زندگی نامه و وصیت نامه شهيد كريم احمدي سبزواری
شهيد كريم احمدي سبزواری
تاریخ تولد: 1341
محل تولد: روستای اسلام آباد ویسیان
تاریخ شهادت:1365
محل شهادت: حاج عمران
زندگينامه شهيد كريم احمدي سبزواري
شهيد كريم احمدي سبزواری در تاريخ اول فروردين ماه 1341 در روستا اسلام آباد و بخش ويسيان به دنيا آمد و در خانواده ي مذهبي پرورش يافت و شهيد در سن 6 سالگي وارد مدرسه شد و دوره ابتدايي را در روستا گذراند وي براي ادامه تحصيل به خرم آباد عزيمت نمودند و مشغول به تحصيل شد و در همين ايام بود كه با شهيد بزرگوار سيد فخرالدين رحيمي آشنا شد و از محافل و سخنوراني هاي وي بهره مي جست و در سال 1359 موفق به اخذ ديپلم شد و در همين سال در كنكور سراسري شركت نمود و در رشته تربيت معلم دانشكده علامه طباطبايي شهرستان خرم آباد پذيرفته شد و پس از گذ راند ن اين دوره اموزش و پروش شهر ستان پلدختر به تدريس پرداخت و با عشق وصف ناپذيري كه به امام داشت ، به نداي حسين زمان از جان و دل پاسخ داد و براي وصل به معشوق به ديار جبهه و جنگ شتافت كه سرانجام در تاريخ (3/3/65) در عمليات حاج عمران به فوز عظيم شهادت نائل آمدند
خاطره از شهید کریم احمدی سبزوار
شهید بزگوار معلم شهید و عارف مجاهد دارای روحیه ای بالا بود و به دنیا و مافیها دلبستگی نداشت یهنی روحیه و عدم دلبستگی دنیا باعث شده بود که رفتار خاصی داشتند شب و روز در راه رسیدن به معبود الهی تلاش و کوشش نمایند در اینجا دو خاطره از شهید بر روی صفحه می اوریم هر چند که این چند سطر قطره ای از دریای بیکران خاطرات ما از او می باشد یک شب همراه شهید به در خانه یکی از اعضای پایگاه مقاومت روستا رفتیم که او را نیز به مسجد برده و نگهبانی بدهیم هنگامی مطرح کردن مسئله دیدیم که شخص مورد نظر می گفت که من خسته هستم و نمی خواهم بخواهم شهید عزیز به او فرمود که فرصت برای خواب زیاد داریم انقدر زیر این خاک بخوانیم که خسته شویم بگذار از بیداری های خودمان استفاده کنیم بیشتر شب ها تا صبح با وجود اینکه دارای زن و بچه بود در پایگاه می ماند و این باعث شده بود که بچه ها دارای روحیه بیشتری به خدمت بپردازد خاطره دیگر مربوط به زمانی بود که شهید می خواستند به جبهه بروند معمولا پدران و مادران بر اساس احساسات و عواطف پدری و مادری ابتدا راضی نبودند و شهید چون کاملا به احکام شرح مقدس اسلام عقید بود سعی داشت رضایت انها را جلب کند و بعد برود یادم می اید ایه 24 سوره توبه را که می فرماید اگر پدران -فرزندان و برادران و مادران و همسران و اقوام و خویشان اموالی که جمع کرده اید و یا تجاربی که از کساد ان می ترسید باعث شوند که شما را از جهاد در راه خدا بازدارند پس بمانید تا عذاب الهی برشما نازل گردد در مراحل بعد اگر با مخالفت انها مواجه شدم ایه را با صدای بلند و صوت زیبا می خواند از خصوصیات بارز شهید انس با قران و معنویات بود اکثر مواقع قران تلاوت می کرد جلسات قران برپا می نمود و اموزش قران می داد.
