ایثار و شهادت - صفحه 21

ایثار و شهادت

خلبانی که با بال‌های آهنین، تا ملکوت اوج گرفت

در آن صبح سرد دی‌ماه ۱۳۷۸، فرودگاه مهرآباد شاهد صحنه‌ای بود که برای همیشه در تاریخ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ثبت شد؛ شهید رضا رحمانی، خلبان جوان و متعهدی که در اوج جوانی، نه در میدان نبرد، که در خط مقدم تمرین برای دفاع از میهن، جان را به آستان خداوند سپرد. او که هواپیمایش در حین پرواز آموزشی دچار نقص فنی شد، تا آخرین ثانیه کنترل فرمان را نگه داشت تا از فاجعه‌ای بزرگتر جلوگیری کند و سرانجام در ۲۵ سالگی، به همراه هشت همرزمش به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت در راه خدمت به اسلام و میهن.
مروری بر زندگی شهید ۱۳ خرداد، «مصطفی یزدانبخش»

پیشتاز  در جبهه ایمان بود

شهید «مصطفی یزدانبخش» با ایمانی استوار در خط مقدم ایستاد. پاسداری دلاور از دیار پاوه که با فداکاری و فرماندهی شایسته‌اش، ردای شهادت را بر تن کرد و به افق‌های بلند جاودانگی پر کشید.
سیری در کلام شهید «قدرت الله حیدری»:

آمده‌ام تا با شهادتم به صدام و اربابانش بفهمانم: تا خمینی رهبر ماست، از اسلام دفاع می‌کنیم!

در وصیت‌نامه‌ای که با خون دل نوشته شد، شهید قدرت‌الله حیدری فریاد زد: "آمده‌ام تا با تفنگم، استقامتم و شهادتم به دشمن ثابت کنم که تا خون در رگ‌هایم جاری است، از اسلام دفاع خواهم کرد!" او که خود را سرباز کوچک امام خمینی می‌دانست، با ایمانی راسخ به جبهه شتافت و در سوم خرداد ۱۳۶۱ در راه دفاع از میهن اسلامی به آرزوی دیرینه‌اش رسید: شهادت.

مراسم گرامی‌داشت سی‌وششمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) در جوانرود برگزار شد

مراسم بزرگداشت سی‌وششمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) با حضور اقشار مختلف مردم، مسئولان محلی و نیرو‌های نظامی و فرهنگی در شهرستان جوانرود برگزار شد.
نامه اشک‌آلود شهید حیدری به مادرش:

مادر! گفتی "برگرد"... اما من راه بهشت را انتخاب کردم

"در آخرین نامه‌اش به مادر، با دستانی لرزان نوشت: «مادرجان! می‌دانم همیشه می‌گویی برگرد... اما این بار نمی‌توانم فرمان تو را اطاعت کنم. من راهی را انتخاب کرده‌ام که پایانش آسمان است؛ راهی که با خون سرخ می‌شود و با نور خدا پایان می‌یابد. اگر اشک می‌ریزی، بدان این اشک‌ها را فرشتگان به نشانه‌ی افتخار جمع می‌کنند. من دیگر آن پسر سرکش نیستم... حالا یک سرباز خدایم.»
  وصیت نامه شهید «رسول گودینی»

خداحافظی من، آغاز راهی برای شهادت است

شهید «رسول گودینی» در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است: در پایان، از خواهران و برادران مؤمن به امام می‌خواهم برای من گریه نکنید و آتش داغ را بر رخ من نیفزایید، بلکه با اشک شوق، هر شعله‌ای را از جانم کم کنید. اگر از امام فاصله بگیرید، بدانید که از قرآن و خدا دور شده‌اید. همواره روحانیت را اصل قرار دهید و پیرو راه آنان باشید. همین جا خداحافظی می‌کنم و برای همگی شما، آرزوی موفقیت دارم.
سیری در حیات طیبه شهید «قدرت‌الله حیدری»؛

