گذری بر خاطرات و زندگی نامه شهيد حسين برادران كاشاني
زندگينامه شهيد
یکم تیر 1337، در شهرستان مشهد دیده به جهان گشود. پدرش مهدی، پارچهفروش بود و مادرش گوهر نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. فروشنده بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم بهمن 1360، در تنگه چزابه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال 1361 پس از تفحص در بهشت رضای زادگاهش به خاک سپرده شد.
حسين برادران كاشانى
وصيت نامه حسين برادران كاشانى بسم رب الشهداء و الصديقين
مورخ 21/7/1360
خدايا وقتى به اعمال و كردارم نگاه ميكنم نتيجه اعمالم را سوختن در آتش غضبت مى بينم و در مقابل . خودم را آنقدر ضعيف مى بينم كه توان يك لحظه عذابت را ندارم اما وقتى بتو مينگرم از تو بزرگتر و مهربانتر و بخشنده تر را نمى بينم و تو هستى كه از همه چيز بى نيازى و از بندگانت زود راضى ميشوى (يا سريع الرضا) پس خدايا بيامرز مرا و مرگم را شهادت در راهت قرار ده تا بلكه بتوانم جزء يارى كنندگان دينت باشم
خدايا آرزوى شهادت دارم نه فقط براى نعمتهائى كه وعده داده اى بلكه براى اينكه تو اين راه را دوست دارى و رضاى تو در آنست و هر كه را دوست داشتى شهادت را نصيبش نمودى پس خدايا شهادت را نصيبم كن تا جزء كسانيكه تو آنها را دوست دارى قرار گيرم
به اين اميد وصيت نامه را مينويسم كه خداوند متعال توفيق اطاعت و بندگى و شهادت در راهش را عطا فرمايد و با اين عقيده كه تنها راه سعادت و پيروزى متكى به الله و اطاعت از امام و نائب بر حقش امام خمينى ميباشد اين راه را يعنى جهاد با كفار را انتخاب نموده و به جبهه ميروم تا از اسلام و انقلاب و همچنين از كشور اسلاميمان دفاع نموده و راه و هدف شهيدانى كه با خون خود اسلام را زنده كرده و مسئوليتى عظيم به گردن ما گذاشتن را دنبال كنم و اميد آن دارم كه خداوند متعال توفيق دهد كه فقط براى او اين راه را بروم كه هر كارى كه فقط براى خدا باشد لذت دارد و ارزشمند است و ملت عزيز بدانيد كه تنها به اميد خدا و با رهبرى امام و ولايت فقيه است كه ميتوانيم به پيروزى كامل رسيده و همچنين دست ابرقدرتها همچون آمريكا و مزدورانش منافقين را از اين مملكت اسلامى قطع كنيم
انشاء الله به اميد پيروزى اسلام والسلام
پدر و مادر عزيزم
تشكر ميكنم از شما كه به من اجازه رفتن به جبهه را داديد و شما با اين عمل وظيفه خود را انجام داديد و به نداى امام و رهبر انقلاب لبيك گفتيد و اميدوارم به يارى خدا من هم بتوانم بوظيفه خود عمل كنم و انشاء الله تا جان در بدن دارم از اسلام و مملكت اسلامى دفاع خواهم كرد و نخواهم گذاشت ذره اى از خاك ميهن اسلاميمان در دست مزدوران آمريكا باشد
و چند درخواست از شما دارم
اگر خداوند متعال شهادت را نصيبم نمود و من را لايق دانست كه جزء دوستانش باشم هرگز برايم گريه نكنيد بلكه شاد باشيد چون چنين توفيقى نصيب شما شده كه فرزندى در اين راه داده ايد و از دوستان و آشنايان بخواهيد كه از من راضى باشند كه خداوند در آن دنيا از سهم خود ميگذرد ولى حق بندگانش را به خودشان وا ميگذارد
به اميد پيروزى حق عليه باطل
والسلام عليكم و رحمة الله امضا 21/7/1360
منبع: پرونده فرهنگی شهداء اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان رضوی