مختصری از زندگینامه شهيد محمد چمني
محمد چمني در سال 1336 در شهرستان نيشابور ديده به جهان گشود . دوران كودكي را مانند ديگر كودكان در دامان خانواده گذراند . در سن 6 سالگي وارد دبستان شد و در طول دوران ابتدايي و راهنمايي از دانش آموزان ممتاز بود .
وي پس از ورود به دبيرستان ، در رشته رياضي تا مرحلة ديپلم ادامه داد و سپس به عنوان معلم پيماني آموزش و پرورش در يكي از روستاهاي اين شهرستان مشغول به تحصيل شد . او در ضمن تدريس ، در اوقات فراغت خويش دروس رشتة طبيعي را نيز به صورت آزاد مطالعه و پس از چندي ديپلم طبيعي را نيز كسب كرد.
دانشجوی مهندسی راه و ساختمان
محمد ، پس از شركت در آزمون سراسري و قبولي در رشتة مهندسي راه و ساختمان ، به دليل عدم علاقه به اين رشته ، از رفتن به دانشگاه منصرف گرديد و در دانشسراي راهنمايي به ادامه تحصيل پرداخت و از همان سالها نيز فعاليت سياسي خود را آغاز نموده و به مبارزه با رژيم ستمشاهي پرداخت .
دانشجوی مهندسی مکانیک
محمد ، پس از پايان دوره دانشسرا در كنكور شركت نمود و در رشتة مهندسي مكانيك در دانشگاه صنعتي شريف تهران مشغول به تحصيل شد و با مطالعه دروس رشته ادبي به صورت آزاد ، به كسب ديپلم ادبي نيز موفق گرديد .
وي تا مدتها پس از آن ، به عنوان نماينده دانشگاه صنعتي شريف ، در لانة جاسوسي به فعاليت ادامه داد و متعاقب آن به اتفاق گروهي از برادران جهاد دانشگاهي به سيستان و بلوچستان هجرت نموده و در آن ديار محروم ، به خدمت مردم پرداخت . محمد در همان ايام ، با تكيه بر دانش و ذوق سرشاري كه داشت ، موفق به طراحي و اختراع كورهاي آجرپزي شد كه با كمترين امكانات براي عموم قابل استفاده بود .
با شروع جنگ تحميلي ، محمد در همان هفته نخست عازم اهواز شد و با نيروهاي اندكي كه اكثراً بومي بودند توسط دكتر چمران سازماندهي شد و مدتي را در آن مناطق گذرانيد . وي پس از آن دوباره به دانشگاه برگشت و به مبارزه عليه گروهكها كه اوج فعاليتشان را در دانشگاه ميگذراندند ، پرداخت .
وي مجدداً در تابستان سال 1360 دوباره عازم جبهه شد و اين بار خداوند جبهه كردستان را براي او مقدر ساخت تا برگ زريني از زندگي اش را آغاز كند .
چند ماه محمد به اسارت اشرار درآمد كه اين دوره 27 ماه به طول انجاميد و در اين ماهها حماسه عشقبازي خالق و مخلوق را به نمايش گذارد .
وي پس از آزادي ، به زادگاهش بازگشت ، اما هنوز چند ماه نگذشته ، براي سومين بار عازم جبهه گرديد و اين بار آنقدر حضور خويش را در كربلاي عشق ادامه داد ، تا اينكه سرانجام موفق به دريافت مجوز ورود به خلوت محبوب را دريافت كرد . جبهة «ميمك» آخرين سجده گاه آن جوانمرد نستوه بود .
ارسال از محمد کریمی،نیشابور.