آیین بزرگداشت یاد و خاطره شهدای بمباران شیمیایی سردشت با حضور مهندس جلیلی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی، سرپرست معاونت فرهنگی و آموزشی و اداره بازرسی اداره کل، همکاران بنیاد و مسئولین شهرستان، خانواده معظم شهدا و ایثارگران در مسجد سرچشمه سردشت برگزار شد.
خواهر شهید «مجتبی مطلبینژاد» نقل میکند: «از مجتبی خواستم حالا که در دامغان درس میخواند، برای تعمیر ساعتم آن را به ساعتسازی شهر ببرد. هربار از او میپرسیدم، میگفت: هنوز درست نکرده. وقتی شهید شد، در وسایلش تکههای ساعتم را یافتم. او میخواست ساعتم را خودش درست کند، اما نتوانسته بود. حالا سالهاست من هستم و ساعتم و ساعتهایی که با ثانیههایش خاطرات مجتبی را مرور میکنم.»
در زندگینامه شهید «سعید جانبزرگی» آمده است: سعید جان بزرگی در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه حلبچه شرکت نمود و در روز سوم فروردین در حالی که در زیر بمباران شیمیایی در شهر، مشغول عکسبرداری از وقایع و فجایع رخ داده بود، خود نیز تحت تأثیر همان گازهای شیمیایی قرار گرفت.
مادر شهید «سید محمد ترابی» نقل میکند: «افسردگی داشتم. بعد از چند وقت که دوباره باردار شدم، با خوردن داروهای مختلف میخواستم بچه سقط شود. یک شب خانمی آمد به خوابم و گفت: «چرا میخوای بچه رو بکشی؟ ناشکری نکن بچهات پسره.» پرسیدم: «شما کی هستین؟» گفت: «امالبنین!» و ناپدید شد.»
کتاب «زود پرستو شو، بیا!» خاطراتی از جانبازان شیمیایی هشت سال جنگ تحمیلی است. کتاب حاضر به قلم «غلامعلی نسائی» است و توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است. در ادامه خاطره ای از جانباز شیمیایی اعصاب و روان را باهم میخوانیم:
شهید «سیاوش کنشلو» یازدهم اردیبهشت ۱۳۴۴ در روستای یاتری سفلی از توابع شهرستان آرادان چشم به جهان گشود. به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. عشق او به قرآن مفتاح شهادت شد و مهرورزی به احادیث ائمه راهگشای فلاح و رستگاریاش شد. سرانجام بیست و پنجم اسفند ۶۶ در عملیات بیتالمقدس سه به دست رژیم بعثی فاسق به لقاء حضرت حق شتافت.
مادر شهید «حسین نمازی» نقل میکند: «روسری کرم گلدار با حاشیه قهوهای بود. سرم کرد و گفت: وای مامان چقدر بهت مییاد! توی آیینه خودم را دیدم. روسری قشنگ بود ولی احساس او قشنگتر. بوسیدمش و گفتم ...»نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته افشای حقوق بشر آمریکایی، در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب میکنیم.
شهید «حسین نمازی» فرزند روحالله، بیستم تیر ۱۳۴۳ در روستای بیابانک از توابع شهرستان سرخه به دنیا آمد. هفت ماهه بود که سایه پدر را از دست داد. راهی جزیره مجنون شد. در بمباران شیمیایی جزیره مجنون در عملیات خیبر شیمیایی شد. ششم مرداد ۱۳۶۹ بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی، توجه شما را به مطالعه زندگی این شهید گرانقدر جلب میکند.
نوید شاهد - «خالد کمالی» جانباز دفاع مقدس میگوید: «کسانی که بین ما و شیعیان تفرقهاندازی میکنند بیسواد هستند و هرگز نمیتوانند خللی در اتحاد بین مسلمانان چه اهل تسنن و چه شیعیان وارد کنند.»
نوید شاهد - فرماندار سردشت با اشاره به برگزاری کمیسیون پزشکی مصدومان و مدعیان شیمیایی در این شهرستان گفت: با توجه به درخواست های بیشمار مردمی و نیز پیگیری های متولیان امر، اهتمام بنیاد شهید در تعیین تکلیف مصدومان قابل تقدیر است.
نوید شاهد_ شهید" سید رحمتالله احمدی" در پیام خود اینگونه نوشت:"علی زمانه خودمان را نگذارید تنها شود و هرچه بر علی بن ابی طالب گذشت دوباره تکرار شود و مظلومیتی دوباره در تاریخ اتفاق بیفتد."
نوید شاهد - «یکی از سربازان داد زد که شیمیایی زدند همه ماسکهای خود را زدند. من و یکی از دوستانم که بچه تبریز بود ماسک نداشتیم دوست من یک پلاستیک را برداشت و بر سر خود کشید که شیمیایی نشود ...» ادامه این خاطره را از "ابوطالب سمیعی" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
نوید شاهد - به مناسبت سالروز شهادت شهید "عباس نجفی" سومین قسمت از مجموعه «روایتگر» منتشر شد. در این قسمت روایتگر از حس نوع دوستی معلم شهید عباس نجفی خاطره ای را برایمان تعریف خواهد کرد.
نوید شاهد - شهید صفر شمسی بودن در جبهه را برای انسانسازی مفید میدانست و میگفت: «نمیشود حال و هوای جبهه را درک کرده باشی و در سرت مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم نباشد.»
خاطرات پرستارکرمانشاهی در دوران هشت سال دفاع مقدس؛
نوید شاهد- "سعدیه مروتی" پرستاردوران هشت سال دفاع مقدس می گوید:« مشغول تنظیم گزارش پرستاری بودم یکی از رزمندگانی که به شدت شیمیایی شده بود، مرا صدا زد و مقداری خاک برای تیمم خواست. هر چه تلاش کردم به او بقبولانم که خاک برای تیمم چشم های آسیب دیده و دست و صورت شیمیایی شده ی او ضرر دارد، نپذیرفت. با اصرار او مقداری خاک تیمم تهیه کردم، در سینی ریخته و به او دادم...»
نوید شاهد – مادر شهید "حسین دامغانی" می گوید: تا وقتی زنده بود ما او را در لباس نو ندیدیم، اصلا" لباس نو نمی پوشید، تنها آرزویش شهادت بود و به شهادت فکرمی کرد و سرانجام به تنها آرزویش رسید.
نوید شاهد - برادر شهید "قدرتالله بافتی" نقل میکند: «پیرمرد و پیرزنی بودند از کارافتاده. من و قدرت به همراه پدر برای کشاورزی رفتهبودیم دامغان. صبح میرفتیم سر کار و غروب خسته و مانده برمیگشتیم. از راه که میرسیدیم، قدرت میرفت خانه آنها را تمیز میکرد و ...» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
نوید شاهد - شهید "حسین خیده" فرزند اكبر و نجمه، دهم مهر ۱۳۴۵ در روستای قهجعليا از توابع شهرستان شاهرود ديده به جهان گشود. تا اول راهنمايی درس خواند. كارگری میكرد. به عنوان بسيجی به جبهه رفت. دوازدهم ارديبهشت ۱۳۶۵ در بيمارستان لبافینژاد تهران بر اثر عوارض ناشی از مصدوميت شيميايی به شهادت رسيد. نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، اسناد و دستنوشتههای این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند.
نوید شاهد - "امین داودی" فرزند شهید والامقام حاج "غلامرضا داودی" در خصوص رعایت پروتکلهای بهداشتی خطاب به خانوادههای شاهد و ایثارگر میگوید: «همانطوری که یک روزی در راه خدا بزرگترین سرمایههای زندگیشان را فدا کردند و ایثار کردند امروز هم حداقل ایثار اجتماعی را رعایت کنند و با زدن ماسک و رعایت مسائل بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی هم به سلامت خودشان و هم به بالا رفتن ایمنی جامعه کمک کنند.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این کلیپ دعوت میکند.
نوید شاهد - حاج قربانعلی مصطفائیان، جانباز 45 درصد بجنوردی، پس از سالها تحمل رنج و مجروحیت، سرانجام امروز دوشنبه دوم تیرماه به یاران شهیدش ملحق گردید.