شهیدِ عشق
شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۵
«شهید عشق» رمانی عارفانه پیرامون واقعه کربلاست که به قلم «احمد تورگوت» نویسنده ترکیهای به رشته تحریر در آمده است.
در مقدمه کتاب آمده است:
«صدا گفت: کربلا را به گونهای دیگر نیز نگاه کن. یزید این داستان، همان نفس آدمی است که هر آن، به بدیها امر میکند و در زمین نفاق میافکند و خون میریزد. کوفیانی که وقتی زر و زور را دیدند، دوستانشان را در نیمه راه رها کردند. اینک آیا این عقل تو نیست که ملاحظه مصلحت میکند؟
یاران حسین علیه السلام که خود خلیفهالله بود بر زمین، با تزکیه به اوج رسیدند. فراموش مکن. کسی که تو را آفریده، آفریدگار یزید و کوفیان نیز هست.
ناگهان لرزیدم. نطقم کور شد و حقیقت این که حسین علیه السلام فرزند پیامبر رحمت علیه السلام و حبیب خدا، و یزید که قرنهاست به لعنت گرفتار است، هر دو همراه در درون من بودهاند. برایم آشکار شد. از خود پرسیدم: من آیا بیشتر شبیه کوفیان بودهام؟
پس گفتم: خواهم خواند. دوباره از آغاز خواهم خواند؛ و چنین بود که صفحات را دوباره ورق زدم...»
قسمتی از متن کتاب:
«آن صبح مسجدالنبی شلوغتر از همیشه بود. مسلمین نه فقط برای ادای نماز، که برای آگاهی در مورد بیعت امام علیه السلام با یزید آمده بودند. بالاخره وقتی نماز به پایان رسید، مانند کسی که باری سنگین بر دوش داشت، به سوی منبر رفت.
عبای جدش را بر دوش کشید و بر منبر او نشست. نگاهش بر جمعیت چرخید تمام نگاههای کنجکاو بر امام (ع) متمرکز بود. امام (ع) هم میخواست در این مورد چیزهایی بگوید. میدانست گاهی سکوت به جای اینکه حرف و حدیثها را کم کند، بیشتر میکند و در میان سخنچینیهای گوناگون واقعیتها گم میشود.
بیشتر این مردمان کسانی بودند که هر روز، اوقات نماز با هم بودند. کسانی هم بودند که هر از گاهی به مسجد میآمدند. وقتی در انتهای جمعیت ولید را دید، تعجب نکرد، زیرا او بیش از همه کنجکاو بود.
سخنانش را با حمد و ثنای خداوند آغاز کرد. در ادامه از کلام رسول خدا (ص) در آخرین زیارت حج خود، زمانی که حسین تنها شش سال داشت و در کنار جدش ایستاده بود نکاتی را برای مردمی که منتظر بودند تا تصمیمش را بدانند بازگو کرد.
یادشان آورد که رسول خدا (ص) خطاب به هزاران نفر که از حبلالرحمه تا میدان عرفات ایستاده بودند، گفته بود: برای شما دو چیز به امانت میگذارم که اگر به آنها چنگ بزنید، هرگز گمراه نمیشوید؛ یکی قرآن که ریسمان محکم خداست و دیگری عترت من است، و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.»
«شهید عشق» در ۵۰۲ صفحه به قلم «احمد تورگوت» تالیف شده و توسط «دریا توره»، «اسماعیل بندیداریان» و «محمد فروهر» ترجمه شده است. این کتاب توسط «کتابستان معرفت» در یک هزار نسخه منتشر شده است.
«صدا گفت: کربلا را به گونهای دیگر نیز نگاه کن. یزید این داستان، همان نفس آدمی است که هر آن، به بدیها امر میکند و در زمین نفاق میافکند و خون میریزد. کوفیانی که وقتی زر و زور را دیدند، دوستانشان را در نیمه راه رها کردند. اینک آیا این عقل تو نیست که ملاحظه مصلحت میکند؟
یاران حسین علیه السلام که خود خلیفهالله بود بر زمین، با تزکیه به اوج رسیدند. فراموش مکن. کسی که تو را آفریده، آفریدگار یزید و کوفیان نیز هست.
ناگهان لرزیدم. نطقم کور شد و حقیقت این که حسین علیه السلام فرزند پیامبر رحمت علیه السلام و حبیب خدا، و یزید که قرنهاست به لعنت گرفتار است، هر دو همراه در درون من بودهاند. برایم آشکار شد. از خود پرسیدم: من آیا بیشتر شبیه کوفیان بودهام؟
پس گفتم: خواهم خواند. دوباره از آغاز خواهم خواند؛ و چنین بود که صفحات را دوباره ورق زدم...»
«آن صبح مسجدالنبی شلوغتر از همیشه بود. مسلمین نه فقط برای ادای نماز، که برای آگاهی در مورد بیعت امام علیه السلام با یزید آمده بودند. بالاخره وقتی نماز به پایان رسید، مانند کسی که باری سنگین بر دوش داشت، به سوی منبر رفت.
عبای جدش را بر دوش کشید و بر منبر او نشست. نگاهش بر جمعیت چرخید تمام نگاههای کنجکاو بر امام (ع) متمرکز بود. امام (ع) هم میخواست در این مورد چیزهایی بگوید. میدانست گاهی سکوت به جای اینکه حرف و حدیثها را کم کند، بیشتر میکند و در میان سخنچینیهای گوناگون واقعیتها گم میشود.
بیشتر این مردمان کسانی بودند که هر روز، اوقات نماز با هم بودند. کسانی هم بودند که هر از گاهی به مسجد میآمدند. وقتی در انتهای جمعیت ولید را دید، تعجب نکرد، زیرا او بیش از همه کنجکاو بود.
سخنانش را با حمد و ثنای خداوند آغاز کرد. در ادامه از کلام رسول خدا (ص) در آخرین زیارت حج خود، زمانی که حسین تنها شش سال داشت و در کنار جدش ایستاده بود نکاتی را برای مردمی که منتظر بودند تا تصمیمش را بدانند بازگو کرد.
یادشان آورد که رسول خدا (ص) خطاب به هزاران نفر که از حبلالرحمه تا میدان عرفات ایستاده بودند، گفته بود: برای شما دو چیز به امانت میگذارم که اگر به آنها چنگ بزنید، هرگز گمراه نمیشوید؛ یکی قرآن که ریسمان محکم خداست و دیگری عترت من است، و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.»
«شهید عشق» در ۵۰۲ صفحه به قلم «احمد تورگوت» تالیف شده و توسط «دریا توره»، «اسماعیل بندیداریان» و «محمد فروهر» ترجمه شده است. این کتاب توسط «کتابستان معرفت» در یک هزار نسخه منتشر شده است.
نظر شما