متن کامل وصیت نامه شهيد علي اصغر شم آبادي
على اصغر شم آبادى فرزند عباسعلى
بسم الله الرحمن الرحيم
بنام تو اى خداى جهان سلام برسرور شهيدان حسين ابن على
من از ملت مى خواهم كه مبادا امام را تنها بگذارند ، چون تنها گذاشتن امام بر خلاف رضاى خداست و تنها گذاشتن امام ، به بند كشيدن مستضعفين ، بلكه مستضعفان جهان .
خـــدايا تو را سپاسم را بپذير ، خدايا ، بهترين لذتهاى آخرتى و دنياى را بمن عطا كن و آن لذت بهترينى كه مى دهى ، در عبادت كردن تو قرار ده . خدايا ، به من آنى عطا كن كه در بكار گرفتن آن از مقربين تو باشم .
خدايا ، از تو بر من يك امانتى است ، به من راهى كه در پيمودنش و تربيت اين امانت يكى از مصلحين تو تربيت كنم .
خدايا ، مى دانم آنچه تو مى خواهى مى كنى ، مرا بر آن را بگذار كه مصلحت تو است .
خدايا ، تو جانم دادى و جانم را خواهى گرفت و مرا در آن صراطى گذار كه هيچگاه در لحظه جان دادن غفلت نخورم .
خدايا ، به من نعمتها دادى كه من نه قدرش دانستم و نه لياقتش داشتم ، پس مرا زبانى ده كه سپاسگزار تو باشم .
خدايا ، تو خدائى ، يعنى آفريننده اى و من هيچ ، ولى خدا بنا به حكم تو بشر مى تواند به جائى رسد كه فقط خدا هست . خدايا ، لياقت رسيدن به اين مقام را به من بده .
خدايا ، بحدى گناه كرده ام و از فرمان تو سرپيچى كردم كه شرمنده ام ، مرا از بخشيده شدگان درگاه خود قرار ده .
خدايا ، هرگز مرا بخودم وامگذار ، كه بى تو هميشه هيچم .
خدايا ، پدر و مادرم را ببخش و بيامرز آنها نيز بى تو روسياهند .
خدايا ، اگر لحظه اى بخودم واگذارى ، هميشه غفلت خواهم خورد ، مرا بخودم وامگذار . خدايا ، هر چه بخواهم از تو كم است .
خدايا ، تو را شكر مى كنم كه همچون پدر و مادر خوب به من داد ، كه فرزندشان را با خدا معامله كرده اند .
خدايا ، يك پيروزى كامل نصيب ما كن .
من به اين خاطر آمده ام كه اين صدام صداميان را نابود كنيم و سلامت به وطنمان برگرديم .
و اما پيامى به پدر ارجمندم ، والده مهربان دارم كه خودتان ميدانيد ، من فرزندى بودم كه نمى خواستم در درگيرى نفسانى شركت كنم، ولى ميدانيد فقط تنها اسلام بود كه مرا حاضر كرد در جنگ شركت كنم . لذا من از شما ميخواهم كه اولا خودتان صبر و شكيبا را پيش كنيد و به ديگران تبريك بگوئيد و نصيحت كنيد كــه برايم گريه نكنند كـــه اگر گريه كنند مـــرا ناراحت مى كنند ، چرا كـــه من تنها آرزويم شهادت بود رسيدم . هرگاه خواستيد گريه برايم كنيد ، اول يادى از امام زين العابدين (ع) و زينب كبرى بياوريد و فكر كنيد كه چه ماجرايى بود ، بعد اگر وجدان شما اجازه داد گريه كنيد .
هم اكنون ميدانم كه شما برايم زحمت زياد كشيده ايد ، ولى مزدش را از خدا بگيريد و من را ببخشيد .
پيامى به آمريكا و صدام و صداميان و شوروى :
همه بدانند اين كارها هر خون جوانان بريزد ، درخت اسلام پربارتر و پرثمر تر خواهد بود .
والسلام - خداحافظ
یکم فروردین 1346، در روستای شمآباد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. پدرش عباسعلی، کشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ششم بهمن 1360، با سمت تکتیرانداز در بستان بر اثر انفجار مواد منفجره و اصابت ترکش آن به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
منبع: پرونده فرهنگی شهداء اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان رضوی