راننده‌ای که مسیر خاکی خرمشهر را به جاده‌های بهشت گشود

در میان خاکریزهای خونین خرمشهر، مردی از تبار ایثارگران قدم نهاد که نه با سلاح، که با فرمان ماشینش در جاده‌های خطر، سنگر به سنگر پیش می‌رفت. شهید قدرت‌الله حیدری، راننده‌ای که وسیله‌نقلیه‌اش را به ارابه‌ای برای رساندن رزمندگان به خط مقدم تبدیل کرد، تا اینکه در سوم خرداد ۱۳۶۱، گلوله‌ای به سینه‌اش نشست و او را به ملکوت شهادت پرکشید. اینک نامش در دیار عاشقان همیشه زنده است.

مراسم گرامیداشت شهدای نیروی هوایی در اسلام آباد غرب برگزار شد+تصاویر

مراسم گرامیداشت سالروز شهادت شهید خلبان «کیانوش بساطی» و شهدای نیروی هوایی در اسلام آباد غرب برگزار شد.

مراسم قرائت دعای پرفیض عرفه برگزار می‌شود

مراسم قرائت دعای پرفیض عرفه در استان کرمانشاه برگزار می‌شود

نامه‌ای که سه ماه بعد، با خونش در شلمچه مهر شد

علی حاتمی نمی‌دانست این آخرین نامه‌اش خواهد بود؛ آخرین کلماتی که سه ماه بعد، در خاکریزهای شلمچه با ترکش‌های دشمن ممهور شد. امروز این سطور، نه یک نامه‌ی ساده که وصیت‌نامه‌ی عاشقانه‌ای است از نسلی که عشق به معشوق و عشق به وطن را در هم آمیخت و هر دو را با خون خود امضا کرد.
 زندگی‌نامه حماسی شهید علی حاتمی؛ سرباز فداکار جبهه‌های نور 

شهیدِ شلمچه، پرچم‌دارِ ایمان و آزادگی

در آسمان سرخِ میهن، ستاره‌ای درخشید که نامش «علی حاتمی» بود؛ جوانی از تبارِ غیرت، که از کوچه‌های تهران برخاست و در بیابان‌های سوزانِ شلمچه، با خونِ پاکش، حماسه‌ای جاودان نوشت. او که در اوجِ جوانی، درس‌های عشق را در مکتبِ انقلاب آموخته بود، با پای برهنه‌ی عشق به میدان جنگ شتافت و در هیاهوی توپ‌های دشمن، فریادِ «الله‌اکبر» را به گوش تاریخ رساند. اینک، نامش بر تارکِ شهیدان می‌درخشد و یادش، چراغِ راهِ آزادگان است. 
سیری در حیات طیبه شهید محمدامین جوادی؛

کارگری که در کوره‌های رنج، الماس ایمان شد

از محله‌های محروم قزوین تا خط‌مقدم شملچه، شهید محمدامین جوادی، روایتگر مردی بود که با پنج کلاس سواد، اما دریایی از ایمان، در عملیات رمضان حماسه‌آفرید. کارگری ساده که وقتی ندای «هیهات منا الذله» بلند شد، تفنگ به دست گرفت و در سی‌سالگی، با ترکش‌های دشمن به آسمان‌ها دوخت و نامش را در دفتر زرین شهدا ثبت کرد.
سیری در حیات طیبه شهید توکلیان‌پور:

سرباز عاشقی که در خاکریز ایمان، جاودانه شد

از محرومیت‌های بندر ماهشهر تا اوج عزت در جبهه‌های نور، شهید اصغر توکلیان‌‌پور، روایتگر عشقی آتشین به اسلام و انقلاب بود. یتیمی که با دلِ بی‌قرارش، راه آزادی را در سایه سارِ خون سرخ شهادت یافت و در هفتم خرداد ۶۱، با ترکشِ دشمن، به ملکوت اعلی پر کشید. اینک نامش، چون نگینی درخشان بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد!

