مادر شهید «رمضانعلی کاشانیجباری» نقل میکند: «رمضانعلی میخواست برود تهران تا از آنجا به منطقه اعزام شود. گفت: این هفته نمیام. جمعه دیگه میام. امان از روزهایی که منتظرش بودم و چشمبهراه. جمعهای که گفته بود میآید، نیامد و دیگر هم نیامد.»
پروین زرگوش شاعر ایلامی، شعری با عنوان «منو باران و کوچه خیس» در وصف حال مادران و پدران چشم به راه شهدا در اختیار نوید شاهد گذاشته که در ادامه منتشر می شود.
نوید شاهد - مادر شهید "غلامرضا بادرستانی" از خاطرات جبهه رفتن و عضویت فرزندش در سپاه پاسداران برایمان می گوید و اینکه هنوز هم دل تنگ فرزند است و با خاطرات فرزند شهیدش گریه می کند با آنکه اشک در چشمانش خشک شده است.