روزی که او به دنیا آمده بود، مثل همه روزهای دیگر بود، خورشید از مشرق طلوع کرده بود، چشمهها جوشیده بودند و رودها، همچنان راه درهها را در پیش داشتند، اما روزی که او از دنیا رفت، مثل روزهای دیگر نبود. خورشید درون خود میسوخت، شعله میکشید و آتش از آن میجهید، چشمهها به اشک دانهها و ریشهها آغشته بودند و رودها با آوایی محزون و اندوهی گران، راه دریاها را در پیش داشتند تا در آغوش آنها آرام شوند. امام، یک روز زودتر از پانزده خرداد بار سفر بست و به جایگاه ابدی خود رفت. در هر حال، چهاردهم خرداد به تاریخ پیوست، همانطور که قبل از آن، پانزدهم خرداد روزی تاریخی شده بود.