بیستمین شهید مدافع حرم گیلان
هرکسی بود سکوت میکرد، بغض میکرد، دلش آتش میگرفت. سردار سلیمانی که حاجقاسم بود آرزو کرد که ایکاش مرتضی میماند و او به جایش میرفت، که وقتی خبر شهادتش را شنید تا صبح نخوابید، وای به مادرش، به سه خواهرش، به همسرش که هنوز بغض دارند.