فرازی از زندگی نامه شهید محسن مباشر کاشانی؛
نوید شاهد - خبر رشادتش به بسیاری از شهر‌ها از جمله تهران رسید و تأثیر آن واقعه به اندازه‌ای بود که حتی روزنامه‌های مواجب بگیر آن زمان هم نتوانستند این خبر را منتشر نکنند...

زندگی نامه سرباز و مبارز انقلابی شهید محسن مباشر کاشانی

به گزارش نوید شاهد خراسان رضوی، در یکی از سال‌های سیطره رژیم شاهنشاهی بر کشور عزیزمان ایران، همان سال‌ها که یاران خمینی (ره) کبیر هنوز درگهواره‌ها بودند و بذر قیامی بزرگ که مقرر گردید پیامش عالم گیر شود، در دل امت اسلام کاشته شده بود، محسن در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود. بهارسال ۱۳۳۵ بود که خداوند به خانواده مباشرکاشانی پسری دیگر عنایت کرد. پسری که ندای هل من ناصر امام حسین (ع) را شنید و بایاری نهضت اسلامی امام خمینی (ره) به ندای سالارشهیدان لبیک گفت.

پدرش اصالتاً کاشانی، مردی مهربان، صبور و خانواده دوست و مادرش هم خانمی مومن ومعتقد به مبانی اسلامی بود و به دلیل مشغله کاری همسرش، امر تربیت فرزندان برعهده ایشان بود.

مهربانی، نظم و شجاعت از همان کودکی در رفتار‌های محسن دیده می‌شد. تحصیلات ابتدایی را در"مدرسه راهنما" به خوبی پشت سرگذاشت و وارد دبیرستان شد. او جوانی پرجنب و جوش و علاقه‌مند به فوتبال بود، طوری که بعد از مدرسه، مدت نسبتاً زیادی را به فوتبال می‌پرداخت.

از همان اوایل دوران نوجوانی به دلیل حضور در نماز جماعت، مسجد و همچنین انس با قرآن و مطالعه کتاب‌های مفید و حضور درجلسات سخنرانی یاران امام خمینی (ره) نگرشش با سایر هم سن و سالانش متفاوت بود. از نویسندگانی که بسیار موردعلاقه اش بود می‌توان از مرحوم جلال آل احمد، مهندس مهدی بازرگان، جلال الدین فارسی، علی اصغر حاج سید جوادی و مرحوم دکتر علی شریعتی نام برد. این تفاوت در بینش و عمق نگری باعث شد در دوران دبیرستان با مشکلاتی مواجه شود و درنهایت در زمانیکه فقط یک سال تا کسب دیپلم باقی مانده بود، ازدبیرستان اخراج گردید. او که از همان دوران دبیرستان با انقلابیون آشنا بود و اعلامیه‌های امام را می‌خواند، اخراج از دبیرستان را پایان راه ندید و تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود. دوران سربازی برای محسن، دورانی تلخ توأم با درد و رنچ بود. از نزدیک اقدامات عمال رژیم را مشاهده می‌کرد و همان طور که در نامه هایش، خصوصاً آخرین نامه اش نوشته بود، ظلم و ستم به مردم برایش قابل تحمل نبود. آخرین نامه‌ای که ده روز قبل از شهادتش برای خانواده اش نوشته بود، تصویری گویا و مجسم از دو سال پایانی عمر رژیم شاهنشاهی پهلوی و وضعیت دردآلود مردم میهن است.

سرانجام محسن در روز تاسوعای سال ۱۳۵۷ دست به اقدامی شجاعانه زد که به نوبه خود تأثیر فراوانی در قوت قلب مردم مبارز ایران و ترغیب آنان به ادامه مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی داشت. خبر رشادتش به بسیاری از شهر‌ها از جمله تهران رسید و تأثیر آن واقعه به اندازه‌ای بود که حتی روزنامه‌های مواجب بگیر آن زمان هم نتوانستند این خبر را منتشر نکنند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده