شهید محمدتقی گلستانی وسوسه می شد پسته های تفت دیده و داغ را همانطور که به هم میزدم یکی یکی بخورم حواسم نبود که سهمیه چند نفر دیگر هم هست. قاشق داغ را گرفت و چسباند پشت دستم دادم هوا رفت گفت: گناه هایی که انسان توی دنیا مرتکب می شود همین جوری است از سر غفلت انجام می دهد بدون اینکه حواسش باشد کم کم این گناه های کوچک تبدیل به یک کوه می شوند دنیایی از آتش برای انسان درست می کند.