أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
اهمیّت زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السلام در بیست و سوم ذی القعده

گزارش نوید شاهد به مناسبت 23 ذیقعده روز زیارتی مخصوص امام رضا (ع) 

تمامی اولیاء الهی در بیست و سوم ذی القعده خود را به مشهد مقدّس می رسانند

فرمایش مرحوم علّامۀ طهرانی در مورد زیارت حضرت امام هشتم علیه السلام

باید از ارواح طیّبۀ اولیاء طلب همّت نمود

باید در حرم، امام را دید و بس !

اولیا الهی هر چه دارند از اهل بیت علیهم السلام است و بس!

در هنگام زیارت انسان نباید درگیر توهّمات و تخیّلات باشد

اهمیّت زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السلام در بیست و سوم ذی القعده

تذکّر نکاتی راجع به دهۀ اول ذیحجه

متن ذیل خلاصه جلسۀ 173 شرح عنوان بصری می باشد که توسط حضرت آیت الـله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی ایراد گردیده است.
اعوذ بالـله من الشیطان الرّجیم

بسم الـله الرحمن الرحیم

رفقا نسبت به موقعیّت ماه ذی القعده و همین طور ایّام دهۀ ‌ذی الحجة اطّلاع دارند و می‌دانند كه بزرگان چقدر در مورد این موقعیّت و ظرفیّت تأكید كردند. در روایات، راجع به این ایّام احادیث بسیار مُعجبی آمده است، اولاً در روزهای آینده روز بیست و سوم ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام است و بسیار بسیار روز مهمی‌است، برای افرادی كه می‌توانند مشرّف بشوند طبعاً توفیق زیارت حاصل می‌شود و برای افرادی هم كه نمی‌توانند، عذر دارند، از راه دور هم زیارت بكنند عین ثواب تشرّف را به آنها هم خواهند داد.

تمامی اولیاء الهی در بیست و سوم ذی القعده خود را به مشهد مقدّس می رسانند

 بنده خودم از مرحوم علّامۀ طهرانی شنیدم كه ایشان می‌فرمودند:

برای روز بیست وسوم ذی القعده هر كسی از اولیاء، چه به مرتبۀ اصطلاحی خودش رسیده، یا اینكه حتی به آن مرتبه نرسیده است از هر نقطۀ دنیا خود را به مشهد می‌رساند، این جمله‌ای بود كه بنده از ایشان شنیدم!

بسیار نسبت به امروز ،بزرگان و اولیای خدا اهتمام داشتند و الحمدلله مشاهده می‌شود كه حتّی این قضیه در بین تودۀ مردم هم رواج پیدا كرده، سابق اینطور نبود، سابق فقط خواص از این زیارت مطّلع بودند الآن می‌بینیم نه ، مردم هم نسبت به زیارت این روز همّت دارند، البته خوب یك مطلب واضحی است بالاخره مسئلۀ ولایت یك مسئله‌ای ‌است كه از تخیّل و  توهّم ما خارج است، آن ولایت است كه قلوب را می‌كشاند و نفوس را از باطن می‌كشاند و حسابش با آنچه را كه ما در مقام ادعا هستیم تفاوت دارد. ولایت واقعی امام علیه السلام با آنچه را كه ما مطرح می‌كنیم، فرق می‌كند، علی كل حال مسئلۀ زیارت امام رضا علیه السلام بسیار مهم است.

 فرمایش مرحوم علّامۀ طهرانی در مورد زیارت حضرت امام هشتم علیه السلام

مطلب دیگری را كه من از ایشان شنیدم این بود كه می‌فرمودند:

برای زیارت امام رضا علیه السلام، اگر از آن نقطۀ كرۀ زمین، روی یخ، سینه خیز انسان به مشهد بیاید، كار زیادی نكرده است.

 این عین عبارت ایشان بود. حالا که  الحمدلله همه نوع وسیله فراهم است و باز عین این عبارت را من از ایشان شنیدم و رفقا باید آن را در نظر داشته باشند:

كسی كه به زیارت امام رضا علیه السّلام می‌رود، زیارت کس دیگری نباید در ذهنش باشد، در بین راهها بزرگانی دفن هستند اولیای خدا دفن هستند،  نباید در ذهنمان زیارت آنها هم باشد، فقط و فقط كسی كه حركت می‌كند باید زیارت حضرت در نظر او باشد، بله در موقع مراجعت اشكال ندارد انسان وقتی كه از مشهد برمی گردد به زیارت آنها برود در نیشابور امام زادگانی هستند و عطّار آن عارف بزرگ كه مولانا می‌فرماید:

«هفت شهر عشق را عطار گشت        ماهنوز  اندر خم یک کوچه‌ایم»

 ظاهرا ما هنوز اندرخم یك كوچه هستیم ، واقعاً عطّار از عرفای كملّین بوده و به كمال رسیده بوده، عطّار فریدالدّین عطّار نیشابوری، بسیار بسیار مرد بزرگی بوده و می‌توان او را از كمّلین به حساب آورد...  .

همین طور در موقعی كه رفقا می‌خواهند به حرم مشرّف بشوند به قصد زیارت امام رضا بروید و بس! زیارت بزرگان، اولیاء، مرحوم علّامۀ طهرانی  نباید در نظر باشد، ابداً! فقط زیارت، باید زیارت امام رضا باشد و بس! بله اگر رفتید در آنجا و بعد مجال داشتید و حال داشتید عیب ندارد ، بعد انسان سر مرقد بزرگان برود و فاتحه‌ای بخواند و دعایی بخواند و توسل كند، اینها اشكالی ندارد، منتهی دسته جمعی نباید رفت، نباید طوری انسان برود و بایستد در آنجا و ازدحام كند كه در انظار مردم به عنوان یك فرد و شخصیتی كه در قبال امام رضا مورد توجه است،قرار بگیرد. همۀ ‌اینها باطل است، تمام اینها باطل است و قطعا مورد مخالفت خود اولیای خدا است، فقط و فقط در مشهد درفکر انسان باید امام رضا باشد و بس!! بعضیها را دیدم كه اینها  تعمّد دارند، وقتی كه از حرم بیرون می‌آیند، فاصلۀ‌ حرم تا مرقد ایشان را با پای برهنه می‌آیند، دلیلی ندارد! در صحن بزرگان با كفش حركت می‌كردند! بله حالا یك وقتی فرش انداختند از روی فرش می‌رود می‌رسد ولی وقتی كه فرش نیست دلیلی ندارد با پای برهنه انسان برود حالا یك وقتی انسان كفشش یك جای دیگر است، حالا حوصله ندارد برود بردارد عیب ندارد، با این نیّت اشكال ندارد ولی اگر بخواهد نیّتش این باشد كه بخواهد از حرم خود را به آنجا برساند همه اینها تخیّلات است و همۀ اینها باطل است و همۀ اینها مورد مذمّت است.

باید از ارواح طیّبۀ اولیاء طلب همّت نمود

افتخار مرحوم علامه طهرانی این بود كه می‌فرمودند:

مرا باید پایین پای امام رضا دفن كنید، این  افتخار ایشان بود و كفی به فخراً و نیاز به چیز دیگر هم نیست، و لذا نباید در آنجا ازدحام كرد! انسان در آنجا برود، فاتحه بخواند و طلب همّت كند، همّت! انسان وقتی كه به قبور اولیاء‌ می‌رسد، باید از آنها همّت بخواهد كه همّت او را بالا ببرند، آنها همّت انسان را اراده و عزم انسان را بالا ببرند، آدم خیلی چیزها را میداند ولی آن كشش را ندارد، آن عزم انجام دادن را ندارد، آن نیّت محكم ، همان طوری كه برای ‌روزی‌اش آن چنان عزم دارد كه به هر قسمی شده صبح از منزل در بیاید و دنبال كسب روزی برود، چون بعداً در موقع مراجعت مورد خطاب و عتاب قرار می‌گیرد خطاب و عتاب را نمی‌تواند بربتابد، چرا ؟ چاره‌ای ندارد، ولی در این مسائل می‌بینیم نه، آن عزم و همّت نیست، باید از این مرقد اولیاء ‌عزم را بخواهد، همت بخواهد.

باید در حرم، امام را دید و بس !

من یك وقت در كنار صحن نشسته بودم یك دفعه دیدم كه (گاهی می‌شود بعد از اینكه زیارت می‌كنیم می‌رویم كناری می‌نشینیم، فرض كنید یك ساعتی، نیم ساعتی، در این صحن‌ها، حجرات می‌نشینیم) چند نفر از این خانمها آمدند پیش ما و گفتند : آقا قبر مرحوم آقا شیخ .... كجاست؟ می‌خواهیم برویم، من گفتم: مرقد امام رضا آن جاست آنها فكر كردند ما نشنیدیم دوباره گفتند :ما منظورمان مرحوم آقا شیخ ..... است، بنده هم گفتم :منظورم امام رضا است، گفتم : امام رضا، دیگر فهمیدند قضیه چیست؟خداحافظی كردند و رفتند، درست!

اولیاء الهی هر چه دارند از اهل بیت علیهم السلام است و بس!

 وقتی كه انسان می‌آید در آن جا باید فقط امام رضا مورد نظر باشد! فقط او باشد و همه چیز اوست، اگر مرحوم شیخ ... و بالاتر از او و بسیار بالاتر از او ، امثال عرفای كمّلین و اینها، خاك پای این حرم اند ، از فیض این بقعۀ مباركه است كه آنها ارج و مقامی ‌پیدا كردند و الاّ اگر آن منبع نباشد این افراد با بقیّه تفاوتی ندارند، درست؟!

از آنجا این عنایت شده و هر چه هست باید از آنجا باشد و انسان خدای نكرده حتی به قصد استقلال نباید در مزار اینها حضور پیدا بكند، نه! باید ببینید چون این عالِم الآن در كنف حمایت امام علیه السلام قرار گرفته، دارد بر سر مزار او می‌رود! چون مورد عنایت و محبّت او قرار گرفته، او را به سمت خود می‌كشاند! این نكته را بایستی كه حتماً افراد، اشخاص، دوستان وقتی می‌روند این مسئله را رعایت كنند و این قضیه را به دیگران هم باید تذكر بدهند، خلاصه مسئله، مسئلۀ مهمی‌است و انسان چه خوب است كه حالا كه به زیارت ائمه علیهم السلام و اولیاء خدا مشرّف می‌شود، سهم بیشتری را ببرد، سهم بیشتری را ببرد، حالا كه قرار بر این است كه یك نعمتی را تقسیم كنند، چرا انسان كاسۀ كوچك را در دست بگیرد و با آن ظرفیت محدود برود؟ شما اگركاسۀ‌ بزرگ ببرید به همان مقدار به شما آش می‌دهند، اگر یک دیگ با خودتان ببرید باز به همان مقدار میدهند، تمامی‌ ندارد، مسئله تمامی‌ ندارد، باید در زیارت ائمه علیهم السلام به جای گریه و زاری و بر سر زدن، باید این فهم را بالا برد، فهم بالا برود نصیب بیشتر است، حالا یا گریه و حالت ابتهال و توجّه و اینها می‌آید یا نمی‌‌آید.

در هنگام زیارت انسان نباید درگیر توهّمات و تخیّلات باشد

 یك وقتی با چند تن از رفقا  مشرف شده بودیم به  عتبات و حرم أمیرالمومنین و آن شخص توّقعش این بود كه حالا وقتی كه به حرم می‌رسد ( اولین باری بود كه سفر عتبات مشرّف می‌شد،) و وقتی كه چشمش به گنبد می‌ افتد دیگر  فریادش به آسمان میرود و در سرش می‌زند  و غش می‌كند، وقتی به نجف رسیدیم آمد پیش من، دیدم خیلی ملتهب است، گفت: آقا مرا چه شده؟ گفتم: چه خبر است؟ گفت : آقا من اصلاً  حال گریه ندارم، نمی‌دانم چیزهایی در ذهن خودمان تصور می‌كردیم که وقتی گنبد حضرت را می‌بینیم چه حالی پیدا می‌كنیم! من گفتم: تصور كردی وقتی كه چشمت به گنبد می‌افتد مثل یك كبوتر بال می‌زنی؟  خوب مگر چی شده؟ داریم می‌رویم بچه‌های امیرالمومنین هستیم داریم می‌رویم پدرمان را ببینم، دیگر حالا داد و بیداد ندارد،  اتفاقاً ما آنجا خوش بودیم و می‌گفتیم و می‌خندیدیم ، خوب این هم دیگر از آن حال درآمد و بعد خیلی برایش جالب بود، خیلی مطالب برایش روشن شد و خب در مقابل هم افراد دیگر با وضع دیگر و با فرهنگ دیگر و با برداشتهای دیگر هم بودند، افرادی بودند كه می‌آمدند آقا در این حرم سیدالشهدا یك نعره‌هایی می‌زدند، خوب چه خبر است؟! بابا، آن نعره‌ها را برو در خانۀ‌خودت بزن ،این جا چرا داری می‌زنی؟! حال و توجّه همه را می‌گیری، داد ،بیداد، هوار، كه چی یعنی؟ چی شده؟ بعد آن شخص بعثی  آمد پیش من گفت: همین آقا را می‌بینی كه دارد فریاد می‌كند این شخص، همین آقا من برای نماز صبح بیدارش می‌كنم و الاّ نمازش قضا می‌شود! این قسم باید رفت برای زیارت و این زیارت زیارت مقبوله است؟!  یا اینكه نه، زیارت باید بر اساس فهم باشد، بر اساس درك باشد، انسان از این زیارت رفتنها باید مطالب دیگری را ضمیمه و اندوخته كند به خود، باید وجود خودش را در امام علیه السلام هضم كند، نمره خودش را بیاورد پایین‌تر، خود را در زمان امام تصور كند،خود را در آن موقعیت ببیند که اگر در آن موقع بود چه نمره‌ای می‌آورد؟ این مسائل را باید در نظر بگیرد و آن زیاراتی كه ما می‌خوانیم همه حكایت از این مسئله می‌كند، مفاهیم و مطالبی كه در زیارت نامه های ائمه است،  همه انسان را به همین جا می‌رساند، به همین نقطه انسان را می‌رساند، آدم همین طوری داد بزند بیداد بكند، اصلا در حرم همین سیدالشهدا شما نگاه كنید، یكی شروع می‌كند روضه خواندن، هنوز تمام نشده آن یكی پشتش را می‌گیرد، دمش را می‌گیرد، تمام نشده آن یكی! بابا چه خبر است بلند شو برو در خانه ات بخوان، حسینیه كه داری، بلند شو برو در حسینه‌ات بخوان، اینجا چرا؟ این توجه چرا باید گرفته بشود؟ چرا شما این قدر بی فرهنگ هستید كه نمی‌خواهید آن نعمت و بركت و فیضی كه به یك عده رسیده از آنها گرفته بشود و تمام حواس آنها متوجه داد و بیداد تو باشد؟ آخر چرا؟ و  این واقعاً خیانت است! خیانت است كه یك نفر بیاید برود و از بقیه فیض را بگیرد، داد و بیداد ندارد! حال به شما دست داده، بلند شو برو بیرون از كربلا، این قدر داد بزن كه بیفتی زمین، خوب است؟! آن موقع امام حسین هم می‌شنود، داد بزن كه بهتر بشنود، چرا بلند می‌شوی می‌آیی در حرم؟ جایی كه محل توجه است! محل ذكر است! محل فكر است! آدم اگر آنجا نرود فكر كند پس كی این فرصت به او دست می‌دهد كه از این منجلاب تخیلات و اعتبارات و انانیت‌ها خود را خارج كند؟ چه جایی بهتر از یك همچنین مقام نورانی و روحانی كه بتواند به كمك بیاید، به كمك انسان بیاید و بتواند انسان را تغییر و تحول بدهد، و با این مسائل اینها همه از بین می‌رود، ما در روش بزرگان این مطالب را ندیدیم،

اهمیّت زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السلام در بیست و سوم ذی القعده

خب این هم مربوط به روز زیارتی حضرت كه بسیار تأكید شده و مطالبی در این زمینه است و بنده یك وقت از مرحوم آقا سؤال كردم  این زیارت خاصّۀ حضرت در بیست و سوم ذی الحجه جهت این خاصّۀ بودن این زیارت چیست؟ آیا در این روز شهادت حضرت اتّفاق افتاده، كه خوب آن طوری كه معروف است در وقت دیگری است، ایشان جوابی نفرمودند و شاید نمی‌بایست این مسئله را بیان كنند و سؤال ما را پاسخ ندادند، همین طور به نحو مجمل گفتند: كه شاید حالا مثلاً بنابر یك قولی بعضیها احتمال شهادت را هم می‌دهند با این كیفیت و طبعاً شاید نظرشان نبوده پاسخ بدهند، علی كل حال، یك قضیه‌ای است كه این روز حتی از موقع شهادت و ولادت امام رضا علیه السلام مهمتر است، این مقدار مسئله مسلّم است.

