خاطرات شهید علیرضا نهروان حیدرآبادی

خاطرات شهید علیرضا نهروان حیدرآبادی

هر سه قبر را دَر بر گرفتم تا گمشده‌ام را بیابم

مادر شهید «علیرضا نهروان‏‌حیدرآبادی» نقل می‌کند: «یازده سال چشم انتظاری، جانم را به لبم رسانده بود. نمی‌دانستم زنده است یا نه. خانمی که نمی‌شناختمش، سه تا قبر را نشانم داد و با اشاره گفت: پسرت اونجاست!»
طراحی و تولید: ایران سامانه