مراسم بزرگداشت سالروز ارتحال امام خمینی (ره) و قیام ۱۵ خرداد برگزار می شود

مراسم بزرگداشت سالروز ارتحال امام خمینی (ره) و قیام ۱۵ خرداد در شهرستان هرسین برگزار می شود.

روایتی از برادر شهید: یوسف پسندی؛ مردی که با لبخند به شهادت رسید

برادر شهید یوسف پسندی از روزهایی می‌گوید که یوسف، با همان شوخ‌طبعی و مهربانی‌اش، خانه را پر از شادی می‌کرد و در جبهه، با ایمانی راسخ، به استقبال شهادت رفت. این روایت تلخ و شیرین، از کودکی در فومن تا شبی که خرمشهر آزاد شد و یوسف، آسمانی‌تر از همیشه بازنگشت...

عکس‌های منتشرنشده از یوسف پسندی در قاب حماسه

این چهره‌های به یادماندنی را ببینید؛ یوسف پسندی در اوج جوانی، میان خاکریزهای جنوب، با همان لبخند همیشگی که دل‌ها را گرم می‌کرد. اینجا، در آستانه‌ی عملیات بیت‌المقدس، دوربین لحظه‌ای ناب از زندگی سربازی را ثبت کرده که قران در جیب داشت و عشق به شهادت در دل. امروز این عکس‌ها روایتگر روزهایی است که او از فومن تا خرمشهر رفت، تا نامش میان آزادگان جنگ جاودانه شود.
وصیت نامه شهید«رضا گودینی»

ما آرزویی جز سلامتی امام و پیروزی رزمندگان نداریم

شهید«رضا گودینی» در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است: برادران غیورم خدا می داند که ما هیچ آرزویی جز سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام نداریم و تمام آرزویمان را در دهانه مسلسلها خلاصه کرده ایم و بر سینه کافران فرود می آوریم .
سیری در حیات طیبه شهید «نجاتعلی اسدی»:

از مدرسه ممتاز تهران تا خط مقدم خرمشهر

شهید نجاتعلی اسدی، نوجوان مستعد زنجانی که با ترک مدرسه تیزهوشان به صف انقلابیون پیوست، در ۱۷ سالگی با سه بار اعزام به جبهه، حماسه‌آفرید. از مجروحیت در کرخه نور تا ایستادگی در فتح‌المبین و سرانجام شهادت در آستانه آزادی خرمشهر، زندگی‌اش گواه عشق بی‌حدش به امام و میهن بود.
یادداشت شهید نجاتعلی اسدی:

«از نیستی تا شهادت»؛ سفر روحانی شهید اسدی در کلمات خودش

"من نیست بودم، تو به من هستی دادی..." این جمله‌های سوزناک آغازگر سفر روحانی جوانی است که یک سال بعد در خون خود غلتید. یادداشت شخصی شهید نجاتعلی اسدی، رزمنده لشکر محمد رسول‌الله(ص)، روایتی است از تحول یک انسان - از اعتراف به نیستی و گمراهی تا رسیدن به اوج عرفان و شهادتطلبی. این متن که در شهریور 1360 و پیش از اعزام به جبهه نوشته شده، امروز به عنوان یکی از ناب‌ترین اسناد معنوی دفاع مقدس به شمار می‌آید؛ وصیتنامه‌ای که نه خطاب به خانواده، که سراسر خطاب به معبود نوشته شده است.
خاطره ای از جبهه و تصمیم دشوار؛

شبی ترکشِ بدنم درد می‌کرد، ولی دردِ دوری از جبهه بیشتر آزارم می‎‌‌داد

شهید نجاتعلی اسدی در خاطراتش از آن شب سرنوشت‌ساز می‌نویسد: «نیمه‌های شب اسفند ۶۰ بود. ترکش‌های خمپاره هنوز در بدنم بود، ولی دردِ دوری از رزمندگان بیشتر از ترکش‌ها اذیتم می‌کرد. همان شب تصمیم گرفتم، با وجود مخالفت خانواده و درحالی‌که هنوز بهبود نیافته بودم، به جبهه بازگردم...»
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه