مرتضی جاویدی

نگاهی به زندگی شهید مرتضی جاویدی در «اشلو»

این کتاب به همت کنگره سرداران و چهارده هزار شهید استان فارس در سال 1380 منتشر شده است.

کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو»؛

«خون نامه» شرط ورود به گردان شهید جاویدی

روایت زندگی شهید مرتضی جاویدی از زاویه‌های مختلف، در کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» آورده شده است. نکته جالب درباره زندگینامه این شهید این است که هرکسی که می‌خواسته وارد گردان او شود، باید «خون نامه» می‌نوشته است.

خاطره ای از دلاوری فرمانده گردان فجر در عملیات والفجر 2

صدای شلیک قبضه های توپخانه ی عراقی به حدی بود که گویا تعداد زیادی طل به صدا در آمده اند و تپه زیر پا می لرزید. گلوله های توپ و خمپاره، متر به متر روی تپه زمین می خورد. زمین گیر شدیم . بی سیم چی را صدا زدم : حسین ، آقا مرتضی رو بگیر !

خاطره ای از شهید مرتضي جاويدی / عموی فنا ناپذیر

شوخی مرتضی شارژم کرد. از زور دود و آتش چشم، چشم را نمی دید. با احتیاط از سنگر بیرون آمدم و خودم را به سنگر بزرگ نونی شکل عراقی ها رساندم و از مش موسی مقداری کمپوت، بیسکویت و عسل گرفتم و برگشتم کنار مرتضی.

کلیپی از فرمانده گردان فجر شهيد مرتضي جاويدي

شهيد مرتضي جاويدي در سال 1337 در روستاي جليان فسا دیده به جهان گشود و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

در سالروز شهادت؛

مروری بر زندگی نامه سردار تنگه اٌحد شهید مرتضی جاویدی

چهار روز از عملیات والفجر گذشته بود و پادگان عظیم حاج عمران و... توسط رزمندگان دلیر اسلام به تصرف درآمده بود و در این راستا گردان فجر از سه طرف در تپه بردزرد محاصره‌ی شدید نیرو‌های بعثی بود و تنها یک راه عقب‌نشینی وجود داشت که این گردان به مدت چهار روز با ده‌ها شهید و زخمی و اسیر با دشمن زبون در جنگ بود و هراسی به خود راه نمی‌داد.

ما هرگز نمی گذاریم واقعه تنگه احد در اسلام تکرار شود / خاطره ای از فرمانده گردان فجر

صدای پرطنین و شاد مرتضی حیرانم کرد. اما وقتی به نقشه و گزارش ها توجه می کردم، بهترین کار، بیرون کشیدن گردان فجر از دل دشمن بود. با سرهنگ مشورت کردم و به مرتضی جاویدی گفتم: اشلو، می تونید تا شب دوام بیارید؟

طنز در جبهه «2»

عمـــو زنجیـــــر بــــاف

در خاطره ای از شهید مرتضی جاویدی نقل شده است: «خورشید عمود روی سرمان بود. همهمه شد دوباره یکی یکی به هم خیره شدیم. برای مرتضی ، جان می دادیم، ولی توی این خستگی کشنده، تحمل یک راهپیمایی طاقت فرسای دیگر محال بود! جلیل اسلامی مدتی داوطلبانه فرماندهی گردان فجر را به عمو داده و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.