمدیم. خلاصه با خوشی به سردشت رسیدیم.

دفعه ی آخر گفتم، گفت: عروس من فعلا جبهه هست . انشاالله وقتی پیروز شدیم ازدواج می کنم

در موقع حركت قبل از اعزام از بستگان و فاميل خداحافظي مي كند و به ايشان مي گويند كه اين ديدار آخراست من مي روم تا براي شما شربت شهادت بياورم

نوید شاهد سمنان: محمدرضا هراتیان هجدهم شهریور 1345، در روستای حاجی‏ آباد از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش محمدحسین، کارگری می‏ کرد و مادرش ام البنین نام داشت.دانش ‏آموز سوم متوسطه در رشته انسانی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند 1363، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر و شکم، شهید شد. مزار او در گلزار فردوس‏رضای شهرستان زادگاهش قرار دارد.

به گزارش نوید شاهد سمنان هر ساله با همکاری بنیاد شهید استان مراسم پخت سمنو با حضور جمعی از مردم شهید پرور سمنان و همچنین خانواده معظم شهدا و ایثارگران به یاد و خاطره 3000 شهید استان سمنان برگزار می گردد. بر همین اساس این مراسم پنج شنبه 23 اسفندماه 1397 در حسینیه روح الله ، تکیه کوچک واقع در سمنان بلوار حکیم الهی، حکیم الهی 48 در ساعت 11 صبح برگزار می گردد.

نفرات برتر پژوهش های قرآنی ویژه خانواده معظم شهدا و ایثارگران که دردی ماه سال جاری برگزار گردید مشخص شدند که در این بین از شهرستان گرمسار سرکار خانم منصوره حمیدزاده با عنوان مقاله ایثار خط مقدم تحقق اقتصاد مقاومتی رتبه دوم کشوری و سرکار خانم محبوبه حمیدزاده با عنوان مقاله ایثار، نخ تسبیح جامعه رتبه مشترک سوم کشوری را بدست آوردند.

در آستانه روز بزرگداشت شهدا آیین رونمایی از هفت اثر مرتبط با ایثار و شهادت با حضور مدیران کل بنیاد شهید و امور ایثارگران و فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان در کتابخانه مرکزی سمنان برگزار شد

نوید شاهد سمنان: به مناسبت 22 اسفند روز بزرگداشت شهدا مدیر کل بنیاد شهید استان به همراه جمعی از کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان و خانواده معظم شهدا و ایثارگران با حضرت آیت ا... شاهچراغی نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه سمنان دیدار و گفت و گو کردند.

نوید شاهد سمنان: غلامرضا ادهم پنجم آذر 1334، در شهر سرخه از توابع شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش محمد و مادرش كوكب نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در دانش سرا درس خواند و ديپلم گرفت. معلم بود. ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هجدهم اسفند 1362، در جزيره مجنون عراق به شهادت رسيد. پيكر او مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص در گلزار شهداي شهرستان ورامين به خاك سپرده شد.

ای برادران از من راضی باشید. ای دوستان و ای برادران پاسدار اگر از من بدی دیده اید ببخشید و مرا حلال کنید. ای مردم شهید پرور ایران این منافقین را از ریشه بر کنید تا فساد نکنند و ضربه به انقلاب نزنند و این گران فروشان را که می خواهند بازار سیاه درست کنند نگذارید، و ناراحت نباشید که فرزندتان به جبهه می رود با خوشحالی آنان را به جبهه بفرستید.

افسوس که نمی توانم صحنۀ این جبهه را برای شما توصیف کنم درست است که شما همه جبهه بوده اید تمامی این مسائل را بهتر و واضح تر از من می دانید و لیکن این بار جبهه اوج دیگری دارد اینجا آنچنان صدای العفو با سوز و شوق عشق است که دیگر برادران را از جا بلند می کند و بسوی عشق یار و گفتن اللهم اغفر للمؤمنین می کشاند.

خدايا من خواهان شهادتم نه به اين معنى كه از زندگى خسته شده ام و يا خواسته باشم از اين دنيا فرار كنم بلكه مى خواهم گناهانى را كه انجام داده ام بوسيله رنج كشيدن در راه تو و ريختن خونم بخاطر تو پاك گردد مى خواهم شهيد شوم تا اگر جسم زنده ام موجب رشد ديگران نشد بلكه خونم بتواند اين موضوع را جبران كند و درخت اين انقلاب شكوه مند را آبيارى نمايد.

مجموعه موشن گرافیک کاری از مرکز هنرهای رقومی بسیج می باشد. مجموعه اول در هفت بخش شامل موضوعاتی از قبیل دفاع مقدس، خطر تحریف امام (ره)، دولت انقلابی، امام(ره) و انتخابات، اقتصاد مقاومتی، شاخص های انقلابی گری و از منا تا صنعا می باشد که در کلیپ های کوتاه و متنوع ارائه شده است.

با خودش گفت: به این میگن خوش شانسی حالا خودم رو میزنم به مریضی، بعد با این آمبولانس تا اردوگاه با خیال راحت می رم. لااقل امروز را از شر اون اتوبوس قراضه راحت باشم.آره! خندید. باید هم می خندید. مثل تشنه ای بود که در بیابان جرعه ای آب بیابد. در همین افکار بود که سرباز عراقی دسته ای اسیر را با فحش و کتک به سمت ماشان آورد. یکی یکی سوارشان کرد. باتعجب از حمید که از بچه های آسایشگاه خودشان بود پرسید: مگه یک آمبولانس چقدر جا داره که یارو داره زرت زرت جا میکنه؟ حمید نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد. خنده اش که تمام شد گفت: چی؟ آمبولانس؟زکی... رودست خوردی پسر! این ماشینی که الان توش نشستیم آمبولانس نیست؛ ماشین شکنجه ست.

در آخر وصيتم بشما برادران و عزيزان و دوستان و بستگان اسلامى خود سفارش ميكنم كه قدر انقلاب و رهبر انقلاب را بدانيد و بدانيد و آگاه باشيد كه اين انقلاب انشاءالله به انقلاب مهدى (عج) ختم مي شود .

این سومین روزی است که با مجروحان شیمیایی به سر می بری. انواع آمپول ها را به تو تزریق کرده اند ولی حالت بهتر نشده. روز به روز وخیمتر می شود. مادرت پروانه وار دورت می چرخد. دلداری ات می دهد کنار تخت هیچ وقت اشک هایش را ندیده ای. او که برای کوچکترین دردت خواب را بر خودش حرام می کرد، اکنون مثل کوه استوار و صبور است. بی تابی از او نمی بینی هرچه باشد خواست خداست.

اما خواهر ارجمندم : اول اينكه حجاب اسلامي را رعايت كنيد كه حجاب شما از خون من عزيز تر است و در نماز جماعتها و نماز جمعه ها و در دعاها شركت داشته باشيد و در كارها بر خدا توكل داشته باشيد و فرزندانتان را خوب تربيت كنيد و آنان به قرآن خواندن و نماز خواندن كوشا باشند و در نمازهايتان امام عزيز و رزمندگان اسلام را دعا كنيد و زينب وار بر دشمنان اسلام بتازید.

نوید شاهد سمنان: عليرضا شهميرزادي هفتم اسفند 1342، در شهرستان دامغان ديده به جهان گشود. پدرش سليمان و مادرش طيبه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سي‌و يكم شهریور 1363، در چنانه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. پيكر وي در گلزار شهداي فردوس‏رضاي زادگاهش به خاك سپرده شد.

چند روز پس از بازگشت، شهيد كه خود را مهياي سفر به جبهه مي كرد مجدداً نزد مادر رفته و مي گويد در مورد آن قضيه كه گفتم ازدواج من منظور خاصي نداشتم مگر اينكه تكليف را از گردن خود برداشته و به گردن شما بياندازم و با دين كامل از دنيا بروم. نمي دانيم در زيارت امام هشتم بر او چه گذشته بود كه اينگونه خود را مهياي سفر مي كرد آري محمدعلي سفر كرد سفري طولاني كه 13 سال گذشت تا آنگونه كه خود مي خواست مفقودالاثر شود و تنها استخوان هاي بدنش خبر پرواز او را براي ما بياورند

اسفنديار(عباس) ربانيان پنجم اسفند 1338، در شهرستان مهديشهر ديده به جهان گشود. پدرش علي‌ محمد و مادرش ليلا نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. دامداري مي‌كرد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. چهاردهم اسفند 1361، در تنگه چزابه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند. برادرش سهراب (حسین) نيز شهيد شده است.