صفرعلی عالی‌نژاد

صفرعلی عالی‌نژاد

جابه‌جایی اتاقم در دوران اسارت و دردسرهای آن!

نوید شاهد - «یکی از دوستانم به نام علی سرداری در آسایشگاه شماره هفت بود. به سرم زد برای مدتی هم شده اتاقم را با یکی عوض کنم و برم آنجا. عراقی‌ها به هیچ وجه موافقت نمی‌کردند، به همین دلیل خودم یک نفر را پیدا کرده و جابه‌جا شدم، ولی قضیه لو رفت و با عکس‌العمل نیرو‌های بعثی مواجه شدم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز " صفرعلی عالی‌نژاد " است که تقدیم حضورتان می‌شود.

مهاجرت به موصل

نوید شاهد - «هر بار که پرده در اثر حرکت و تکان اتوبوس کمی کنار می‌رفت زیر چشمی بیرون را نگاه می‌کردم دیدن خیابان، مغازه، مردم عادی و کلا محیط آزاد خیلی لذت‌بخش بود. دو سال بود در پشت آن سیم خاردارها جز بیابان برهوت چیزی ندیده بودم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز " صفرعلی عالی‌نژاد " از مهاجرت خود به اردوگاه موصل است که تقدیم حضورتان می‌شود.

نکند خواب باشد و ما هنوز در عراق اسیر باشیم!

نوید شاهد - «اولین شبی که در خانه خودمان خوابیدم و صبح می‌خواستم برای نماز بلند شوم، باز زیر ملافه شک کردم و با خودم گفتم: نکند باز تمام این اتفاقات خواب بوده باشد و ما هنوز در عراق اسیر باشیم! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز " صفرعلی عالی‌نژاد " از پایان اسارت و ورودش به میهن اسلامی است که تقدیم حضورتان می‌شود.

معرفی کتاب | "طومار سکوت"

نوید شاهد - کتاب "طومار سکوت"، ناگفته‌های صفرعلی عالی‌نژاد با 1361 روز اسارت و بعد ... در اردوگاه‌های بعثی است که در 9 فصل از زمان حضور در جبهه تا آزادی و بازنشستگی بازگو شده است.
طراحی و تولید: ایران سامانه