آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۱۹۵۹۸
۱۴:۳۷

۱۴۰۰/۰۸/۰۸

خاطره/ مادر دعا کن شهید بشوم

نوید شاهد- خواهر شهید "ناصر قلاوند" در خاطره ای از این شهید والامقام می گوید:«مادر جان، مرگ حق است و شهادت حقيقت، دعا كن كه من شهيد بشوم و به مرگ طبيعي از دنيا نروم و وصالم در راه حق باشد. چرا كه من هيچ برتري نسبت به ديگر رزمندگان ندارم. مادرم که اشک در چشمانش حلقه زده بود دست به آسمان بلند کرد و گفت:آمین...» ادامه متن خاطره این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
نویسنده :
مریم شیرعلی


به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید ناصر قلاوند يكم آبان 1340، در روستاي بالارود از توابع شهرستان انديمشك چشم به جهان گشود. پدرش پاپي و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. دوازدهم آبان 1361 ، در موسيان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. پيكر وي را در روستاي قلعه لور تابعه شهرستان زادگاهش به خاك سپردند.

متن خاطره:

با مادرم در حاط خانه نشسته بودیم که ناصر وارد حیاط شد. یک راست به سمت مادرم آمد، خم شد و دست مادرم را بوسید و مادر سرش را.

با لبخند گفتم:«باز ناصر چه فکر تازه ای به سر داری که دست مادر را می بوسی.»

ناصر خندید و گفت:« منکه همیشه به دستان مادر بوسه می زنم»

و درست می گفت ناصر بسیار به بزرگترها احترام می گذاشت مخصوصا" پدر و مادرم، نشست کنار ما و گفت:«مادر برايم دعا كن تا در اين راه اسلام شهيد شوم»

مادرم گفت:« مگر به جبهه اعزام شدی؟!»

ناصر با همان لبخند همیشگی سرش را به علامت را تکان داد و گفت:« آری مادرم به آرزویم رسیدم»

مادرم که نگرانی در چشمانش موج می زد پیشانی ناصر را بوسید و گفت:«الهي پسرم به سلامت باز گردد.»

اما ناصر کمی چهره اش در هم رفت و گفت:« مادر جان، مرگ حق است و شهادت حقيقت، دعا كن كه من شهيد بشوم و به مرگ طبيعي از دنيا نروم و وصالم در راه حق باشد. چرا كه من هيچ برتري نسبت به ديگر رزمندگان ندارم.»

مادرم که اشک در چشمانش حلقه زده بود دست به آسمان بلند کرد و گفت:«آمین...»

و این شهيد والامقام ناصر قلاوند در دوازدهم آبان ماه 1361 به آرزوي قلبي خويش یعنی شهادت دست يافت.


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه