با پاره پاره شدن جسد من اين نهال انقلاب آبيارى مىشود
فرازي از وصيت نامه شهيد
امروز روزى است كه يا بايد تن به ذلت داد و زير بار ظلم رفت و يا بايد با تمام قوا جنگيد و در تمام سختىها صبر و تقوا پيشه كنيم كه نصرت خدا با صابرين است.
آرى هر صبح و ظهر و هر ساعت تعدادى از اين جوانان كشورمان به دست كثيفترين افراد دنيا يعنى بعثىهاى عراق به خاك و خون كشيده مى شوند، آرى خونهاى اين جوانان و جسد پاره پاره اينها است كه اين نهال و درخت اين انقلاب را آبيارى مىكند و اين خونها است كه باعث مى شود انقلاب اسلاميمان به جهان خارج صادر گردد اگر با ريختن خون من و با پاره پاره شدن جسد من اين نهال انقلاب آبيارى مىشود پس اى بعثىهاى كافر با گلوله هايت و با توپهايت با تمام سلاحهايت مرا نشانه بگير و مرا به خاك و خون خويش بغلطان كه مىخواهم هر چه زودتر به سوى معشوق خود كه الله مىباشد بشتابم، مىخواهم به سوى او بروم و از اين دنياى كثيف و پر از ظلم و ستم راحت شوم.
و اما پدر و مادر عزيزم، اگر افتخار شهادت نصيبم شد هرگز شما براى من گريه نكنيد كه احتمالا دشمنان اين انقلاب خوشحال مىشوند. اى مادر عزيزم، هر گاه كه دلت براى من تنگ شد ؟؟؟ براى من گريه نكنيد و براى من دعا كنيد تا انشاء الله خدا گناههاى مرا ببخشد. پدر جان ، انشاء الله كه شهادت نصيبم شد جنازه مرا در كنار قبر شهيد عباس طاهرى دفن كنيد.
زندگينامه شهيد
یکم فروردین 1343، در روستای جابوز از توابع شهرستان خلیلآباد به دنیا آمد. پدرش حسین، کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. در حوزه به تحصيل علوم ديني پرداخت. طلبه بود. سال 1360 ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم تیر1361، با سمت مبلغ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.