معرفی کتاب؛«فرزندان باغ انار»
شنبه, ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۲
مایشنامه «فرزندان باغ انار» نوشته «محسن سلیمانی فارسانی»، نهمین مجلد از نمایشنامههای نشر «هنر دفاع» است که با این هدف نوشته شده است. این اثر متنی تمثیلی برای کودکان است که میتواند مفاهیم مهمی چون حفظ استقلال، ایثار، وحدت و... را با زبانی کودکانه به مخاطب خود انتقال دهد.
نوید شاهد خراسان رضوی :
داستان «فرزندان باغ انار» در یک باغ میافتد. «انار» که در این نمایشنامه نماد عقل و رهبر جامعه است به دوستان خود خطر آمدن «طبال» و «کلاغ سیاه» را اعلام میکند اما دوستان انار آمدن طبال را جدی نمیگیرند تا اینکه کلاغ با یک بستنی آنها را فریب میدهد تا از این طریق ریشه انار را بخشکاند. اما با هوشیاری طوطی و راهنماییهای انار، طبال شکست میخورد و همراه کلاغ فرار میکند.
نویسنده توانسته است در بستری داستانی ساده و موزیکال و البته غیر مستقیم درباره مفهوم دفاع مقدس صحبت کند. اجرای چنین آثاری علاوه بر رونق سالنهای تئاتر تا حد زیادی میتواند ذهن کودکان را برای دریافت مفاهیم عمیقتر در آینده آماده کند.
قسمتی از متن کتاب:
«اناری: اون باغبون مهربون از یه آدم بدی گفت که هر جا ببینه یه درختی به جز درختهای خودش به ثمر نشسته عصبانی میشه، دیوونه میشه و با اون کلاغهای سیاه و شومش مییاد تا اون درخت رو خشک کنه، باغبون میگفت اون آدم بده یه طبل چندش آور وحشتناک داره که اون قدر سر و صدا میکنه تا همه رو بترسونه ... اما من و دوستهام حرفاش رو جدی نگرفتیم، تا این که یه روز که خواب بودم یه دفعه با صدای وحشتناکی از خواب بیدار شدم.
...
تمام شکوفههام ریخت و سالها من مثه یه تیکه چوب خشک و یخ زده رفتم تو لاک خودم تا این که یه شب پدربزرگ شما اومد تو خوابم و بهم گفت واسه چی میترسی؟ واسه چی خشک و یخ زده رفتی تو پوست خودت و کاری نمیکنی؟ تو خدا رو داری، خدا قهرش میگیره از یه طبل تو خالی بترسی، پاشو، پاشو ... تو باید سبز بشی، انار بدی، شاد باشی. من هم دیگه با این که میترسیدم اما خدا رو صدا کردم از ته دل و بیدار شدم، شاد شدم،»
نظر شما