خاطرات شهید قدرت الله الیاسی

خاطرات شهید قدرت الله الیاسی
قسمت سوم خاطرات شهید «قدرت‌الله الیاسی‌تویه»

ساقدوش داماد

دوست شهید «قدرت‌الله الیاسی‌تویه» نقل می‌کند: «به هم قول داده بودیم شب عروسیمان کنار هم باشیم و ساقدوش داماد. قدرت که شهید شد به ابراهیم ایثاری گفتم: کی می‌خواد ساقدوش قدرت باشه؟ یک طرف تابوت شهید من نشستم و طرف دیگر ابراهیم.»
قسمت دوم خاطرات شهید «قدرت‌الله الیاسی‌تویه»

چادر از فاطمه زهرا است، باید رهرو حضرتش باشی

خواهر شهید «قدرت‌الله الیاسی‌تویه» نقل می‌کند: «می‌گفت: آبجی‌جان! درست نیست، بدون چادر هم بری بیرون. چادر از فاطمه زهراست، اسمت هم که زهراست، پس چادر سرت کن. باید رهرو حضرتش باشی.»
قسمت نخست خاطرات شهید ارتش «قدرت‌الله الیاسی‌تویه»

حضرت زهرا (س) به مادر شهید نگاه می‌کنه

مادر شهید «قدرت‌الله الیاسی‌تویه» نقل می‌کند: «ناهارش را خورد و گفت: مادر! اگه کسی شهید بشه، مادرش گریه و زاری کنه، به سرش بزنه، لباسشو پاره کنه، حضرت زهرا (س) نگاهش می‌کنه؟!»
طراحی و تولید: ایران سامانه