تذکّر نکاتی راجع به دهۀ اول ذیحجه

 ایّامی‌كه در پیش داریم ایام ذی الحجه است كه طبعاً روزه مستحب است و بزرگان هم نسبت به مراقبه در این چهل روز بخصوص خیلی تأكید داشتند و بخصوص آن اذكاری كه در این ایام است،( اذكار توحیدیه ای که در روایات داریم لا اله الا الـله عدد الیالی و الدهور تا من الیوم الی یوم ینفخ فی الصور ) روزی ده مرتبه خواندن آنها بسیار تأثیر دارد و بهتر است انسان با تدبّر بخواند با فهم بخواند و با معنا ، كه واقعا اگر توفیق برای شخصی حاصل بشود، حقایق و اسراری را در این دعا خداوند برای او متجلی خواهد كرد! بسیار بسیار دعای عجیبی است و خود بزرگان و اولیای خدا بر خواندن این دعا در ایام ذی الحجه مراقبت داشتند و روزی ده مرتبه این را می‌خواندند. بنده خودم یادم است از حضرت آقای حداد رضوان الـله علیه كه ایشان بخصوص بر قرائت این دعا خیلی مواظبت داشتند در همین ایام ذی الحجه.

 روزۀ این ایام بسیار بسیار مهم است و همین طور سایر مراقبات هم،هرچه بیشترباشد، نصیب انسان هم بیشتر خواهد بود. انشاءالـله امیدواریم كه خداوند ما را بیش از پیش نسبت به مطالب، آگاه و توفیق ما را برای رسیدن به این مراتب بیشتر کند ، الحمدلله بزرگان و اولیای خدا بر سر ما منت دارند و لطف پروردگار شامل حال ماشده است که واقعاً این مطالب را بزرگان در اختیار ما گذاشتند و هر روز كه می‌گذرد من احساس می‌كنم كه از عهدۀ شكر آن لطف بزرگان و كرامت بزرگان ما نمی‌توانیم برآییم.

واقعاً، شما دیدید و احساس كردید، تجربۀ  متابعت از بزرگان را در این مسائل خودتان مشاهده كردید . بالاخره گاهی اوقات برای افراد یك ندامت هایی پیدا می‌شود، یك ندامت هایی پیدا می‌شود كه ای كاش این كار را می‌كردم، ای كاش آن كار را نمی‌كردم، ولی انسان می‌بیند كه نه، ندامت ندارد ، چون عمل كرده است به آن چرا كه بزرگان فرمودند، و آن چه را كه دستور دادند و بیان كردند، خیالش هم راحت است مشكلی هم ندارد ، اینها مال چیست؟ اینها مال همان كیفیت ارائه مطلب است دیگر! كیفیت ارائۀ مسئله است و الاّ همین مطلب را كس دیگری جور دیگری بیان می‌كند و افراد را به دنبال همان می‌برد و یك مرتبه می‌زند بر سرکه ای وای (بعد از گذشت مدتها) ما اشتباه كردیم، ما پشیمان شدیم ولی اگر انسان همیشه به دنبال مطلب بزرگان باشد ،كه پشیمانی دیگر ندارد، اشتباه كردیم دیگر ندارد، درست؟! متوجه عرضم كه هستید اینها مال چیست؟ اینها مال این است كه آنها آمدند راه ما را آسان كردند، ما را از دغدغه درآوردند، بیا دنبال ما بارت را بیانداز بر گردن ما بی خیال، راحت، مسئولیت چیست؟ دیگر بر عهدۀ خودشان است، بیا دنبال ما مسیرت را اسان می کنیم ، دیگر عذاب وجدان بعد از گذشت دهها سال نداری، دیگر عذاب وجدان بعداز گذشت مدتها نداری، دیگر دائماً خودت را نمی‌خوری، نمی‌گویی: ای وای! از اول این راه را به گونه ای که مورد رضای حق است پیمودی و مسئله دیگر برای تو تبعاتی ندارد، سایۀ مبارك حضرت ولی عصر را خداوند بر سر ما مستدام بدارد كه ولیّ حقیقی و واقعی ما آن بزرگوار است و مرحوم آقا و بزرگان می‌فرمودند كه رفقا نباید دعا برای سلامتی آن حضرت و صدقه دادن هر روز را برای ان حضرت فراموش بكنند.        

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده