کتاب زبوندراز
۰۸/مرداد/۱۴۰۴
۰۷:۰۵
فا
فارسی
English
العربیة
خانه
اخبار
اسناد
عکس
فیلم
کتاب و ادبیات
پژوهش
ویژه نامه ها
شاهد الکترونیک
استانها
موزه شهدا
جستجوی شهدا
بخش ویژه «شهدای غریب»
تفال به وصایای شهدا
تفال به وصایای شهدا
کتاب زبوندراز
تا دیروز پدرش بودم، حالا شدم برادرش!
فرمانده سیگار کشیدن را در گروهان ممنوع کرده بود. همه به قانون مقید بودند تا اینکه پدر فرمانده به گروهان آمد و شروع کرد سیگار کشیدن.
مادر جان دختر ۱۴ ساله که نیستی!
یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف میکند: «از اسارت آزاد شدم و به شهرمان برگشتم. با پدر و مادرم در ماشین نشسته بودیم که پیرزن غریبهای با عینک ته استکانی کنار من نشست و شروع کرد به ماچ کردن من.»
تازهها
تاکید امام علی (ع) بر ضرورت بیداری معنوی در آرامش و سختی
طراحی و تولید: ایران سامانه