وصيت نامه شهيد كريم احمدي سبزواري
بارالها مرا از سپاس خويش قرار بده و زيرا سپاس تو پيروزند و دايا تا جند الله را كه سوگند به ثار الله در لشگر روح الله براي شكست و عدوالله استقرار حزب الله و زمينه ساز حكومت جهاني بقيه الله است و حمايت كن ابتدا آنچه در دانشگاه براي اين بنده عاصي درسخواندن بود و اخلاص نيروهاي رزمنده اسلام و هدفشان كه همان مسير الله است و از زماني كه قدم به مسانشان نهادم و احساس حقارت و ضعف نمودم و زيرا كه اين دانشگاه معنوي انسانهايي مي سازد كه رو به كمال الهي در مركب هستند و آنها واقعاً عني احد الحسين يعني يكي از دو خوب كه پيروي يا شهادت است و درك نمودند و در قلبشان جاي گرفته است و خدا انشاء الله اين انسانهاي پاك را همنشين و اوليا و بزرگان قرار ده و اما من ضعيف نيز مي كوشم كه قطره اي از اين اقيانوسهاي بيكران باشم ولي افسوس كه مگر به لطف و كرم پروردگار براي اين عزيز فرمان امام را به قلب بگذاريد و به سوي جبهه ها روانه شويد و چون كارخانه انسان سازي است و درون ساخته ميشود و نگاه محبت آميز است و كدورتها را از دلها پاك شده‌اند و دعا براي امام و رزمندگان اسلام را فراموش پدر عزيز و مادر گرامي مرا حلال كنيد و زيرا شما خيلي با من زحمت كشيده ايد و من نتوانستم آنها را جبران كنم و دين شما را ادا نمايم و به بزرگي خودتان ببخشيد و ناراحتي نكنيد و زيرا دشمنان را شاد نكنيد زيرا صبر شما عبادت است و برادرم محمد حسين راه اين حقير را ادامه بدهيد و ثابت قدم باش و از قول من از خواهران و خواهرزاده ها و برادران و برادرزاده ها و عمويم و عموزاده هايم حلاليت بطلب و بگو مرا حلال كنيد و اينجمله را حتماً از سر قبر من بخوان كه من از همه اقوام و خويشان و دوستان مسلمان راضي هستم و حلال كنيد و شما نيز مرا حلال كنيد و اگر شما را ناراحت كرده ام و يا غيبت شما را نموده ام مرا حلال كنيد و شايد در جوار الهي جاي خيلي كوچكي داشته باشم و همسرم از تو نيز تقاضا دارم كه ما حلال كني و به بزرگي خودت مرا ببخشيد و تو را ناراحت كردم و از دست دادم ولي تقاضاي حلاليت دارم و به تو سفارش مي كنم كه حجاب را رعايت كنيد و احكام اسلام را فراموش نكنيد و صبر داشته باش و مهربانم به تو سفارش مي كنم كه يك فاطمه گونه اي باشيد كه تا آنجايي كه مي تواني تحصيل كن و در حوزه ها برو درس طلبگي را فراگير و حزب الهي باش و نمونه باش و پدرت خيلي گناه كرده و اگر بزرگ شدي و نمازها و روزه هاي پدرت را قضا كن و هر مقدار كه توانستي و همسرم از مادرت و برادرانت و ديگران از قول من حلاليت بلطلب و بگو مرا حلال نمايند
پرودگارا تو را شكر مي كنم كه مرا توفيق خدمت در راهت را هر جهت فرمودي و بر اين حقير ترحم نموده وارد درياي بيكرانت قطره اي مرا بس كه در جوار راهيان راهت قرارم دادي و بار پرودگار به تمام محبان درگاهت قسم كه اين بنده ضعيف راهشان و مرا در راه خدمت به اسلام و ثابت قدم بدار و اگر خواستي و جانم را بگيري و از فيض شهادت محروم ساز و اينك كه دشمنان اسلام كمر به نابودي اسلام بسته‌اند و از النهارا خوار و ذليل گردانيد و پرچم اسلام را در سراسر اين كره خاكي بر اهتزاز و به پرچمدار انقلاب اسلامي ايران و امام خميني طول عمر عنايت فرما و امام زمان را از ما راضي و خشنود بگردان آمين يارب العالمين و تو اي همسرم تو مرا حلال نما و فرزندان را بنحو احسن تربيت كن و همچون زينب ادامه دهند و راهم باشيد و گريه و زراي شما تا دشمنان بفهمندند كه اگر همه در راه اسلام فدا شويم و باز لطف پروردگار شامل حالتان شده است و همچنين بايد از حسن يك حسين بسازي و از فاطمه يك زينب و تو اي برادرم اميدوارم كه پيشرفت نمايي و در آينده يك مهره ارزنده براي انقلاب و فداكاري نمايند و به دشمنان فرصت ندهيد تا در ميان شما رخنه كنند و شما را از هم مي باشند و شما اي خوهران بر من گريه نكنيد زيرا دشمنان انقلاب خوشحال خواهند شد و همگي امام را دعا كنيد و رزمندگان را نيز دعا كنيد و نماز بپا داريد و روزه را بپا داريد و خدا را همواره در نظر داشته باشيد زيرا اوست كه خلق مي كند و دوباره مي برد و هميشه ما را زير نظر دارد والسلام
ارسال از نرجس محمدی
